کاربر ناشناس
ایلخانان: تفاوت میان نسخهها
جز
←همکاری شیعیان با هلاکو در انقراض خلافت عباسی
imported>Mgolpayegani |
imported>Mgolpayegani |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==همکاری شیعیان با هلاکو در انقراض خلافت عباسی== | ==همکاری شیعیان با هلاکو در انقراض خلافت عباسی== | ||
گزارشهایی که در منابع تاریخی | گزارشهایی که در منابع تاریخی به خصوص منابع اهل سنت وجود دارد بر یاری شیعیان به هلاکو در جهت انقراض خلافت عباسی تأکید کردهاند. بر اساس این گزارشها، [[خواجه نصیر الدین طوسی]] متکلم بزرگ شیعه که مدتی را در خدمت هلاکو به سر برد و نیز [[ابن علقمی]] وزیر شیعه مذهب آخرین خلیفه عباسی از عوامل تعیین کننده در حمله هلاکو به [[بغداد]] و انقراض [[عباسیان|خلافت عباسی]] و یا دست کم، موافق با این واقعه بودند. | ||
بر اساس این گزارشها، خواجه نصیر الدین طوسی که پس از تصرف قلاع [[نزاریان|اسماعیلیه]] در خدمت هلاکو در آمد، او را برای انقراض خلافت عباسی تشویق کرد. از سوی دیگر ابن علقمی که وزیر مستعصم آخرین خلیفه عباسی بود، با هلاکو خان مکاتبه داشت و حتی بنابر برخی گزارشها با مرخص کردن بخشی از سپاه خلیفه، او را در مقابل هلاکو تضعیف کرد<ref>خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۳۳۸</ref> و از سوی دیگر خلیفه را تشویق کرد که به تسلیم مغولان در آید.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران، ص۲۷۲</ref> انگیزه ابن علقمی را، بدرفتاری پسر خلیفه با شیعیان دانستهاند که در واقعهای به قتل و غارت شیعیان [[کرخ]] دست یازید و ابن علقمی که از خلیفه شدن او بعد از مستعصم بیم داشت، با هلاکو برای نابودی خلافت عباسی همکاری کرد.<ref>آیتی، تحریر تاریخ وصاف، ص۲۳</ref> | بر اساس این گزارشها، خواجه نصیر الدین طوسی که پس از تصرف قلاع [[نزاریان|اسماعیلیه]] در خدمت هلاکو در آمد، او را برای انقراض خلافت عباسی تشویق کرد. از سوی دیگر ابن علقمی که وزیر مستعصم آخرین خلیفه عباسی بود، با هلاکو خان مکاتبه داشت و حتی بنابر برخی گزارشها با مرخص کردن بخشی از سپاه خلیفه، او را در مقابل هلاکو تضعیف کرد<ref>خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۳۳۸</ref> و از سوی دیگر خلیفه را تشویق کرد که به تسلیم مغولان در آید.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران، ص۲۷۲</ref> انگیزه ابن علقمی را، بدرفتاری پسر خلیفه با شیعیان دانستهاند که در واقعهای به قتل و غارت شیعیان [[کرخ]] دست یازید و ابن علقمی که از خلیفه شدن او بعد از مستعصم بیم داشت، با هلاکو برای نابودی خلافت عباسی همکاری کرد.<ref>آیتی، تحریر تاریخ وصاف، ص۲۳</ref> | ||
چنین گزارشهایی معمولا از سوی نویسندگان شیعه، ساختگی تلقی شده است<ref> برای نمونه: ابن الطقطقی، الفخری فی آداب السلطانیه، ص۳۲۲ </ref>. به گفته برخی از پژوهشگران چنین اتهاماتی از سوی | چنین گزارشهایی معمولا از سوی نویسندگان شیعه، ساختگی تلقی شده است<ref> برای نمونه: ابن الطقطقی، الفخری فی آداب السلطانیه، ص۳۲۲ </ref>. به گفته برخی از پژوهشگران چنین اتهاماتی از سوی سنیانِ متعصب که با شیعیان دشمنی داشتهاند مطرح شده و نتیجه اختلاف و دشمنی آنان با شیعیان است چرا که بر اساس گزارشهای موجود، نمیتوان درباره نقش خواجه یا ابن علقمی در حمله مغول به بغداد اطمینان یافت. این در حالی است که حمله به بغداد تصمیم قبلی مغولان و روند طبیعی ادامه کشورکشاییهای آنان بود.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، (ص)؛ نیز نک: عودی و بقایی، نگاهی به سرگذشت ابن علقمی، ص۱۱۶؛ </ref> | ||
در مقابل برخی نویسندگان شیعه، این اقدامات را همچون واکنش طبیعی شیعیان در برابر محدودیتها و ظلم و ستم عباسیان ارزیابی کردهاند. بر اساس این نظر، شیعیان همه جا با مغولان همکاری کردهاند و در عوض از آزادی مذهبی که نتیجه عدم تعصب مغولان نسبت به اسلام بود برای تقویت تشیع بهره بردند. به همین دلیل بود که شیعیان حله در هنگام محاصره بغداد به تسلیم مغولان درآمدند و برخی علمای شیعه مانند خواجه نصیر الدین و رضیالدین علی بن طاووس حلی (۵۸۹-۶۶۴ق.) برای بهبود وضعیت شیعه به همکاری با مغولان پرداخته و مناصب حکومتی را پذیرا شدند.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنا عشری، ص۲۶۴-۲۷۸</ref> | در مقابل برخی نویسندگان شیعه، این اقدامات را همچون واکنش طبیعی شیعیان در برابر محدودیتها و ظلم و ستم عباسیان ارزیابی کردهاند. بر اساس این نظر، شیعیان همه جا با مغولان همکاری کردهاند و در عوض از آزادی مذهبی که نتیجه عدم تعصب مغولان نسبت به اسلام بود برای تقویت تشیع بهره بردند. به همین دلیل بود که شیعیان [[حله]] در هنگام محاصره بغداد به تسلیم مغولان درآمدند و برخی علمای شیعه مانند خواجه نصیر الدین و رضیالدین علی بن طاووس حلی (۵۸۹-۶۶۴ق.) برای بهبود وضعیت شیعه به همکاری با مغولان پرداخته و مناصب حکومتی را پذیرا شدند.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنا عشری، ص۲۶۴-۲۷۸</ref> | ||
==تشیع در عصر ایلخانان== | ==تشیع در عصر ایلخانان== |