Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
براساس منابع تاریخی مصعب علاقه بسیاری به ازدواج با سکینه دختر امام حسین(ع) داشته است و حتی ازدواج با سکینه دختر امام حسین را در کنار حکومت بر عراق از خداوند درخواست میکرد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۵.</ref> | براساس منابع تاریخی مصعب علاقه بسیاری به ازدواج با سکینه دختر امام حسین(ع) داشته است و حتی ازدواج با سکینه دختر امام حسین را در کنار حکومت بر عراق از خداوند درخواست میکرد.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۵.</ref> | ||
در نهایت حضرت سکینه با مهریه بسیار زیاد به عقد مصعب در آمد.<ref> | در نهایت حضرت سکینه با مهریه بسیار زیاد به عقد مصعب در آمد.<ref>ابوالفرج اصفهانى، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.</ref> این مهریه هنگفت سبب اعتراض افراد به برادرش عبدالله شد و او نیز به همین جهت برای مدتی مصعب را از حکومت خلع کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانى، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۵۱.</ref> مصعب از حضرت سکینه دختری به نام فاطمه داشت که در همان دوران کودکی مرد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ج۱، ص۴۳۸.</ref> | ||
== حکومت بر بصره == | == حکومت بر بصره == | ||
در سال ۶۷ مصعب بر ولایت بصره گمارده شد.<ref> | در سال ۶۷ مصعب بر ولایت بصره گمارده شد.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۶۳.</ref> | ||
پس از آنکه عبدالله بن زبیر در حجاز به حکومت رسید، برادرش مصعب را به حکومت بر بصره منصوب کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.</ref> مصعب در ابتدای ورود به بصره، مردم را چنین مخاطب قرار داد: ای اهل بصره، شما حاکمان خود را به القابی ملقب میکردید اما من خودم را قصاب لقب میدهم.<ref> | پس از آنکه عبدالله بن زبیر در حجاز به حکومت رسید، برادرش مصعب را به حکومت بر بصره منصوب کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.</ref> مصعب در ابتدای ورود به بصره، مردم را چنین مخاطب قرار داد: ای اهل بصره، شما حاکمان خود را به القابی ملقب میکردید اما من خودم را قصاب لقب میدهم.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۶۷.</ref> | ||
در همین زمان برخی از اشراف کوفه نزد مصعب در بصره آمدند و او را به جنگ با مختار تشویق کردند و از جمله آنان شبث بن ربیعی، محمد بن اشعث بودهاند.<ref> | در همین زمان برخی از اشراف کوفه نزد مصعب در بصره آمدند و او را به جنگ با مختار تشویق کردند و از جمله آنان شبث بن ربیعی، محمد بن اشعث بودهاند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۶۷.</ref> | ||
== جنگ با مختار و فتح کوفه == | == جنگ با مختار و فتح کوفه == | ||
در نهایت مصعب به جنگ با مختار رفت. و مختار را شکست داد. مختار به همراه افراد خود به داخل دار الاماره کوفه رفتند. در نهایت پس از چهل روز محاصره، مختار به همراه | در نهایت مصعب به جنگ با مختار رفت. و مختار را شکست داد. مختار به همراه افراد خود به داخل دار الاماره کوفه رفتند. در نهایت پس از چهل روز محاصره، مختار به همراه تعداد اندکی از نیروهایش به بیرون آمد و جنگیده و سپس کشته شد.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۷-۳۰۸.</ref> اما بیشتر افرادش که حدود پنج هزار نفر (یا شش هزار<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۰۸.</ref> و یا هفت هزار نفر<ref>ابن کثیر، البداية و النهاية، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref>) بودند از مصعب امان خواستند و او نیز بدانها امان داد. اما پس از تسلیم شدن، تمام آنها را کشت.<ref>ابن کثیر، البداية و النهاية، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | ||
عبدالله بن عمر در مورد این کشتار، مصعب را مخاطب قرار داده و گفت اگر این تعداد گوسفند آلزبیر در یک صبح میکشتی اسراف کرد بودی چه رسد به این تعداد انسان که امید توبه در آنها وجود داشت.<ref>ابن کثیر، البداية و النهاية، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | عبدالله بن عمر در مورد این کشتار، مصعب را مخاطب قرار داده و گفت اگر این تعداد گوسفند آلزبیر در یک صبح میکشتی اسراف کرد بودی چه رسد به این تعداد انسان که امید توبه در آنها وجود داشت.<ref>ابن کثیر، البداية و النهاية، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | ||
او همچنین بعد از این واقعه عبدالرحمن و عبدالرب فرزندان حجر بن عدی را نیز کشت.<ref> | او همچنین بعد از این واقعه عبدالرحمن و عبدالرب فرزندان حجر بن عدی را نیز کشت.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۲۸۰.</ref> | ||
در نهایت مصعب از طرف برادر خود حاکم بر بصره و کوفه گردید.<ref>ابن کثیر، البداية و النهاية، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | در نهایت مصعب از طرف برادر خود حاکم بر بصره و کوفه گردید.<ref>ابن کثیر، البداية و النهاية، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۱۸.</ref> | ||
== جنگ با عبدالملک == | == جنگ با عبدالملک == | ||
در سال ۷۲ هجری جنگی میان عبدالملک بن مروان و مصعب در منطقهای به نام «مسکن» درگرفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۷۶.</ref> در این جنگ مصعب شکست خورده و کشته شد..<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.</ref> براساس برخی منابع او در زمان مرگ ۳۶ سال داشت.<ref> | در سال ۷۲ هجری جنگی میان عبدالملک بن مروان و مصعب در منطقهای به نام «مسکن» درگرفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۷۶.</ref> در این جنگ مصعب شکست خورده و کشته شد..<ref>ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۴۰.</ref> براساس برخی منابع او در زمان مرگ ۳۶ سال داشت.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۳۳۳.</ref> فرزند مصعب با نام عیسی نیز به همراه او در این جنگ کشته شد.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۱۰۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ق. | |||
* ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق: عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | |||
* ابن حبیب، المحبر، تحقیق ایلزة لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بی تا. | |||
* ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق. | |||
* ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق. | |||
* ابوالفرج اصفهانى، على بن حسين، الأغانی، مكتب تحقيق دار احياء التراث العربى، بیروت، دارإحياء التراث العربی، ۱۴۱۵ق. | |||
* بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | |||
* دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش. | |||
* زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م. | |||
* سبط بن جوزی، مرآة الزمان في تواريخ الأعيان، دمشق، دار الرسالة العالمية، ۱۴۳۴ق. | |||
* عده ای از علماء، الأصول الستة عشر، دار الشبستری للمطبوعات، قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | |||
[[رده:تابعین]] | [[رده:تابعین]] | ||
[[رده:حاکمان کوفه]] | [[رده:حاکمان کوفه]] |