پرش به محتوا

یونس (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (ویرایش شناسه)
جز (تمیزکاری)
خط ۲۴: خط ۲۴:


==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
یونس بن مَتی از نوادگان [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب(ع)]]<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۷.</ref> یا فرزندش [[بنیامین|بِنْیامین]]، معرفی شده است.<ref>هاشمی بغدادی، المحبر، دارالآفاق الجدیدة، ص۳۸۸.</ref> بر همین اساس وی را از [[بنی‌اسرائیل]] دانسته‌اند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ۲، ص۹۷۸.</ref>
یونس بن مَتی از نوادگان [[یعقوب (پیامبر)|یعقوب(ع)]]<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۷.</ref> یا فرزندش [[بنیامین|بِنْیامین]]، معرفی شده است.<ref>هاشمی بغدادی، المحبر، دارالآفاق الجدیدة، ص۳۸۸.</ref> بر همین اساس وی را از [[بنی‌اسرائیل]] دانسته‌اند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۹۷۸.</ref>


در [[قرآن]] و منابع تاریخی به مقام [[نبوت|رسالت]] وی تصریح شده است.<ref>سوره صافات، آیه ۱۳۹؛ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳.</ref>  
در [[قرآن]] و منابع تاریخی به مقام [[نبوت|رسالت]] وی تصریح شده است.<ref>سوره صافات، آیه ۱۳۹؛ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳.</ref>  


در انتساب نام متی به پدر یا مادرش اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند متی نام پدرش بوده است.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۹۵</ref> برخی نیز متی را نام مادرش دانسته‌اند و معتقدند تنها پیامبرانی که به مادرشان منسبوب هستند [[عیسی (پیامبر)|عیسی بن مریم(ع)]] و یونس بن متی است.<ref>ابن‌اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۴، ۱۴۰؛ نابلسی، الحضرة الأنسیة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۴.‏</ref> برخی دیدگاه اول را قول مشهور دانسته‌اند.<ref>نابلسی، الحضرة الأنسیة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۴.</ref>
در انتساب نام متی به پدر یا مادرش اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند متی نام پدرش بوده است.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۹۵</ref> برخی نیز متی را نام مادرش دانسته‌اند و معتقدند که عیسی بن مریم و یونس بن متی تنها پیامبرانی هستند که به مادرشان منسبوب‌اند.<ref>ابن‌اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۴۰؛ نابلسی، الحضرة الأنسیة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۴.‏</ref> برخی دیدگاه اول را قول مشهور دانسته‌اند.<ref>نابلسی، الحضرة الأنسیة، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۴.</ref>
در پنج سوره قرآن از یونس یاد شده است.<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳؛ سوره انعام، آیه ۸۶؛ سوره یونس، آیه ۹۸؛ سوره صافات، آیه ۱۳۹؛ سوره قلم، آیه ۴۸.</ref> در سوره [[سوره انبیاء|انبیاء]] از وی با لقب [[ذوالنون]] یعنی صاحب نهنگ یا همدم نهنگ یاد شده است.<ref>سوره انبیاء، آیه ۸۷ و ۸۸.</ref>
در پنج سوره قرآن از یونس یاد شده است.<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۳؛ سوره انعام، آیه ۸۶؛ سوره یونس، آیه ۹۸؛ سوره صافات، آیه ۱۳۹؛ سوره قلم، آیه ۴۸.</ref> در سوره [[سوره انبیاء|انبیاء]] از وی با لقب [[ذوالنون]] یعنی صاحب نهنگ یا همدم نهنگ یاد شده است.<ref>سوره انبیاء، آیه ۸۷ و ۸۸.</ref>
===محل رسالت===
===محل رسالت===
محل زندگی و بعثت او در ۷۸۰ قبل از میلاد در نینوا، شهری در نزدیکی [[موصل]] گفته شده است.<ref>حمیری، الروض المعطار، ۱۹۸۴م،‏ چاپ دوم، ص۵۸۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳۷.‏</ref> نینوا شهری باستانی که در گذشته بسیار دور یکی از روستاهای موصل بوده است. رود [[رود دجله |دجله]] فاصله بین نینوا و موصل بوده است.<ref>حمیری، الروض المعطار‏، ۱۹۸۴م،‏ چاپ دوم، ص۵۸۵.‏</ref>
محل زندگی و بعثت او در ۷۸۰ قبل از میلاد در نینوا، شهری در نزدیکی [[موصل]] گفته شده است.<ref>حمیری، الروض المعطار، ۱۹۸۴م،‏ چاپ دوم، ص۵۸۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳۷.‏</ref> نینوا شهری باستانی که در گذشته بسیار دور یکی از روستاهای موصل بوده است. رود [[رود دجله |دجله]] فاصله بین نینوا و موصل بوده است.<ref>حمیری، الروض المعطار‏، ۱۹۸۴م،، ص۵۸۵.‏</ref>


==وعده عذاب اهالی نینوا==
==وعده عذاب اهالی نینوا==
به فرمان خدا یونس به[[نینوا (شمال عراق)|نینوا]] محل زندگی [[بت پرست|بت‌پرستان]] فرستاد. مردم را به [[توحید]] دعوت کرد اما نپذیرفتند. [[خدا]] به اهالی نینوا در صورت نپذیرفتن توحید وعده [[عذاب]] داد. با رد پذیرش توحید، تاریخ عذاب برای آنان مشخص شد. یونس(ع) تاریخ عذاب را به قوم خود اعلام کرد. او با دیدن نشانه‌‌های وقوع عذاب از شهر خارج شد. پادشاه نینوا با مشاهده نشانه‌های عذاب که  از جمله آن پدیدآمدن ابری سرخ‌تر از آتش در آسمان بود متوجه شد که عذاب بر آنان نازل خواهد شد. از این رو مردم را در یک جا جمع کرد. برای آنکه اعلام کند حاضر است به خدا [[ایمان]] بیاورد دستور داد یونس را احضار کنند. پادشاه از انکار دعوت یونس برای ایمان به خدا و [[دروغ|دروغگو]] خواندن وی در گذشته اظهار پشیمانی کرد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>
به فرمان خدا یونس به[[نینوا (شمال عراق)|نینوا]] محل زندگی [[بت‌پرست|بت‌پرستان]] فرستاد. مردم را به [[توحید]] دعوت کرد اما نپذیرفتند. [[خدا]] به اهالی نینوا در صورت نپذیرفتن توحید وعده [[عذاب]] داد. با رد پذیرش توحید، تاریخ عذاب برای آنان مشخص شد. یونس(ع) تاریخ عذاب را به قوم خود اعلام کرد. او با دیدن نشانه‌‌های وقوع عذاب از شهر خارج شد. پادشاه نینوا با مشاهده نشانه‌های عذاب که  از جمله آن پدیدآمدن ابری سرخ‌تر از آتش در آسمان بود متوجه شد که عذاب بر آنان نازل خواهد شد. از این رو مردم را در یک جا جمع کرد. برای آنکه اعلام کند حاضر است به خدا [[ایمان]] بیاورد دستور داد یونس را احضار کنند. پادشاه از انکار دعوت یونس برای ایمان به خدا و [[دروغ|دروغگو]] خواندن وی در گذشته اظهار پشیمانی کرد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>


یونس پس از آنکه متوجه شد مردم برای ایمان به خدا دنبال او می‌گردند، به سبب آنکه مردم تا پیش از مشاهده نشانه‌های عذاب ایمان نیاورده بودند از ایمان آنان در آخرین لحظات به خشم آمد و از قوم خود متواری شد. او راه دریا را پیش گرفت تا به وی دست پیدا نکنند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>
یونس پس از آنکه متوجه شد مردم برای ایمان به خدا دنبال او می‌گردند، به سبب آنکه مردم تا پیش از مشاهده نشانه‌های عذاب ایمان نیاورده بودند از ایمان آنان در آخرین لحظات به خشم آمد و از قوم خود متواری شد. او راه دریا را پیش گرفت تا به وی دست پیدا نکنند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>
خط ۴۰: خط ۴۰:
مردم و پادشاه که از یافتن یونس برای ایمان به خدا او ناامید شده بودند از شهر بیرون آمدند. آنان همه چهارپایان خود را نیز بیرون آوردند. پادشاه به خدا گفت اگر فرستاده تو ما را رها کرد تو ما را رها نکن. اگر از پیامبر تو ناامید شدیم از تو ناامید نمی‌شویم.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>
مردم و پادشاه که از یافتن یونس برای ایمان به خدا او ناامید شده بودند از شهر بیرون آمدند. آنان همه چهارپایان خود را نیز بیرون آوردند. پادشاه به خدا گفت اگر فرستاده تو ما را رها کرد تو ما را رها نکن. اگر از پیامبر تو ناامید شدیم از تو ناامید نمی‌شویم.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>


سپس دستور داد [[بت|بت‌ها]] آوردند و آن را شکستند. پادشاه در ادامه دستور داد فرزندان را از مادرانشان جدا کردند. چهارپایان کوچک را از مادرانشان جدا کردند. از سویی مادران، فرزندان خود را صدا می‌زدند و از سوی دیگر فرزندان، مادران خود را طلب می‌کردند. افراد سالخورده رو به آسمان می‌گریستند و در نهایت همگان توبه کردند. این وضعیت فرشتگان را نیز تحت تأثیر قرار داد. بعد از چهار روز خداوند سایه عذاب را از اهالی نینوا برداشت و بر آنان ترحم کرد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>
سپس دستور داد [[بت|بت‌ها]] آوردند و آنها را شکستند. پادشاه در ادامه دستور داد فرزندان را از مادرانشان جدا کردند. چهارپایان کوچک را از مادرانشان جدا کردند. از سویی مادران، فرزندان خود را صدا می‌زدند و از سوی دیگر فرزندان، مادران خود را طلب می‌کردند. افراد سالخورده رو به آسمان می‌گریستند و در نهایت همگان توبه کردند. این وضعیت فرشتگان را نیز تحت تأثیر قرار داد. بعد از چهار روز خداوند سایه عذاب را از اهالی نینوا برداشت.<ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>


در منابع تاریخی آمده است خداوند زمانی که اراده کرد قومی را عذاب کند حتی اگر در لحظه وقوع عذاب توبه کردند از آن صرف نظر نکرد جز قوم یونس که [[توبه]] آنان را پذیرفت. همچنانکه در [[آیه]] ۹۸ سوره [[سوره یونس|یونس]] آمده است.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>
در منابع تاریخی آمده است خداوند زمانی که اراده کرد قومی را عذاب کند حتی اگر در لحظه وقوع عذاب توبه کردند از آن صرف‌نظر نکرد جز قوم یونس که [[توبه]] آنان را پذیرفت. همچنانکه در [[آیه]] ۹۸ سوره [[سوره یونس|یونس]] آمده است.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref>


==حوادث پس از خروج یونس از نینوا==
==حوادث پس از خروج یونس از نینوا==
پس از آنکه یونس از ماجرای برداشته شدن [[عذاب]] از قومش باخبر شد خشمگین شد. او [[سوگند]] خورد که به آن شهر برنگردد. یونس گمان می‌کرد به سبب نیامدن عذاب وی را دروغگو بخوانند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref> او در این موقع خود را به دریا رساند. برای آنکه مردم برای فراگیری شریعت به دنبالش نیایند سوار بر کشتی شد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
پس از آنکه یونس از ماجرای برداشته شدن [[عذاب]] از قومش باخبر شد خشمگین شد. او [[سوگند]] خورد که به آن شهر برنگردد. یونس گمان می‌کرد به سبب نیامدن عذاب، وی را دروغگو بخوانند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۳-۵۸۵.</ref> او در این موقع خود را به دریا رساند. برای آنکه مردم برای فراگیری شریعت به دنبالش نیایند سوار بر کشتی شد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
===حمله نهنگ به کشتی یونس===
===حمله نهنگ به کشتی یونس===
به فرمان خدا نهنگی در وسط دریا به کشتی نزدیک شد. نهنگ برای گرفتن طعمه دور کشتی می‌گشت. سرنشینان کشتی که تعدادشان زیاد بود با مشاهده این صحنه نگران شدند و به [[خدا]] پناه بردند. پس از آنکه دیدند نهنگ همچنان دور کشتی می‌گردد به یکدیگر گفتند بین ما کسی است که گناه بزرگی مرتکب شده است.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>  
به فرمان خدا نهنگی در وسط دریا به کشتی نزدیک شد. نهنگ برای گرفتن طعمه دور کشتی می‌گشت. سرنشینان کشتی که تعدادشان زیاد بود با مشاهده این صحنه نگران شدند و به [[خدا]] پناه بردند. پس از آنکه دیدند نهنگ همچنان دور کشتی می‌گردد به یکدیگر گفتند بین ما کسی است که گناه بزرگی مرتکب شده است.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>  


یونس با شنیدن این سخنان، به اشتباه خودش که فرار از درخواست مردم و بازنگشتن به محل رسالت خود بود پی‌برد. او خود را به عنوان [[گناه|گناهکار]] معرفی کرد. از مردم خواست که وی را به دریا بیاندازند تا طعمه نهنگ شود تا کشتی از خطر حمله نهنگ در امان بماند. یونس به سرنشینان گفت این ماهی به دنبال من است. سرنشینان از هویت او سؤال کردند. او در جواب گفت [[پیامبران|پیامبر]] اهالی نینواست. یونس همچنان بر گناهکار بودن خود اعتراف کرد. از سرنشینان خواست تا وی را به دریا بیاندازند تا از خطر حمله نهنگ در امان بمانند. اما سرنشینان که متوجه شدند وی پیامبر است از این کار امتناع کردند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
یونس با شنیدن این سخنان، خود را به عنوان [[گناه|گناهکار]] معرفی کرد. از مردم خواست که وی را به دریا بیاندازند تا طعمه نهنگ شود تا کشتی از خطر حمله نهنگ در امان بماند. یونس به سرنشینان گفت این ماهی به دنبال من است. سرنشینان از هویت او سؤال کردند. او در جواب گفت [[پیامبران|پیامبر]] اهالی نینواست. یونس همچنان بر گناهکار بودن خود اعتراف کرد. از سرنشینان خواست تا وی را به دریا بیاندازند تا از خطر حمله نهنگ در امان بمانند. اما سرنشینان که متوجه شدند وی پیامبر است از این کار امتناع کردند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
===قرعه برای طعمه شدن===
===قرعه برای طعمه شدن===
با حمله مجدد نهنگ به کشتی و درخواست مجدد یونس، آن‌ها تصمیم گرفتند برای انداختن یک نفر به عنوان طعمه نهنگ، قرعه بیاندازند. آن‌ها سه بار قرعه زدند و در هر مرتبه قرعه به یونس افتاد. قرعه نیز به این صورت بود که در هر تکه‌ای از سفال نام یکی از سرنشینان مرد را نوشتند و به دریا انداختند هر تکه‌ای که در سطح دریا ماند و به عمق دریا نرفت آن شخص برای طعمه انتخاب می‌شد. بر همین اساس از بین تکه‌های سفال فقط تکه سفالی که نام یونس در آن نوشته شده بود بر سطح دریا ماند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
با حمله مجدد نهنگ به کشتی و درخواست مجدد یونس، آن‌ها تصمیم گرفتند برای انداختن یک نفر به عنوان طعمه نهنگ، قرعه بیاندازند. آن‌ها سه بار قرعه زدند و در هر مرتبه قرعه به یونس افتاد. قرعه نیز به این صورت بود که در هر تکه‌ای از سفال نام یکی از سرنشینان مرد را نوشتند و به دریا انداختند هر تکه‌ای که در سطح دریا ماند و به عمق دریا نرفت آن شخص برای طعمه انتخاب می‌شد. بر همین اساس از بین تکه‌های سفال فقط تکه سفالی که نام یونس در آن نوشته شده بود بر سطح دریا ماند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
===رفتن به کام نهنگ===
===رفتن به کام نهنگ===
پس از انتخاب یونس، وی خود را به داخل دریا انداخت. به امر خدا نهنگ دهان خود را باز کرد و یونس را بلعید. [[خدا]] به نهنگ امر کرد که یونس غذای او نیست و او را اذیت نکن. یونس نیز در شکم نهنگ به [[نماز]] ایستاد. در [[قرآن]] آمده است اگر یونس از نمازگزاران نبود تا [[روز قیامت|قیامت]] در شکم نهنگ نگه‌داشته می‌شد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
پس از انتخاب یونس، وی خود را به داخل دریا انداخت. به امر خدا نهنگ دهان خود را باز کرد و یونس را بلعید. [[خدا]] به نهنگ امر کرد که یونس غذای او نیست و او را اذیت نکن. یونس نیز در شکم نهنگ به [[نماز]] ایستاد. در [[قرآن]] آمده است اگر یونس از نمازگزاران نبود تا [[روز قیامت|قیامت]] در شکم نهنگ نگه‌ داشته می‌شد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>


یونس ۴۰ شبانه روز در شکم نهنگ قرار داشت و در این مدت نهنگ برای آنکه یونس آسیبی نبیند غذایی نخورد. روز چهلم فرا رسید. یونس دوباره در حالتی که با سه نوع تاریکی یعنی شب، دریا و شکم ماهی مواجه بود با خدا [[مناجات]] کرد. پس از این ماجرا خدا [[دعا|دعای]] وی را اجابت کرد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
یونس ۴۰ شبانه‌روز در شکم نهنگ قرار داشت و در این مدت نهنگ، برای آنکه یونس آسیبی نبیند غذایی نخورد. روز چهلم فرا رسید. یونس دوباره در حالتی که با سه نوع تاریکی یعنی شب، دریا و شکم ماهی مواجه بود با خدا [[مناجات]] کرد. پس از این ماجرا خدا [[دعا|دعای]] وی را اجابت کرد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
===خروج از شکم نهنگ===
===خروج از شکم نهنگ===
به فرمان خدا نهنگ به سطح دریا آمد و یونس را به ساحل دریا جایی که سه روز با نینوا فاصله داشت رها کرد. یونس که چهل شبانه روز غذایی نخورده بود در ساحل دریا افتاده بود. به امر خدا بوته‌ای بر بالای سر او رویانید. برخی آن را بوته کدو دانسته‌اند. یونس کدو را خورد و مأمور شد به نینوا (شمال عراق)|نینوا]] بازگردد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
به فرمان خدا نهنگ به سطح دریا آمد و یونس را به ساحل دریا جایی که سه روز با نینوا فاصله داشت رها کرد. یونس که چهل شبانه روز غذایی نخورده بود در ساحل دریا افتاده بود. به امر خدا بوته‌ای بر بالای سر او رویانید. برخی آن را بوته کدو دانسته‌اند. یونس کدو را خورد و مأمور شد به نینوا (شمال عراق)|نینوا]] بازگردد.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۷.</ref>
خط ۹۵: خط ۹۵:
گروهی از مورخان مدفن یونس را در محل مأموریت خود در منطقه باستانی [[نینوا (شمال عراق)|نینوا]] در شمال کشور [[عراق]] می‌دانند.<ref>ابن‌مستوفی، تاریخ اربل، ۱۹۸۰م، ج۲، ص۱۷۲.</ref> بر همین اساس در حومه شهر قدیمی [[موصل]] مقام و مسجدی به یونس(ع) منسوب است.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref> این مقام در دوره سیطره گروه تروریستی [[داعش]] در موصل عراق توسط عناصر این گروه تخریب شد.< <ref>[https://www.isna.ir/news/93050301154 «تکفیری‌های داعش مقبره حضرت یونس در موصل را منفجر کردند».]</ref>
گروهی از مورخان مدفن یونس را در محل مأموریت خود در منطقه باستانی [[نینوا (شمال عراق)|نینوا]] در شمال کشور [[عراق]] می‌دانند.<ref>ابن‌مستوفی، تاریخ اربل، ۱۹۸۰م، ج۲، ص۱۷۲.</ref> بر همین اساس در حومه شهر قدیمی [[موصل]] مقام و مسجدی به یونس(ع) منسوب است.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref> این مقام در دوره سیطره گروه تروریستی [[داعش]] در موصل عراق توسط عناصر این گروه تخریب شد.< <ref>[https://www.isna.ir/news/93050301154 «تکفیری‌های داعش مقبره حضرت یونس در موصل را منفجر کردند».]</ref>
====تپه توبه====
====تپه توبه====
در منطقه نینوا تپه‌ای به نام تپه توبه وجود داشته است. منازلی برای زائران این تپه توسط جمیله دختر [[ناصرالدوله حمدانی]]، حاکم دولت [[خاندان حمدانیان|حمدانیان]] به مرکزیت [[موصل]]، ساخته شد و [[وقف|موقوفاتی]] برای آن وجود ایجاد شده است.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref> در برخی منابع هفت بار [[زیارت]] این تپه برابر یک [[حج]] دانسته شده است. این مکان جایی است که قوم یونس هنگامی که عذاب را دیدند آنجا رفته و [[توبه]] کردند.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref>
در منطقه نینوا تپه‌ای به نام تپه توبه وجود داشته است. منازلی برای زائران این تپه توسط جمیله دختر [[ناصرالدوله حمدانی]]، حاکم دولت [[خاندان حمدانیان|حمدانیان]] به مرکزیت [[موصل]]، ساخته شد و [[وقف|موقوفاتی]] برای آن ایجاد شده است.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref> در برخی منابع، هفت بار [[زیارت]] این تپه برابر یک [[حج]] دانسته شده است.{{مدرک}} این مکان جایی است که قوم یونس هنگامی که عذاب را دیدند آنجا رفته و [[توبه]] کردند.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۲۰۶.</ref>


==پانویس==
==پانویس==