پرش به محتوا

محمدعلی جناح: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۰۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ آوریل ۲۰۱۵
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
جناح‌، هم‌ زمان‌ با بازگشت‌ به‌ هند، عضو کنگره ملی‌ شد و بدین‌ ترتیب‌ به‌ عرصه سیاست‌ هند راه‌ یافت‌. او در ۱۳۲۴/۱۹۰۶ نخستین‌ بار به‌ عنوان‌ منشی‌ مخصوص‌ رئیس‌ کنگره ملی‌ هند (دادا بهای‌ ناروجی‌) و در نشست‌ سالانه کنگره‌ در کلکته‌ شرکت‌ کرد<ref>احمد، ص۶؛ برک‌ و قریشی‌، ص۵۲</ref> حزب‌ کنگره‌ در آن‌ زمان‌ بزرگ‌ترین‌ حزب‌ سیاسی‌ هند بود که‌ اکثر اعضای‌ آن‌ هندوها بودند. در <small>۱۳۲۷/۱۹۰۹</small> جناح‌ به‌ نمایندگی‌ از طرف‌ شورای‌ مسلمانان‌ بمبئی‌ در شورای‌ قانونگذاری‌ [[هند]] انتخاب‌ شد.<ref> منصوری‌، ص۱۱۸</ref>
جناح‌، هم‌ زمان‌ با بازگشت‌ به‌ هند، عضو کنگره ملی‌ شد و بدین‌ ترتیب‌ به‌ عرصه سیاست‌ هند راه‌ یافت‌. او در ۱۳۲۴/۱۹۰۶ نخستین‌ بار به‌ عنوان‌ منشی‌ مخصوص‌ رئیس‌ کنگره ملی‌ هند (دادا بهای‌ ناروجی‌) و در نشست‌ سالانه کنگره‌ در کلکته‌ شرکت‌ کرد<ref>احمد، ص۶؛ برک‌ و قریشی‌، ص۵۲</ref> حزب‌ کنگره‌ در آن‌ زمان‌ بزرگ‌ترین‌ حزب‌ سیاسی‌ هند بود که‌ اکثر اعضای‌ آن‌ هندوها بودند. در <small>۱۳۲۷/۱۹۰۹</small> جناح‌ به‌ نمایندگی‌ از طرف‌ شورای‌ مسلمانان‌ بمبئی‌ در شورای‌ قانونگذاری‌ [[هند]] انتخاب‌ شد.<ref> منصوری‌، ص۱۱۸</ref>


جناح‌ در <small>جمادی‌الآخره ۱۳۳۱/ اکتبر ۱۹۱۳</small>، با حفظ‌ عضویت‌ و نفوذ خود در کنگره‌، به‌ جامعه مسلمانان‌ سراسر هند (مسلم‌لیگ‌) پیوست‌ و در رده بالای‌ این‌ حزب‌ فعالیت‌ کرد. او مسلم‌لیگ‌ را حزبی‌ مؤثر در تشکیل‌ هند یکپارچه‌ می‌دانست‌ و از آن‌ پس‌، با ایفای‌ نقش‌ میانجی‌، به‌ برقراری‌ سازش‌ میان‌ هندوها و مسلمانان‌ پرداخت‌. در <small>۱۳۳۲/ ۱۹۱۴</small> وی‌ در رأس‌ هیئت‌ نمایندگی‌ کنگره‌ عازم‌ انگلستان‌ شد و پس‌ از بازگشت‌، چند سالی‌ برای‌ ایجاد حسن‌تفاهم‌ و همکاری‌ بین‌ حزب‌ مسلم‌لیگ‌ و کنگره‌ کوشش‌ بسیار کرد و در مذاکراتی‌ که‌ بین‌ مسلم‌لیگ‌ و کنگره‌ در جریان‌ بود و به‌ پیمان‌ لکهنو انجامید، نقش‌ مؤثری‌ ایفا کرد و با تلاش‌ او برنامه اصلاح‌ قانون‌ اساسی‌، که‌ شامل‌ ضمانتهایی‌ برای‌ حقوق‌ جامعه مسلمانان‌ بود، پذیرفته‌ شد.<ref> احمد، ص۶ـ۷؛ اظهر، ص۱۱۵؛ منصوری‌، ص۱۱۸؛ نیز رجوع کنید به جامعه مسلمانان‌ سراسر هند </ref> این‌ پیمان‌ ازآن‌رو که‌ رهبران‌ هندو، مسلمانان‌ را به‌ عنوان‌ موجودیتی‌ سیاسی‌ به‌ رسمیت‌ شناختند، برای‌ مسلمانان‌ شبه‌قاره‌ نقطه‌ عطفی‌ بود<ref> گریوال، ص۱۹</ref> در نتیجه تلاشهای‌ جناح‌ برای‌ اتحاد هندوها و مسلمانان‌، به‌ او لقبِ سفیر وحدت‌ هندو ـ مسلمان‌داده‌ شد.<ref> احمد، ص۶ـ۷</ref>
جناح‌ در <small>جمادی‌الآخره ۱۳۳۱/ اکتبر ۱۹۱۳</small>، با حفظ‌ عضویت‌ و نفوذ خود در کنگره‌، به‌ جامعه مسلمانان‌ سراسر هند (مسلم‌لیگ‌) پیوست‌ و در رده بالای‌ این‌ حزب‌ فعالیت‌ کرد. و از آن‌ پس‌، با ایفای‌ نقش‌ میانجی‌، به‌ برقراری‌ سازش‌ میان‌ هندوها و مسلمانان‌ پرداخت‌. در <small>۱۳۳۲/ ۱۹۱۴</small> وی‌ در رأس‌ هیئت‌ نمایندگی‌ کنگره‌ عازم‌ انگلستان‌ شد و پس‌ از بازگشت‌، چند سالی‌ برای‌ ایجاد حسن‌تفاهم‌ و همکاری‌ بین‌ حزب‌ مسلم‌لیگ‌ و کنگره‌ کوشش‌ بسیار کرد و در مذاکراتی‌ که‌ بین‌ مسلم‌لیگ‌ و کنگره‌ در جریان‌ بود و به‌ پیمان‌ لکهنو انجامید، نقش‌ مؤثری‌ ایفا کرد و با تلاش‌ او برنامه اصلاح‌ قانون‌ اساسی‌، که‌ شامل‌ ضمانتهایی‌ برای‌ حقوق‌ جامعه مسلمانان‌ بود، پذیرفته‌ شد.<ref> احمد، ص۶ـ۷؛ اظهر، ص۱۱۵؛ منصوری‌، ص۱۱۸؛ نیز رجوع کنید به جامعه مسلمانان‌ سراسر هند </ref> این‌ پیمان‌ ازآن‌رو که‌ رهبران‌ هندو، مسلمانان‌ را به‌ عنوان‌ موجودیتی‌ سیاسی‌ به‌ رسمیت‌ شناختند، برای‌ مسلمانان‌ شبه‌قاره‌ نقطه‌ عطفی‌ بود<ref> گریوال، ص۱۹</ref> در نتیجه تلاشهای‌ جناح‌ برای‌ اتحاد هندوها و مسلمانان‌، به‌ او لقبِ سفیر وحدت‌ هندو ـ مسلمان‌داده‌ شد.<ref> احمد، ص۶ـ۷</ref>


جناح‌ در <small>۱۳۳۷/ ۱۹۱۹</small> در اعتراض‌ به‌ تصویب‌ لایحه رولات‌در شورای‌ قانونگذاری‌، دایر بر محاکمه شورشیان‌ بدون‌ دادرسی‌، از این‌ شورا استعفا کرد. در سالهای‌ ۱۲۹۹ـ ۱۳۱۹ ش‌/ ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰، شاخص‌ سیاست‌ هند، خشونت‌ و تندروی‌ میان‌ هندوها و مسلمانان‌ بود. در واقع‌ در کنگره ملی‌ هند، تحت‌ تأثیر نگرش‌ سیاسی‌ ـ مذهبی‌ هندوهای‌ تندرو، بر ضد مسلمانان‌ خشونتهایی‌ پدید آمد. در چنین‌ فضایی‌، جناح‌ می‌کوشید با پرهیز از آمیختگی‌ مسائل‌ سیاسی‌ با مذهب‌، بین‌ هندوها و مسلمانان‌ تفاهم‌ ایجاد کند. در ۱۲۹۹ ش‌/ ۱۹۲۰ جناح‌ با انتقاد از تصویب‌ قطعنامه گاندی‌، به‌ نام‌ «عدم‌ همکاری”با دولت‌، جلسه عمومی‌ کنگره‌ را، که‌ رهبری‌ آن‌ به‌ دست‌ هندوهای‌ تندرو افتاده‌ بود، ترک‌ کرد و از حزب‌ کنگره‌ کناره‌ گرفت‌. او با تأکید بر شیوه مبارزه سیاسی‌ و راه‌ قانون‌ اساسی‌ برای‌ کسب‌ استقلال‌، سیاست‌ عدم‌ همکاری‌ را بی‌ثمر می‌دانست‌. با وجود این‌، به‌ کوشش‌ خود در قالب‌ مسلم‌لیگ‌، برای‌ ایجاد تفاهم‌ از طریق‌ ارائه پیشنهادها و مذاکره‌ با رهبران‌ هندو در کنگره‌، در فاصله سالهای‌ ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۸ ش‌/ ۱۹۲۴ـ۱۹۲۹ ادامه‌ داد، اما نتیجه‌ای‌ به‌ دست‌ نیامد. از جمله مهم‌ترین‌ این‌ پیشنهادها، چهارده‌ اصل‌ معروف‌ جناح‌ درباره جایگاه‌ مسلمانان‌ در قانون‌ اساسی‌ آینده هند بود، شامل‌ تدوین‌ قانون‌ فدرال‌، خودمختاری‌ همسان‌ تمام‌ ایالات‌، شرکت‌ کافی‌ و مؤثر نمایندگان‌ اقلیتها در قانونگذاری‌، مسلمان‌ بودنِ حداقل‌ یک‌ سوم‌ از نمایندگان‌ مجلس‌ قانونگذاری‌ مرکزی‌، تضمین‌ آزادی‌ کامل‌ دینی‌، آزادی‌ عقیده‌ و انجام‌ مراسم‌ مذهبی‌ و دیگر آزادیها برای‌ تمام‌ جوامع‌، گنجاندن‌ قوانینی‌ در قانون‌ اساسی‌ برای‌ تضمین‌ اعطای‌ سهم‌ کافی‌ در بخشهای‌ حکومتی‌ و دولتی‌ در کنار دیگر هندیان‌، تضمین‌ حمایت‌ کافی‌ برای‌ حفظ‌ و ترویج‌ فرهنگ‌ و زبان‌ و دین‌ و حقوق‌ شخصی‌ و نهادهای‌ خیریه مسلمانان‌ در قانون‌ اساسی‌ و نیز مسلمان‌ بودن‌ حداقل‌ یک‌ سوم‌ وزرا هیئت‌ دولت‌<ref> رجوع کنید به کامران‌ مقدّم‌، ص۲۰ـ ۲۸؛ برک‌ و قریشی‌، ص۱۶۶ـ۱۶۷، ۲۰۳ـ۲۰۴؛ عایشه‌ جلال‌، ص۱۰ـ۱۱</ref>
جناح‌ در <small>۱۳۳۷/ ۱۹۱۹</small> در اعتراض‌ به‌ تصویب‌ لایحه رولات‌ در شورای‌ قانونگذاری‌، دایر بر محاکمه شورشیان‌ بدون‌ دادرسی‌، از این‌ شورا استعفا کرد. در سالهای‌ ۱۲۹۹ـ ۱۳۱۹ ش‌/ ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰، شاخص‌ سیاست‌ هند، خشونت‌ و تندروی‌ میان‌ هندوها و مسلمانان‌ بود. در واقع‌ در کنگره ملی‌ هند، تحت‌ تأثیر نگرش‌ سیاسی‌ ـ مذهبی‌ هندوهای‌ تندرو، بر ضد مسلمانان‌ خشونتهایی‌ پدید آمد. در چنین‌ فضایی‌، جناح‌ می‌کوشید با پرهیز از آمیختگی‌ مسائل‌ سیاسی‌ با مذهب‌، بین‌ هندوها و مسلمانان‌ تفاهم‌ ایجاد کند. در ۱۲۹۹ ش‌/ ۱۹۲۰ جناح‌ با انتقاد از تصویب‌ قطعنامه گاندی‌، به‌ نام‌ «عدم‌ همکاری» با دولت‌، جلسه عمومی‌ کنگره‌ را، که‌ رهبری‌ آن‌ به‌ دست‌ هندوهای‌ تندرو افتاده‌ بود، ترک‌ کرد و از حزب‌ کنگره‌ کناره‌ گرفت‌. او با تأکید بر شیوه مبارزه سیاسی‌ و راه‌ قانون‌ اساسی‌ برای‌ کسب‌ استقلال‌، سیاست‌ عدم‌ همکاری‌ را بی‌ثمر می‌دانست‌. با وجود این‌، به‌ کوشش‌ خود در قالب‌ مسلم‌لیگ‌، برای‌ ایجاد تفاهم‌ از طریق‌ ارائه پیشنهادها و مذاکره‌ با رهبران‌ هندو در کنگره‌، در فاصله سالهای‌ ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۸ ش‌/ ۱۹۲۴ـ۱۹۲۹ ادامه‌ داد، اما نتیجه‌ای‌ به‌ دست‌ نیامد. از جمله مهم‌ترین‌ این‌ پیشنهادها، چهارده‌ اصل‌ معروف‌ جناح‌ درباره جایگاه‌ مسلمانان‌ در قانون‌ اساسی‌ آینده هند بود، شامل‌ تدوین‌ قانون‌ فدرال‌، خودمختاری‌ همسان‌ تمام‌ ایالات‌، شرکت‌ کافی‌ و مؤثر نمایندگان‌ اقلیتها در قانونگذاری‌، مسلمان‌ بودنِ حداقل‌ یک‌ سوم‌ از نمایندگان‌ مجلس‌ قانونگذاری‌ مرکزی‌، تضمین‌ آزادی‌ کامل‌ دینی‌، آزادی‌ عقیده‌ و انجام‌ مراسم‌ مذهبی‌ و دیگر آزادیها برای‌ تمام‌ جوامع‌، گنجاندن‌ قوانینی‌ در قانون‌ اساسی‌ برای‌ تضمین‌ اعطای‌ سهم‌ کافی‌ در بخشهای‌ حکومتی‌ و دولتی‌ در کنار دیگر هندیان‌، تضمین‌ حمایت‌ کافی‌ برای‌ حفظ‌ و ترویج‌ فرهنگ‌ و زبان‌ و دین‌ و حقوق‌ شخصی‌ و نهادهای‌ خیریه مسلمانان‌ در قانون‌ اساسی‌ و نیز مسلمان‌ بودن‌ حداقل‌ یک‌ سوم‌ وزرا هیئت‌ دولت‌<ref> رجوع کنید به کامران‌ مقدّم‌، ص۲۰ـ ۲۸؛ برک‌ و قریشی‌، ص۱۶۶ـ۱۶۷، ۲۰۳ـ۲۰۴؛ عایشه‌ جلال‌، ص۱۰ـ۱۱</ref> جناح‌ برای‌ مجمع‌ مرکزی‌ قانونگذاری‌ انتخاب‌ شد و در دو دور «جلسه میزگرد»، که‌ برای‌ بررسی‌ مسائل‌ قانون‌ اساسی‌ در سالهای‌ ۱۳۰۹ و ۱۳۱۰ ش‌/ ۱۹۳۰ و ۱۹۳۱ در لندن‌ برگزار شد، شرکت‌ کرد. موضع‌ منفی‌ هندوها در قبال‌ حقوق‌ و جایگاه‌ مسلمانان‌، در این‌ نشستها، امید جناح‌ به‌ تفاهم‌ را از بین‌ برد. در ۱۳۱۰ ش‌/۱۹۳۱ او بر آن‌ شد چند سال‌ در لندن‌ اقامت‌ کند. این‌ تصمیم‌ به‌ معنای‌ کناره‌گیری‌ وی‌ از عرصه سیاست‌ و بی‌اعتنایی‌ به‌ حقوق‌ مسلمانان‌ نبود بلکه‌ می‌خواست‌ در لندن‌، که‌ مرکز تحولات‌ سیاسی‌ هند و مهم‌ترین‌ عرصه تعیین‌ سرنوشت‌ قانون‌ اساسی‌ شده‌ بود، حضوری‌ قوی‌ و مؤثر داشته‌ باشد.<ref> برک‌ و قریشی‌، ص۱۹۸</ref>
 
جناح‌ برای‌ مجمع‌ مرکزی‌ قانونگذاری‌ انتخاب‌ شد و در دو دور «جلسه میزگرد»، که‌ برای‌ بررسی‌ مسائل‌ قانون‌ اساسی‌ در سالهای‌ ۱۳۰۹ و ۱۳۱۰ ش‌/ ۱۹۳۰ و ۱۹۳۱ در لندن‌ برگزار شد، شرکت‌ کرد. موضع‌ منفی‌ هندوها در قبال‌ حقوق‌ و جایگاه‌ مسلمانان‌، در این‌ نشستها، امید جناح‌ به‌ تفاهم‌ را از بین‌ برد. در ۱۳۱۰ ش‌/۱۹۳۱ او بر آن‌ شد چند سال‌ در لندن‌ اقامت‌ کند. این‌ تصمیم‌ به‌ معنای‌ کناره‌گیری‌ وی‌ از عرصه سیاست‌ و بی‌اعتنایی‌ به‌ حقوق‌ مسلمانان‌ نبود بلکه‌ می‌خواست‌ در لندن‌، که‌ مرکز تحولات‌ سیاسی‌ هند و مهم‌ترین‌ عرصه تعیین‌ سرنوشت‌ قانون‌ اساسی‌ شده‌ بود، حضوری‌ قوی‌ و مؤثر داشته‌ باشد.<ref> برک‌ و قریشی‌، ص۱۹۸</ref>


جناح‌ از ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۳ ش‌/ ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴ در لندن‌ به‌ وکالت‌ اشتغال‌ داشت‌. در این‌ مدت‌، سفرهای‌ کوتاهی‌ نیز به‌ هند کرد. در ۱۳۱۴ ش‌/۱۹۳۵ او به‌ اصرار و تشویق‌ اقبال‌ لاهوری‌ و لیاقت‌ علی‌خان‌، که‌ از فعالان‌ برجسته سیاسی‌ مسلمانان‌ بودند، به‌ هند بازگشت‌ و رهبری‌ مسلم‌لیگ‌ را، که‌ دچار ضعف‌ و اختلافات‌ درونی‌ شده‌ بود، بر عهده‌ گرفت‌. با وجود تلاش‌ برای‌ بازسازی‌ و ساماندهی‌ مسلم‌لیگ‌، این‌ حزب‌ نتوانست‌ در انتخابات‌ مجلس‌ قانونگذاری‌ در دی‌ ۱۳۱۵/ دسامبر ۱۹۳۶ ـ ژانویه ۱۹۳۷، اکثریت‌ کرسیهای‌ مسلمانان‌ را به‌ دست‌ آورد و عملاً کنگره‌ قدرت‌ را به‌ دست‌ گرفت‌ و هیچیک‌ از اعضای‌ مسلم‌لیگ‌ را به‌ هیئت‌ دولت‌ راه‌ نداد<ref> رجوع کنید به احمد، ص۹؛ عایشه‌ جلال‌، ص۱۵ـ۴۰؛ کامران‌ مقدّم‌، ص۲۹</ref>
جناح‌ از ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۳ ش‌/ ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴ در لندن‌ به‌ وکالت‌ اشتغال‌ داشت‌. در این‌ مدت‌، سفرهای‌ کوتاهی‌ نیز به‌ هند کرد. در ۱۳۱۴ ش‌/۱۹۳۵ او به‌ اصرار و تشویق‌ اقبال‌ لاهوری‌ و لیاقت‌ علی‌خان‌، که‌ از فعالان‌ برجسته سیاسی‌ مسلمانان‌ بودند، به‌ هند بازگشت‌ و رهبری‌ مسلم‌لیگ‌ را، که‌ دچار ضعف‌ و اختلافات‌ درونی‌ شده‌ بود، بر عهده‌ گرفت‌. با وجود تلاش‌ برای‌ بازسازی‌ و ساماندهی‌ مسلم‌لیگ‌، این‌ حزب‌ نتوانست‌ در انتخابات‌ مجلس‌ قانونگذاری‌ در دی‌ ۱۳۱۵/ دسامبر ۱۹۳۶ ـ ژانویه ۱۹۳۷، اکثریت‌ کرسیهای‌ مسلمانان‌ را به‌ دست‌ آورد و عملاً کنگره‌ قدرت‌ را به‌ دست‌ گرفت‌ و هیچیک‌ از اعضای‌ مسلم‌لیگ‌ را به‌ هیئت‌ دولت‌ راه‌ نداد<ref> رجوع کنید به احمد، ص۹؛ عایشه‌ جلال‌، ص۱۵ـ۴۰؛ کامران‌ مقدّم‌، ص۲۹</ref>


خشونت‌ و درگیری‌ بین‌ هندوها و مسلمانان‌ در سالهای‌ ۱۳۱۶ـ ۱۳۱۸ ش‌/۱۹۳۷ـ۱۹۳۹ شدت‌ یافت‌. هم‌زمان‌ تجربه ناخوشایند مسلمانان‌ از حکومت‌ هندوها در ایالتهایی‌ که‌ کنگره ملی‌ هند قدرت‌ را در دست‌ داشت‌، جناح‌ را به‌ پذیرش‌ «نظریه دو ملت” اقبال‌ مجاب‌ کرد و به‌ این‌ نتیجه‌ رساند که‌ اگر مسلمانان‌ بخواهند بر پایه دین‌ و فرهنگ‌ خود آزادانه‌ زندگی‌ کنند، ناگزیرند کشوری‌ مستقل‌ داشته‌ باشند<ref> (رجوع کنید به برک‌ و قریشی‌، ص۵۸، ۲۲۲ـ ۲۳۵).</ref> پیش‌ از این‌، محمد اقبال‌ لاهوری‌، که‌ برای‌ نخستین‌ بار در ۱۳۰۹ ش‌/۱۹۳۰ نظریه تأسیس‌ میهن‌ مستقل‌ برای‌ مسلمانان‌ شبه‌قاره‌ را ارائه‌ داده‌ بود، ضمن‌ مذاکره‌ و مکاتبه‌ با جناح‌، او را به‌ پذیرش‌ فکر خود ترغیب‌ کرده‌ بود. او در ۳۱ خرداد ۱۳۱۶/ ۲۱ ژوئن‌ ۱۹۳۷ در نامه‌ای‌، جناح‌ را تنها مصداق‌ رهبری‌ مسلمانان‌ شبه‌قاره‌ خواند. سرانجام‌ نظریه دو ملت‌ در قالب‌ «قطعنامه پاکستان”در ۳ فروردین‌ ۱۳۱۹/ ۲۳ مارس‌ ۱۹۴۰ در نشست‌ مسلم‌لیگ‌ به‌ تصویب‌ رسید. بعدها جناح‌ این‌ قطعنامه‌ را حاصل‌ هدایت‌ و تأثیرگذاری‌ فکری‌ اقبال‌، دوست‌ نزدیک‌ خود، عنوان‌ نمود. از آن‌ پس‌ درخواست‌ قطعنامه‌ برای‌ تشکیل‌ کشور مستقل‌ پاکستان‌ هدف‌ اصلی‌ و علنی‌ وی‌ شد و او همه تلاش‌ خود را صرف‌ تحقق‌ آن‌ کرد<ref>اقبال‌ لاهوری‌، همان‌ مقدمه‌، ص چهل‌وشش‌؛ برک‌ و قریشی‌، ص۱۸۵؛ احمد، ص‌۱۰؛ نیز رجوع کنید به جامعه مسلمانان‌ سراسر هند</ref>
خشونت‌ و درگیری‌ بین‌ هندوها و مسلمانان‌ در سالهای‌ ۱۳۱۶ـ ۱۳۱۸ ش‌/۱۹۳۷ـ۱۹۳۹ شدت‌ یافت‌. هم‌زمان‌ تجربه ناخوشایند مسلمانان‌ از حکومت‌ هندوها در ایالتهایی‌ که‌ کنگره ملی‌ هند قدرت‌ را در دست‌ داشت‌، جناح‌ را به‌ پذیرش‌ «نظریه دو ملت» اقبال‌ مجاب‌ کرد و به‌ این‌ نتیجه‌ رساند که‌ اگر مسلمانان‌ بخواهند بر پایه دین‌ و فرهنگ‌ خود آزادانه‌ زندگی‌ کنند، ناگزیرند کشوری‌ مستقل‌ داشته‌ باشند<ref> (رجوع کنید به برک‌ و قریشی‌، ص۵۸، ۲۲۲ـ ۲۳۵).</ref> پیش‌ از این‌، محمد اقبال‌ لاهوری‌، که‌ برای‌ نخستین‌ بار در ۱۳۰۹ ش‌/۱۹۳۰ نظریه تأسیس‌ میهن‌ مستقل‌ برای‌ مسلمانان‌ شبه‌قاره‌ را ارائه‌ داده‌ بود، ضمن‌ مذاکره‌ و مکاتبه‌ با جناح‌، او را به‌ پذیرش‌ فکر خود ترغیب‌ کرده‌ بود. او در ۳۱ خرداد ۱۳۱۶/ ۲۱ ژوئن‌ ۱۹۳۷ در نامه‌ای‌، جناح‌ را تنها مصداق‌ رهبری‌ مسلمانان‌ شبه‌قاره‌ خواند. سرانجام‌ نظریه دو ملت‌ در قالب‌ «قطعنامه پاکستان» در ۳ فروردین‌ ۱۳۱۹/ ۲۳ مارس‌ ۱۹۴۰ در نشست‌ مسلم‌لیگ‌ به‌ تصویب‌ رسید. بعدها جناح‌ این‌ قطعنامه‌ را حاصل‌ هدایت‌ و تأثیرگذاری‌ فکری‌ اقبال‌، دوست‌ نزدیک‌ خود، عنوان‌ نمود. از آن‌ پس‌ درخواست‌ قطعنامه‌ برای‌ تشکیل‌ کشور مستقل‌ پاکستان‌ هدف‌ اصلی‌ و علنی‌ وی‌ شد و او همه تلاش‌ خود را صرف‌ تحقق‌ آن‌ کرد<ref>اقبال‌ لاهوری‌، همان‌ مقدمه‌، ص چهل‌وشش‌؛ برک‌ و قریشی‌، ص۱۸۵؛ احمد، ص‌۱۰؛ نیز رجوع کنید به جامعه مسلمانان‌ سراسر هند</ref>
 
جناح‌ از جانب‌ هندوهای‌ افراطی‌ و برخی‌ گروههای‌ مسلمان‌ زیر فشار بود. در ۳ مرداد ۱۳۲۲/ ۲۶ ژوئیه ۱۹۴۳ یکی‌ از اعضای‌ جنبش‌ خاکسار *به‌ جان‌ او سوءقصد کرد که‌ نافرجام‌ ماند<ref>احمد، ص‌۱۰؛ برک‌ و قریشی‌، ص۲۶۷ـ ۲۶۸</ref>


چون‌ جناح‌ برای‌ استقلال‌ و تأسیس‌ پاکستان‌، به‌ فعالیت‌ حزبی‌ و مبارزه انتخاباتی‌ و ورود به‌ نهاد قانونگذاری‌ متوسل‌ می‌شد، به‌ برنامه خود برای‌ بازسازی‌ تشکیلات‌ و تقویت‌ و گسترش‌ پایگاه‌ مردمی‌ حزب‌ مسلم‌لیگ‌ در میان‌ مسلمانان‌ شبه ‌قاره‌ ادامه‌ داد و با استفاده‌ از فضای‌ سیاسی‌ ناشی‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ و کناره‌گیری‌ کنگره‌ از حکومت‌، سرانجام‌ حزب‌ را به‌ چنان‌ جایگاهی‌ رساند که‌ در انتخابات‌ دی‌ ۱۳۲۴/ دسامبر ۱۹۴۵ ـ ژانویه ۱۹۴۶ تقریباً همه کرسیهای‌ مسلمانان‌ را به‌ دست‌ آورد. این‌ پیروزی‌، حاکی‌ از جایگاه‌ بلامنازع‌ جناح‌، به‌ عنوان‌ تنها رهبر و سخنگوی‌ اکثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاق‌ مسلمانان‌، بود<ref> رجوع کنید به گریوال‌، ص۱۸ـ۱۹؛ عایشه‌ جلال‌، ص۳۵ـ۱۷۳؛ جامعه‌ مسلمانان‌ سراسر هند</ref>
جناح، به‌ برنامه خود برای‌ بازسازی‌ تشکیلات‌ و تقویت‌ و گسترش‌ پایگاه‌ مردمی‌ حزب‌ مسلم‌لیگ‌ در میان‌ مسلمانان‌ شبه ‌قاره‌ ادامه‌ داد و با استفاده‌ از فضای‌ سیاسی‌ ناشی‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ و کناره‌گیری‌ کنگره‌ از حکومت‌، سرانجام‌ حزب‌ را به‌ جایگاهی‌ رساند که‌ در انتخابات‌ دی‌ ۱۳۲۴/ دسامبر ۱۹۴۵ ـ ژانویه ۱۹۴۶ تقریباً همه کرسیهای‌ مسلمانان‌ را به‌ دست‌ آورد.<ref> رجوع کنید به گریوال‌، ص۱۸ـ۱۹؛ عایشه‌ جلال‌، ص۳۵ـ۱۷۳؛ جامعه‌ مسلمانان‌ سراسر هند</ref>


در این‌ جایگاه‌، او فعالانه‌ در مذاکرات‌ استقلال‌ شرکت‌ کرد. سرانجام‌ در <small>۲۲ـ۲۳ مرداد ۱۳۲۶/ ۱۴ـ۱۵ اوت‌ ۱۹۴۷</small>، تأسیس‌ دولت‌ [[پاکستان]] اعلام‌ شد و جناح‌ فرمانداری‌ کل‌ و ریاست‌ مجمع‌ مؤسسان‌ پاکستان‌ را برعهده‌ گرفت‌. زمانِ کوتاه‌ ریاست‌ و اقتدار وی‌ در دولت‌ پاکستان‌ <sup>(۲۳ مرداد ۱۳۲۶ ـ ۲۰ شهریور ۱۳۲۷/ ۱۵ اوت‌ ۱۹۴۷ ـ ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۸)</sup> صرف‌ نظارت‌ بر استقرار نهادهای‌ حکومتی‌ کشور شد.<ref> برک‌ و قریشی‌، ص‌۲۳ـ۲۶؛ احمد، ص‌۱۰ـ ۱۱؛ گریوال‌، ص‌۲۲ـ۲۳؛ لودی‌، ص‌۱۵ـ۱۶</ref>
در این‌ جایگاه‌، او فعالانه‌ در مذاکرات‌ استقلال‌ شرکت‌ کرد. سرانجام‌ در <small>۲۲ـ۲۳ مرداد ۱۳۲۶/ ۱۴ـ۱۵ اوت‌ ۱۹۴۷</small>، تأسیس‌ دولت‌ [[پاکستان]] اعلام‌ شد و جناح‌ فرمانداری‌ کل‌ و ریاست‌ مجمع‌ مؤسسان‌ پاکستان‌ را برعهده‌ گرفت‌. زمانِ کوتاه‌ ریاست‌ و اقتدار وی‌ در دولت‌ پاکستان‌ <sup>(۲۳ مرداد ۱۳۲۶ ـ ۲۰ شهریور ۱۳۲۷/ ۱۵ اوت‌ ۱۹۴۷ ـ ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۸)</sup> صرف‌ نظارت‌ بر استقرار نهادهای‌ حکومتی‌ کشور شد.<ref> برک‌ و قریشی‌، ص‌۲۳ـ۲۶؛ احمد، ص‌۱۰ـ ۱۱؛ گریوال‌، ص‌۲۲ـ۲۳؛ لودی‌، ص‌۱۵ـ۱۶</ref>