پرش به محتوا

عالم لاهوت: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ آوریل ۲۰۱۹
جز
←‏مفهوم شناسی: ویرایش جزیی
جز (حذف ناوبری عمودی)
جز (←‏مفهوم شناسی: ویرایش جزیی)
خط ۲: خط ۲:


==مفهوم شناسی==
==مفهوم شناسی==
لاهوت کلمه‌ای مشتق از «لاه»<ref>جوهری، الصحاح،۱۳۷۶ق، ج۱، ص۲۲۴۹؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۳۶۱؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۳، ص۵۳۹.</ref> به معنای الله بوده است که واو و تاء برای مبالغه و تأکید به آن اضافه شده است<ref>عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۶۰ش، ج ۲، ص۱۷۱۱؛ دهخدا، لغتنامه دهدا،۱۳۷۷ش، ج۱۳، ص۱۹۵۸۰. </ref> که در اصل به معنای «لا هو إلّا هو»<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۵۴۹.</ref> یعنی جهانی مختص به خداوند می‌باشد و در لغت به همین معنی یعنی خدای تعالی<ref>زبیدی، تاج العروس، بی‌تا، ج۳، ص۱۲۸.</ref>و عالم خداوند آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا،۱۳۷۷ش، ج۱۳، ص۱۹۵۸۰. </ref> هرچند برخی این لغت را با ریشه‌ای عبرانی دانسته‌اند.<ref>کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ خفاجی، شفاء القلیل، بی‌تا، ص۲۶۴؛ خفاجی، عنایة القاضی، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۹۱.</ref>
لاهوت کلمه‌ای مشتق از «لاه»<ref>جوهری، الصحاح،۱۳۷۶ق، ج۱، ص۲۲۴۹؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۳۶۱؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۳، ص۵۳۹.</ref> به معنای الله بوده است که واو و تاء برای مبالغه و تأکید به آن اضافه شده است<ref>عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۶۰ش، ج ۲، ص۱۷۱۱؛ دهخدا، لغتنامه دهدا،۱۳۷۷ش، ج۱۳، ص۱۹۵۸۰. </ref> که در اصل به معنای «لا هو إلّا هو»<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۵۴۹.</ref> یعنی جهانی مختص به خداوند می‌باشد و در لغت به همین معنی یعنی خدای تعالی<ref>زبیدی، تاج العروس، بی‌تا، ج۳، ص۱۲۸.</ref>و عالم خداوند آمده است؛<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا،۱۳۷۷ش، ج۱۳، ص۱۹۵۸۰. </ref> هرچند برخی این لغت را با ریشه‌ای عبرانی دانسته‌اند.<ref>کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ خفاجی، شفاء القلیل، بی‌تا، ص۲۶۴؛ خفاجی، عنایة القاضی، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۹۱.</ref>
جهان لاهوت نیز به همین اساس به معنای عالم اختصاصی خداوندی<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸.</ref> و مرتبه ذات پروردگار است<ref>کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص۱۵۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۳۰ و ج۳، ص۱۶۳۲.</ref> که به معنای جهان معنا و [[عالم امر]] و [[عالم غیب|غیب]] هم آمده است.<ref>معین، فرهنگ فارسی معین، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۲۴۲۷. </ref> و حتی از آن به بهشت ذات خداوند<ref>نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بی‌تا، ص۵.</ref> و یا نور ذاتی او<ref>موسوی خلخالی، شرح مناقب محی‌الدین عربی، ۱۳۲۲ه، ص۲۷۲. </ref> نیز تعبیر شده است. از دیگر تعابیری که برای مفهوم شناسی این جهان به کار رفته است می‌توان به [[عالم اعیان ثابته]]<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵.</ref> و یا [[عالم اسماء و صفات]]<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۴۳۰؛ ظباظبایی، رسائل توحیدی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۶۳۲؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵.</ref> هم اشاره کرد.
جهان لاهوت نیز به همین اساس به معنای عالم اختصاصی خداوندی<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸.</ref> و مرتبه ذات پروردگار است<ref>کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص۱۵۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۳۰ و ج۳، ص۱۶۳۲.</ref> که به معنای جهان معنا و [[عالم امر]] و [[عالم غیب|غیب]] هم آمده است.<ref>معین، فرهنگ فارسی معین، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۲۴۲۷. </ref> و حتی از آن به بهشت ذات خداوند<ref>نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بی‌تا، ص۵.</ref> و یا نور ذاتی او<ref>موسوی خلخالی، شرح مناقب محی‌الدین عربی، ۱۳۲۲ه، ص۲۷۲. </ref> نیز تعبیر شده است. از دیگر تعابیری که برای مفهوم شناسی این جهان به کار رفته است می‌توان به [[عالم اعیان ثابته]]<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵.</ref> و یا [[عالم اسماء و صفات]]<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۴۳۰؛ ظباظبایی، رسائل توحیدی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۶۳۲؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵.</ref> هم اشاره کرد.


خط ۸: خط ۸:
لاهوت با نام‌ها و استعاره‌های گوناگونی چون عالم سرمد،<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۴؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص۱۵۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۲۳۰.</ref> عالم ربوبی،<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک(تحفه الملوک فی السیر و السلوک)، ۱۴۲۵ق، ص۱۰۱.</ref> بارگاه الَست،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۷۶.</ref> حَظیره قُدس،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۷۴۱.</ref> خانِه بَقاء،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۸۶.</ref> دُبِّ اصغَر،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۸۴۴.</ref> سَراپرده راز،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۹۹۳.</ref> صَوامِع،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۱۲۰.</ref> مَجْمَعِ لاهوت،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۶۹۸.</ref> مَنْزِل قُرب،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۲۱.</ref> جانان،<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۵۷.</ref> مونس آباد قدس<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۶۷.</ref> و میخانه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۷۰؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶، ج۲، ص۱۶۷۲؛ عراقی، کلیات عراقی، ۱۳۶۳ق، ص۴۱۶.</ref> آمده است؛ حتی یکی از نام‌های [[هابیل]] پسر [[حضرت آدم|آدم]] را نیز لاهوت گفته‌اند؛ چرا که به عالم الوهیت رجوع خواهد کرد.<ref>سبزواری، هادی المضلین، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۶.</ref>
لاهوت با نام‌ها و استعاره‌های گوناگونی چون عالم سرمد،<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۴؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص۱۵۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳، ج۲، ص۱۲۳۰.</ref> عالم ربوبی،<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک(تحفه الملوک فی السیر و السلوک)، ۱۴۲۵ق، ص۱۰۱.</ref> بارگاه الَست،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۷۶.</ref> حَظیره قُدس،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۷۴۱.</ref> خانِه بَقاء،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۸۶.</ref> دُبِّ اصغَر،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۸۴۴.</ref> سَراپرده راز،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۹۹۳.</ref> صَوامِع،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۱۲۰.</ref> مَجْمَعِ لاهوت،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۶۹۸.</ref> مَنْزِل قُرب،<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۲۱.</ref> جانان،<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۵۷.</ref> مونس آباد قدس<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۶۷.</ref> و میخانه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۷۰؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶، ج۲، ص۱۶۷۲؛ عراقی، کلیات عراقی، ۱۳۶۳ق، ص۴۱۶.</ref> آمده است؛ حتی یکی از نام‌های [[هابیل]] پسر [[حضرت آدم|آدم]] را نیز لاهوت گفته‌اند؛ چرا که به عالم الوهیت رجوع خواهد کرد.<ref>سبزواری، هادی المضلین، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۶.</ref>


لاهوت یکی از [[عوالم اربعه|جهان‌های چهارگانه]]<ref>سبزواری، أسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۶۴۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲؛ کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵؛ طباطبایی، رسائل توحیدی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۱، ص۱۶۵؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۴۹۳.</ref> و یا پنج‌گانه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲.</ref> است که جزئی از جهان سبحانی است<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳، ج۱، ص۶۶۷.</ref> و بر تمام جهان‌های دیگر مثل [[عالم ملکوت|ملکوت]]، [[عالم جبروت|جبروت]] و [[عالم ناسوت|ناسوت]] که به نوعی جزء عالم خلق یعنی مخلوقات خدا هستند،<ref> سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۱۷؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۷-۱۲۲۸.</ref> احاطه دارد.<ref>اسفراینی، أنوار العرفان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۴–۴۱۵؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۵۵۳.</ref> این عالم اصل عوالم دیگر<ref>اسیری لاهیجی، مفاتیح الإعجاز، ۱۳۱۲ش، ص۵۲؛ تهرانی، الله‌شناسی، ۱۴۲۶ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و نگه‌دارنده آنها<ref>سمنانی، مصنفات فارسی سمنانی، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۰.</ref> و حاکم بر دیگر جهان‌ها<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹.</ref> و در یک کلام، بالاتر از تمامی آن‌هاست.<ref>همایی، مولوی‌نامه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۱۷؛ امین، مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۲، ص۲۳؛ بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۱۷؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۴۴،ج۸، ص۸۳، ج۹، ص۴۵۲، ج۱۱، ص۲۸۴، ج۱۳، ص۸۹؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰.</ref> که شاید به همین جهت آن را جزئی از «مافی السماء» یعنی عالم‌های فوقانی دانسته‌اند.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹، ج۹، ص۳۴۰.</ref> فرمان‌های الهی<ref>حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> و رحمت او از این عالم صادر می‌گردد<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۱۲.</ref> و به نوعی مغز و همه چیز هستی را در خود فراگرفته است<ref>نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بیتا، ص۳۹۵.</ref> و لذا برخی تمام آن‌چه مشاهده می‌شود را پرتویی از نور‌های هفت گانه و ازلی می‌دانند که در عالم لاهوت وجود دارد.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۲۷.</ref>
لاهوت یکی از [[عوالم اربعه|جهان‌های چهارگانه]]<ref>سبزواری، أسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۶۴۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲؛ کاشفی، رشحات عین الحیاة، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۳۵۷؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶؛ سبزواری، شرح مثنوی، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲۵؛ طباطبایی، رسائل توحیدی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۱، ص۱۶۵؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۴۹۳.</ref> و یا پنج‌گانه<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۳۵۲.</ref> است که جزئی از جهان سبحانی است<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳، ج۱، ص۶۶۷.</ref> و بر تمام جهان‌های دیگر مثل [[عالم ملکوت|ملکوت]]، [[عالم جبروت|جبروت]] و [[عالم ناسوت|ناسوت]] که به نوعی جزء عالم خلق یعنی مخلوقات خدا هستند،<ref> سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۱۷؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۷-۱۲۲۸.</ref> احاطه دارد.<ref>اسفراینی، أنوار العرفان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۴–۴۱۵؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۵۵۳.</ref> این عالم اصل عوالم دیگر<ref>اسیری لاهیجی، مفاتیح الإعجاز، ۱۳۱۲ش، ص۵۲؛ تهرانی، الله‌شناسی، ۱۴۲۶ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و نگه‌دارنده آنها<ref>سمنانی، مصنفات فارسی سمنانی، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۰.</ref> و حاکم بر دیگر جهان‌ها<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹.</ref> و در یک کلام، بالاتر از تمامی آن‌هاست.<ref>همایی، مولوی‌نامه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۱۷؛ امین، مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۲، ص۲۳؛ بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۱۷؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۴۴،ج۸، ص۸۳، ج۹، ص۴۵۲، ج۱۱، ص۲۸۴، ج۱۳، ص۸۹؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰.</ref> که شاید به همین جهت آن را جزئی از «مافی السماء» یعنی عالم‌های فوقانی دانسته‌اند.<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹، ج۹، ص۳۴۰.</ref> فرمان‌های الهی<ref>حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> و رحمت او از این عالم صادر می‌گردد<ref>مجهول، اصطلاحات صوفیان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۹؛ زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۱۲.</ref> و به نوعی مغز و همه چیز هستی را در خود فراگرفته است؛<ref>نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بیتا، ص۳۹۵.</ref> لذا برخی تمام آن‌چه مشاهده می‌شود را پرتویی از نور‌های هفت‌گانه و ازلی می‌دانند که در عالم لاهوت وجود دارد.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۲۷.</ref>


برای عالم لاهوت ویژگی‌هایی بیان شده است که برخی از آنان عبارتند از: عالم وحدت،<ref>همدانی، تمهیدات، ۱۳۴۱ش، ص۳۷۹؛ مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، ۱۳۸۸ش، ص۴۶.</ref> منشاء عقل و حکمت،<ref>سبزواری، أسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۲۲؛ سبزواری، شرح المنظومة، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۴۴.</ref> خالق و روح ناسوت<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰.</ref> و دارای حجاب‌های نه‌گانه‌ای چون بقاء، فردانیت، سلطنت، عزت، احدیت، سرمدیت، کبریاء، عظمت و رحمت است<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.</ref> درک این‌گونه موارد نیازمند لاهوتی شدن<ref>عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۱۷۱۱.</ref> یعنی علم به لاهوت است که تا حدی به معنای خداشناسی<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰؛ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۶۰ش، ج ۲، ص۱۷۱۱.</ref> و یا تحلیل پدیدارهای طبیعی با اسباب غیبی است؛<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۱.</ref> لذا گاه خداشناسی تنزیهی هم عنوان «لاهوت سلبی» به خود گرفته است.<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۱.</ref>
برای عالم لاهوت ویژگی‌هایی بیان شده است که برخی از آنان عبارتند از: عالم وحدت،<ref>همدانی، تمهیدات، ۱۳۴۱ش، ص۳۷۹؛ مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، ۱۳۸۸ش، ص۴۶.</ref> منشاء عقل و حکمت،<ref>سبزواری، أسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۲۲؛ سبزواری، شرح المنظومة، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۴۴.</ref> خالق و روح ناسوت<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰.</ref> و دارای حجاب‌های نه‌گانه‌ای چون بقاء، فردانیت، سلطنت، عزت، احدیت، سرمدیت، کبریاء، عظمت و رحمت است.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.</ref> درک این‌گونه موارد نیازمند لاهوتی شدن<ref>عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۱۷۱۱.</ref> یعنی علم به لاهوت است که تا حدی به معنای خداشناسی<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۰؛ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۶۰ش، ج ۲، ص۱۷۱۱.</ref> و یا تحلیل پدیدارهای طبیعی با اسباب غیبی است؛<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۱.</ref> لذا گاهی خداشناسی تنزیهی هم عنوان «لاهوت سلبی» به خود گرفته است.<ref>صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۵۵۱.</ref>


==پیش از اسلام==
==پیش از اسلام==
خط ۱۹: خط ۱۹:


===در عرفان و ادب===
===در عرفان و ادب===
آثار [[عرفان|عرفانی]] از لاهوت به کرات یاد کرده و یکی از مقاصد سفرهای عرفانی یک سالک را رسیدن به لاهوت و سپس بازگشت از آن به سوی خلق و [[عالم ناسوت|ناسوت]] می‌دانند.<ref>حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۶۶؛ بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک(تحفه الملوک فی السیر و السلوک)، ۱۴۲۵ق، ص۴۵، ص۱۰۱، ص۱۴۵؛ شهیدی، شرح مثنوی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۷۵؛ تهرانی، آیت نور، ۱۴۲۷ق، ص۲۴۳؛ تهرانی، لب اللباب در سیر و سلوک، ۱۴۱۹ق، ص۷۴؛ کاشفی، مواهب علیه، بی‌تا، ص۲۴۰؛ نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بی‌تا، ص۵ و معین، فرهنگ فارسی معین، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۲۴۲۷.</ref> این مسئله تا آن جا پیش رفته که برخی حتی این اصطلاح را جزء واردات اهل [[تصوف]] از اسرائلیات می‌دانند.<ref>زبیدی، تاج العروس، بی‌تا، ج۱۹، ص۹۱.</ref> چنان‌که این واژه در سروده‌های شعرای فارسی زبان و بالاخص شاعرانی با گرایش‌های صوفیانه به کرات به چشم می‌خورد.<ref>حلاج، دیوان منصور حلاج، ۱۳۰۵ق، صص ۶۶، ۸۹، ۱۰۰، ۱۰۳؛ بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک(تحفه الملوک فی السیر و السلوک)، ۱۴۲۵ق، ص۵۷؛ رهنما، ترجمه قرآن، ۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۷، ۴۲، ۴۴، ۴۷؛ مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۹۲ش، ص۳۵۲. </ref>
آثار [[عرفان|عرفانی]] از لاهوت به کرات یاد کرده و یکی از مقاصد سفرهای عرفانی یک سالک را رسیدن به لاهوت و سپس بازگشت از آن به سوی خلق و [[عالم ناسوت|ناسوت]] می‌دانند.<ref>حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۶۶؛ بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک(تحفه الملوک فی السیر و السلوک)، ۱۴۲۵ق، ص۴۵، ص۱۰۱، ص۱۴۵؛ شهیدی، شرح مثنوی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۷۵؛ تهرانی، آیت نور، ۱۴۲۷ق، ص۲۴۳؛ تهرانی، لب اللباب در سیر و سلوک، ۱۴۱۹ق، ص۷۴؛ کاشفی، مواهب علیه، بی‌تا، ص۲۴۰؛ نریمانی، تفسیر عرفانی اشراق، بی‌تا، ص۵ و معین، فرهنگ فارسی معین، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۲۴۲۷.</ref> این مسئله تا آن جا پیش رفته که برخی حتی این اصطلاح را جزء واردات اهل [[تصوف]] از اسرائلیات می‌دانند؛<ref>زبیدی، تاج العروس، بی‌تا، ج۱۹، ص۹۱.</ref> چنان‌که این واژه در سروده‌های شعرای فارسی زبان و بالاخص شاعرانی با گرایش‌های صوفیانه به کرات به چشم می‌خورد.<ref>حلاج، دیوان منصور حلاج، ۱۳۰۵ق، صص ۶۶، ۸۹، ۱۰۰، ۱۰۳؛ بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک(تحفه الملوک فی السیر و السلوک)، ۱۴۲۵ق، ص۵۷؛ رهنما، ترجمه قرآن، ۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۷، ۴۲، ۴۴، ۴۷؛ مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۹۲ش، ص۳۵۲. </ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۱

ویرایش