پرش به محتوا

متوکل عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
'''مُتَوکِّل عَبّاسی''' ([[سال ۲۰۷ هجری قمری|۲۰۷]]-[[سال ۲۴۷ هجری قمری|۲۴۷ق]])، دهمین خلیفه عباسی بود که در [[سال ۲۳۲ هجری قمری|سال ۲۳۲ق]] با دخالت ترک‌ها به حکومت رسید و تمام دوران خلافتش با امامت [[امام هادی علیه‌السلام|امام هادی(ع)]] هم‌زمان بود. او [[ناصبی]] بود و به [[اهل‌البیت علیهم‌السلام|اهل‌بیت(ع)]] دشنام داده، آنها را مسخره می‌کرد. در [[سال ۲۳۶ هجری قمری|سال ۲۳۶ق]] به دستور متوکل [[حرم امام حسین(ع)|قبر امام حسین(ع)]] ویران شد و در آن زمین‌ها کشاورزی کردند که این عمل اعتراض مردم را در پی داشت. حضرت هادی(ع) در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]]، در پی گرایش مردم و بدگویی برخی منصوبان متوکل، به [[سامرا]] احضار شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. به گفته تاریخ‌پژوهان اگرچه متوکل در ظاهر به امام هادی(ع) احترام می‌گذاشت، اما پیوسته او را تحقیر کرده، بر ضدش دسیسه می‌کرد.
'''مُتَوکِّل عَبّاسی''' ([[سال ۲۰۷ هجری قمری|۲۰۷]]-[[سال ۲۴۷ هجری قمری|۲۴۷ق]])، دهمین خلیفه عباسی بود که در [[سال ۲۳۲ هجری قمری|سال ۲۳۲ق]] با دخالت ترک‌ها به حکومت رسید و تمام دوران خلافتش با امامت [[امام هادی علیه‌السلام|امام هادی(ع)]] هم‌زمان بود. او [[ناصبی]] بود و به [[اهل‌البیت علیهم‌السلام|اهل‌بیت(ع)]] دشنام داده، آنها را مسخره می‌کرد. در [[سال ۲۳۶ هجری قمری|سال ۲۳۶ق]] به دستور متوکل [[حرم امام حسین(ع)|قبر امام حسین(ع)]] ویران شد و در آن زمین‌ها کشاورزی کردند که این عمل اعتراض مردم را در پی داشت. حضرت هادی(ع) در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]]، در پی گرایش مردم و بدگویی برخی منصوبان متوکل، به [[سامرا]] احضار شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. به گفته تاریخ‌پژوهان اگرچه متوکل در ظاهر به امام هادی(ع) احترام می‌گذاشت، اما پیوسته او را تحقیر کرده، بر ضدش دسیسه می‌کرد.


به نظر پژوهشگران، در دوران متوکل شیعیان سختی‌های بسیاری را متحمّل شدند، برخی به قتل رسیده، برخی زندانی شدند. به دستور متوکل فشار اقتصادی بسیاری بر [[علویان|علوی‌ها]] وارد آمد. گروهی از علوی‌ها از [[مصر]] اخراج شدند و برخی از دوست‌داران اهل‌بیت به زندگی مخفی روی آوردند. گفته شده، متوکل چنان بر علوی‌ها سخت گرفته بود که مردم از برقراری ارتباط با آنها می‌ترسیدند. با این حال محققان معتقدند، این رفتارها نتوانست مانع از فعالیت‌های پنهانی امام هادی و [[شیعه|شیعیان]] شود.
به نظر پژوهشگران، در دوران متوکل شیعیان سختی‌های بسیاری را متحمّل شدند، برخی به قتل رسیده، برخی زندانی شدند. به دستور متوکل فشار اقتصادی بسیاری بر [[علویان|علوی‌ها]] وارد آمد. گروهی از آل ابی‌طالب از [[مصر]] اخراج شدند و برخی از دوست‌داران اهل‌بیت به زندگی مخفی روی آوردند. گفته شده، متوکل چنان بر علوی‌ها سخت گرفته بود که مردم از برقراری ارتباط با آنها می‌ترسیدند. با این حال محققان معتقدند، این رفتارها نتوانست مانع از فعالیت‌های پنهانی امام هادی و [[شیعه|شیعیان]] شود.


در [[سال ۲۳۴ق هجری قمری|سال ۲۳۴ق]] با دستور متوکل مذهب کلامی اهل حدیث، مذهب رسمی حکومت شد و عقاید آنها مانند [[رؤیت خدا|امکان رؤیت خدا]] و [[نظریه خلق قرآن|مخلوق نبودن قرآن]] ترویج یافت. متوکل بر خلاف [[مأمون عباسی|مأمون]] و [[معتصم عباسی]] به مقابله با [[معتزله]] پرداخت و قانون‌های سختی را بر [[اهل ذمه]] قرار داد.
در [[سال ۲۳۴ق هجری قمری|سال ۲۳۴ق]] با دستور متوکل مذهب کلامی اهل حدیث، مذهب رسمی حکومت شد و عقاید آنها مانند [[رؤیت خدا|امکان رؤیت خدا]] و [[نظریه خلق قرآن|مخلوق نبودن قرآن]] ترویج یافت. متوکل بر خلاف [[مأمون عباسی|مأمون]] و [[معتصم عباسی]] به مقابله با [[معتزله]] پرداخت و قانون‌های سختی را بر [[اهل ذمه]] قرار داد.
خط ۴۵: خط ۴۵:


== دشمنی با اهل‌بیت(ع) ==
== دشمنی با اهل‌بیت(ع) ==
به گفته ذهبی، تاریخ‌نگار قرن هشتم متوکل [[ناصبی]] بود و در ناصبی‌ بودن او هیچ اختلاف دیدگاهی وجود ندارد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.</ref> او با ناصبی‌های دیگری مانند علی بن جَهم، عُمَر بن فَرَح و ابن‌اُترُجه هم‌نشینی داشت<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۶.</ref> که درباره امام علی‌(ع) بسیار بدگویی می‌کردند.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۴۹.</ref> متوکل عباسی خدمتکاری داشت که با شبیه کردن خود به امام علی(ع)، به تمسخر وی می‌پرداخت.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۵-۵۶.</ref> مطابق نقل خطیب بغدادی، تاریخ‌نگار قرن پنجم، فردی به نام نصر بن علی نزد متوکل، حدیثی در فضیلت امام حسن و امام حسین نقل کرد و متوکل به گمان شیعه بودن او، دستور داد هزار شلاق به وی بزنند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.</ref> ضربات شلاق پیوسته بر نصر بن علی جاری شد تا آنکه به سنّی بودن نصر شهادت دادند و متوکل از شلاق زدن دست کشید.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.</ref>  
به گفته ذهبی تاریخ‌نگار قرن هشتم، متوکل [[ناصبی]] بود و در ناصبی‌ بودن او هیچ اختلاف دیدگاهی وجود ندارد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.</ref> او با ناصبی‌های دیگری مانند علی بن جَهم، عُمَر بن فَرَح و ابن‌اُترُجه هم‌نشینی داشت<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۶.</ref> که درباره امام علی‌(ع) بسیار بدگویی می‌کردند.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۴۹.</ref> متوکل عباسی خدمتکاری داشت که با شبیه کردن خود به امام علی(ع)، به تمسخر وی می‌پرداخت.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۵-۵۶.</ref> مطابق نقل خطیب بغدادی تاریخ‌نگار قرن پنجم، فردی به نام نصر بن علی نزد متوکل، حدیثی در فضیلت [[امام حسن مجتبی علیه‌السلام|امام حسن]] و [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین]] نقل کرد و متوکل به گمان شیعه بودن او، دستور داد هزار شلاق به وی بزنند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.</ref> ضربات شلاق پیوسته بر نصر بن علی جاری شد تا آنکه به [[اهل سنت و جماعت|سنّی]] بودن نصر [[بینه شرعی|شهادت]] دادند و متوکل از شلاق زدن دست کشید.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.</ref>  


به گفته [[محمدجواد مغنیه]]، نویسنده [[الشیعة و الحاکمون (کتاب)| کتاب الشیعة و الحاکمون]] روزی [[منتصر عباسی|مُنتَصِر]] فرزند متوکل شنید که پدرش به [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه زهرا(س)]] دشنام می‌دهد و به همین دلیل نزد یکی از فقیهان رفته، حکم این عمل پدرش را پرسید.<ref>مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.</ref> فقیه، پدرش را [[مهدور الدم]] خواند، اما با بیان اینکه کوتاه شدن عمر، سزای کسی است که پدرش را بکشد، وی را از کشتن پدر بر حذر داشت.<ref>مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.</ref> منتصر با مهم ندانستن کوتاهی عمرش، متوکل را به قتل رساند و تنها پس از هفت ماه، خود نیز کشته شد.<ref>مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.</ref>
به گفته [[محمدجواد مغنیه]]، نویسنده [[الشیعة و الحاکمون (کتاب)| کتاب الشیعة و الحاکمون]] روزی [[منتصر عباسی|مُنتَصِر]] فرزند متوکل شنید که پدرش به [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه زهرا(س)]] دشنام می‌دهد و به همین دلیل نزد یکی از فقیهان رفته، حکم این عمل پدرش را پرسید.<ref>مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.</ref> فقیه، پدرش را [[مهدور الدم]] خواند، اما با بیان اینکه کوتاه شدن عمر، سزای کسی است که پدرش را بکشد، وی را از کشتن پدر بر حذر داشت.<ref>مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.</ref> منتصر با مهم ندانستن کوتاهی عمرش، متوکل را به قتل رساند و تنها پس از هفت ماه، خود نیز کشته شد.<ref>مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.</ref>
خط ۵۳: خط ۵۳:
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۶ هجری قمری|سال ۲۳۶ق]] دستور داد [[ حرم امام حسین(ع)|قبر حسین بن علی(ع)]] را ویران کنند؛<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.</ref> از‌این‌رو تمامی آثاری که در اطراف آن بود ویران شد، اما کسی برای ویران کردن قبر امام حسین اقدام نکرد تا آنکه گروهی از یهودیان به ویران کردن قبر مأموریت یافتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> پس از ویران ساختن قبرها به آنجا آب بستند، زمین‌ها را شخم زده، در آن زراعت کردند<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.</ref> و زائران تحت تعقیب قرار گرفتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> گفته شده متوکل دو مرتبه به تخریب قبر امام حسین اقدام کرد، یک‌بار در سال ۲۳۳ق و یک‌بار در سال ۲۳۶ق و در این فاصله، بقعه تعمیر شده بود، که ویرانی دوم مهمتر بوده‌ است.<ref>مدرس، شهر حسین(ع)، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref>
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۶ هجری قمری|سال ۲۳۶ق]] دستور داد [[ حرم امام حسین(ع)|قبر حسین بن علی(ع)]] را ویران کنند؛<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.</ref> از‌این‌رو تمامی آثاری که در اطراف آن بود ویران شد، اما کسی برای ویران کردن قبر امام حسین اقدام نکرد تا آنکه گروهی از یهودیان به ویران کردن قبر مأموریت یافتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> پس از ویران ساختن قبرها به آنجا آب بستند، زمین‌ها را شخم زده، در آن زراعت کردند<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.</ref> و زائران تحت تعقیب قرار گرفتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> گفته شده متوکل دو مرتبه به تخریب قبر امام حسین اقدام کرد، یک‌بار در سال ۲۳۳ق و یک‌بار در سال ۲۳۶ق و در این فاصله، بقعه تعمیر شده بود، که ویرانی دوم مهمتر بوده‌ است.<ref>مدرس، شهر حسین(ع)، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref>


تخریب مزار امام حسین (ع)، مسلمانان را خشمگین کرد؛ تا آنجا که مردم بغداد بر در و دیوار مساجد شعارهایی علیه متوکل نوشتند و شاعران با سرودن اشعاری به هجو او پرداختند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۵۳.</ref>
تخریب مزار امام حسین(ع)، مسلمانان را خشمگین کرد؛ تا آنجا که مردم بغداد بر در و دیوار مساجد شعارهایی علیه متوکل نوشتند و شاعران با سرودن اشعاری به هجو او پرداختند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۵۳.</ref>


===احضار امام هادی به سامرا===
===احضار امام هادی به سامرا===
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]]، [[امام هادی علیه‌السلام|امام هادی(ع)]] را وادار کرد از [[مدینه]] به [[سامرا]] برود.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴؛ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۲؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۱۰۰.</ref> اگرچه [[شیخ مفید]] مؤلف [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|کتاب الإشاد]] این اقدام متوکل را برای سال ۲۴۳ق گزارش کرده،<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> اما [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ را ناصحیح دانسته است.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳</ref> گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی والی مدینه، عبدالله بن محمد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> و [[بریحه عباسی]] امام جماعت منصوب خلیفه در [[حرمین شریفین|حرمین]]، علیه امام هادی<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> و همچنین گزارش‌هایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref> امام هادی(ع) در نامه‌ای به متوکل، بدگویی‌ها علیه خویش را رد کرد،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> متن نامه متوکل، در آثار [[کلینی]] و [[شیخ مفید]] ذکر شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> بر همین اساس، [[یحیی بن هرثمه|یحیی بن هَرثَمه]] از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref>  
متوکل عباسی در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]]، [[امام هادی علیه‌السلام|امام هادی(ع)]] را وادار کرد از [[مدینه]] به [[سامرا]] برود.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴؛ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۲؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۱۰۰.</ref> اگرچه [[شیخ مفید]] از [[مجتهد|فقیهان]] و [[متکلم|متکلمان]] امامیه، این اقدام متوکل را برای سال ۲۴۳ق گزارش کرده،<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> اما [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ را ناصحیح دانسته است.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳</ref> گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی والی مدینه، عبدالله بن محمد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> و [[بریحه عباسی]] امام جماعت منصوب خلیفه در [[حرمین شریفین|حرمین]]، علیه امام هادی<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> و همچنین گزارش‌هایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref> امام هادی(ع) در نامه‌ای به متوکل، بدگویی‌ها علیه خویش را رد کرد،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> متن نامه متوکل، در کتاب‌های [[الکافی (کتاب)|کافی]] و [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]] ذکر شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> بر همین اساس، [[یحیی بن هرثمه|یحیی بن هَرثَمه]] از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref>  


به گفته رسول جعفریان، اگرچه متوکل می‌خواست امام هادی(ع) را به‌گونه‌ای به سامرا منتقل کند که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه متوجه شده بودند.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۵</ref> از یحیی بن هرثمه نقل شده است که مردم مدینه با شنیدن دستور متوکل، بسیار برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راه‌ انداختند در حالی که تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.</ref> امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه به [[کاظمین]] وارد شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶-۲۳۷.</ref> در کاظمین به خانه [[خزیمة بن حازم]] رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.</ref>  
به گفته رسول جعفریان، اگرچه متوکل می‌خواست امام هادی(ع) را به‌گونه‌ای به سامرا منتقل کند که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد، اما مردم مدینه متوجه قضیه شده بودند.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۵</ref> از یحیی بن هرثمه نقل شده است که مردم مدینه با شنیدن دستور متوکل، بسیار برآشفته، ناله و شیون به راه‌ انداختند در حالی که تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.</ref> امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه به [[کاظمین]] وارد شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶-۲۳۷.</ref> در کاظمین به خانه [[خزیمة بن حازم|خُزَیمَة بن حازِم]] رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.</ref>  


حضرت هادی در سامرا به ظاهر مورد احترام متوکل بود، ولی متوکل علیه او دسیسه می‌کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> تا از عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا وی را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به نظر [[صالح بن سعید]] از یاران امام، این اقدام به قصد تحقیر حضرت هادی(ع) انجام شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام حمله بردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، کاسه شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام با بیان اینکه گوشت و خون من به [[خمر|شراب]] آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام در ابتدا درخواست او را نپذیرفت، اما با اصرار متوکل اشعاری خواند که او و دیگران را تحت تأثیر قرار داد، به گونه‌ای که صورت متوکل از شدت گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱-۱۲.</ref>
حضرت هادی در سامرا به ظاهر مورد احترام متوکل بود، ولی متوکل علیه او دسیسه می‌کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> تا از عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا وی را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به نظر [[صالح بن سعید]] از یاران امام، این اقدام به قصد تحقیر حضرت هادی(ع) انجام شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام حمله بردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، کاسه شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام با بیان اینکه گوشت و خون من به [[خمر|شراب]] آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام در ابتدا درخواست او را نپذیرفت، اما با اصرار متوکل اشعاری خواند که او و دیگران را تحت تأثیر قرار داد، به گونه‌ای که صورت متوکل از شدت گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱-۱۲.</ref>
خط ۶۵: خط ۶۵:


== وضعیت شیعیان ==
== وضعیت شیعیان ==
متوکل آشکارا با شیعیان دشمنی می‌کرد و به افرادی که [[شیعه]] را هجو می‌کردند، جایزه می‌داد.<ref>سجادی، «بنی‌عباس»، ص۶۷۴.</ref> او به دلیل نفرتش از شیعیان، درباره خلفایی که با شیعه نرم‌خو بودند، بدگویی می‌کرد.<ref>سجادی، «بنی‌عباس»، ص۶۷۴.</ref> [[فدک]] که در زمان مأمون عباسی به [[علویان]] پس داده شده بود، در زمان متوکل از آنها گرفته شد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۲-۴۳.</ref> برخی از فرمانداران متوکل وضعیت اقتصادی را چنان بر علوی‌ها تنگ کرده بودند که برای چند زن علوی تنها یک لباس وجود داشت و آنها در هنگام نماز، به ناچار آن لباس را به نوبت می‌پوشیدند و در بقیه وقت‌ها در اتاق‌های خود برهنه بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> سخت‌گیری متوکل بر علوی‌ها به قدری بود که مردم از برقراری ارتباط با آنها می‌ترسیدند<ref>انصاری‌پور، مظلومیت شیعه در عصر عباسیان، ۱۳۹۴ش، ص۱۴۹.</ref>، چنان‌که مطابق نقل [[ابوالفرج اصفهانی]] مؤلف [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|کتاب مقاتل الطالبیین]] حاضر نبودند دختران خود را به ازدواج [[علویان]] در آورند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۸۲.</ref> وضعیت نامناسب شیعیان در دوره متوکل عباسی در حالی بود که آنها در زمان سه خلیفه قبل از او، یعنی [[مأمون]]، [[معتصم عباسی|مُعتَصِم]] و [[واثق عباسی]]، از آزادی نسبی برخوردار بودند.<ref>پرسنده، بررسی سیاست‌های مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۰.</ref>  
متوکل آشکارا با شیعیان دشمنی می‌کرد و به افرادی که [[شیعه]] را هجو می‌کردند، جایزه می‌داد.<ref>سجادی، «بنی‌عباس»، ص۶۷۴.</ref> او به دلیل نفرتش از شیعیان، درباره خلفایی که با شیعه نرم‌خو بودند، بدگویی می‌کرد.<ref>سجادی، «بنی‌عباس»، ص۶۷۴.</ref> [[فدک]] که در زمان مأمون عباسی به [[علویان]] پس داده شده بود، در زمان متوکل از آنها گرفته شد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۲-۴۳.</ref> برخی از فرمانداران متوکل وضعیت اقتصادی را چنان بر علوی‌ها تنگ کرده بودند که برای چند زن علوی تنها یک لباس وجود داشت و آنها در هنگام نماز، به ناچار آن لباس را به نوبت می‌پوشیدند و در بقیه وقت‌ها در اتاق‌های خود برهنه بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.</ref> سخت‌گیری متوکل بر علوی‌ها به قدری بود که مردم از برقراری ارتباط با آنها می‌ترسیدند<ref>انصاری‌پور، مظلومیت شیعه در عصر عباسیان، ۱۳۹۴ش، ص۱۴۹.</ref>، چنان‌که مطابق نقل [[ابوالفرج اصفهانی]] مؤلف [[مقاتل الطالبیین (کتاب)|کتاب مقاتل الطالبیین]] حاضر نبودند دختران خود را به ازدواج [[علویان]] در آورند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۸۲.</ref> وضعیت نامناسب شیعیان در دوره متوکل عباسی در حالی بود که آنها در زمان سه خلیفه قبل از او، یعنی [[مأمون عباسی|مأمون]]، [[معتصم عباسی|مُعتَصِم]] و [[واثق عباسی]]، از آزادی نسبی برخوردار بودند.<ref>پرسنده، بررسی سیاست‌های مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۰.</ref>  


متوکل بسیاری از شیعیان را زندانی و بسیاری را به قتل رساند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.</ref> به‌دستور متوکل، [[یحیی بن عمر]] از نوادگان [[زید بن علی]] دستگیر شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۵۰۶.</ref> همچنین [[حسن بن زید بن محمد|حسن بن زید]] معروف به داعی کبیر در دوران متوکل به [[طبرستان]] و دیلم پناهنده شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.</ref> به دستور متوکل آل ابی‌طالب از [[مصر]] اخراج شدند.<ref>کندی، کتاب الولاة، ۱۴۲۴ق، ص۱۴۹.</ref> به گزارش ابوالفرج اصفهانی، آل ابی‌طالب در دوران خلافت متوکل متفرق شده، زندگی مخفی داشتند<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.</ref> که از جمله آنها [[احمد بن عیسی بن زید]] است که در همان دوران درگذشت.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۲.</ref>
متوکل بسیاری از شیعیان را زندانی و بسیاری را به قتل رساند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.</ref> به‌دستور متوکل، [[یحیی بن عمر]] از نوادگان [[زید بن علی]] دستگیر شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۵۰۶.</ref> همچنین [[حسن بن زید بن محمد|حسن بن زید]] معروف به داعی کبیر در دوران متوکل به [[طبرستان]] و دیلم پناهنده شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.</ref> به دستور متوکل آل ابی‌طالب از [[مصر]] اخراج شدند.<ref>کندی، کتاب الولاة، ۱۴۲۴ق، ص۱۴۹.</ref> به گزارش ابوالفرج اصفهانی، آل ابی‌طالب در دوران خلافت متوکل متفرق شده، زندگی مخفی داشتند<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.</ref> که از جمله آنها [[احمد بن عیسی بن زید]] است که در همان دوران درگذشت.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۲.</ref>


به گفته [[مهدی پیشوایی]] تاریخ‌پژوه شیعه، اگر چه متوکل توانست با اعمال فشار بر شیعیان از حرکت شیعیان بر ضد حکومتش جلوگیری کند، اما نتوانست از فعالیت پنهانی شیعه و ارتباط امام هادی(ع) با یارانش را خودداری کند.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۹۷ش، ص۶۱۶.</ref> بر خلاف دشمنی بسیار متوکل با شیعه، برخی شیعیان توانستند به دربار حکومت نفوذ کنند؛ از جمله آنها می‌توان به حضور [[یعقوب بن اسحاق اهوازی|ابن‌سِکّیت]] در دربار خلیفه اشاره کرد<ref>موحد ابطحی، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۴.</ref> که تربیت فرزندان متوکل را بر عهده داشت.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.</ref>
به گفته [[مهدی پیشوایی]] تاریخ‌پژوه شیعه، اگر چه متوکل توانست با اعمال فشار بر شیعیان از حرکت شیعیان بر ضد حکومتش جلوگیری کند، اما نتوانست از فعالیت پنهانی شیعه و ارتباط امام هادی(ع) با یارانش جلوگیری کند.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۹۷ش، ص۶۱۶.</ref> بر خلاف دشمنی بسیار متوکل با شیعه، برخی شیعیان توانستند به دربار حکومت نفوذ کنند؛ از جمله آنها می‌توان به حضور [[یعقوب بن اسحاق اهوازی|ابن‌سِکّیت]] در دربار خلیفه اشاره کرد<ref>موحد ابطحی، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۴.</ref> که تربیت فرزندان متوکل را بر عهده داشت.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.</ref>


==اقدامات ==
== اقدامات ==
[[پرونده:Jami Samarra al-Kabir.jpg|بندانگشتی|تصویری قدیمی از مسجد جامع سامرا (معروف به مسجد مَلوِیّه) که در آن [[حرم عسکریین]] نیز دیده می‌شود.]]
[[پرونده:Jami Samarra al-Kabir.jpg|بندانگشتی|تصویری قدیمی از مسجد جامع سامرا (معروف به مسجد مَلوِیّه) که در آن [[حرم عسکریین]] نیز دیده می‌شود.]]


به گفته یاقوت حموی، جغرافی‌دان قرن هفتم، متوکل به ساختن قصرها و بناهای فاخر علاقه داشت به‌گونه‌ای که هیچ خلیفه‌ای مانند او چنین بناهایی نساخته است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۷.</ref> در کتاب [[مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء (کتاب)|مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء]] نام بیش از سی قصر ذکر شده که متوکل در سامرا برای خود (به غیر از کاخ‌های دیگر برای اطرافیان خود)‌ ساخت.<ref>محلاتی، مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ۱۳۸۴ش، ص۶۷-۱۱۱.</ref> به گفته یاقوت حموی، متوکل برای مجموع بناها، نزدیک به سیصد میلیون درهم هزینه کرد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۸.</ref> متوکل دستور داد برای سامرا مسجد جامعی ساخته شود.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref> به گزارش ابن‌جوزی تاریخ‌نگار قرن ششم، برای بنای این مسجد که ساخت آن در [[سال ۲۳۴ هجری قمری|سال ۲۳۴]] آغاز و در [[سال ۲۳۷ هجری قمری|سال ۲۳۷ق]] پایان یافت، بیش از ۳۸۰ هزار دینار هزینه شد.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref> این مسجد که به «جامع متوکل» نیز شناخته می‌شود، به دلیل داشتن مناره‌ای حلزونی شکل به «جامع مَلوِیّه» شهرت دارد.<ref>ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.</ref> امروزه بقایای این مسجد در فاصله یک کیلومتری از شهر دیده می‌شود.<ref>ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.</ref>
به گفته یاقوت حموی، جغرافی‌دان قرن هفتم، متوکل به ساختن قصرها و بناهای فاخر علاقه داشت به‌گونه‌ای که هیچ خلیفه‌ای مانند او چنین بناهایی نساخته است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۷.</ref> در کتاب [[مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء (کتاب)|مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء]] نام بیش از سی قصر ذکر شده که متوکل در سامرا برای خود (به غیر از کاخ‌های دیگر برای اطرافیان خود)‌ ساخت.<ref>محلاتی، مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ۱۳۸۴ش، ص۶۷-۱۱۱.</ref> به گفته یاقوت حموی، متوکل برای مجموع بناها، نزدیک به سیصد میلیون درهم هزینه کرد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۸.</ref> متوکل دستور داد برای سامرا [[مسجد جامع|مسجد جامعی]] ساخته شود.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref> به گزارش ابن‌جوزی تاریخ‌نگار قرن ششم، برای بنای این مسجد که ساخت آن در [[سال ۲۳۴ هجری قمری|سال ۲۳۴]] آغاز و در [[سال ۲۳۷ هجری قمری|سال ۲۳۷ق]] پایان یافت، بیش از ۳۸۰ هزار دینار هزینه شد.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref> این مسجد که به [[مسجد جامع سامرا|جامع متوکل]] نیز شناخته می‌شود، به دلیل داشتن مناره‌ای حلزونی شکل به «جامع مَلوِیّه» شهرت دارد.<ref>ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.</ref> امروزه بقایای این مسجد در فاصله یک کیلومتری از شهر دیده می‌شود.<ref>ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.</ref>


===جانب‌داری از اهل حدیث===
===جانب‌داری از اهل حدیث===
confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۴۷

ویرایش