پرش به محتوا

توبه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۸۹۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ اوت ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۱۳]]|سال=[[۱۳۹۵]]|کاربر=Pourrezaei }}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۱۳]]|سال=[[۱۳۹۵]]|کاربر=Pourrezaei }}
'''توبه''' به معنای بازگشت بنده به سوی [[خدا]]، یکی از اصطلاحات پرکاربرد در [[قرآن]] و [[روایات]] است. در 69 آیه قرآن به موضوع توبه پرداخته شده و با بیان محبت الهی نسبت به توبه‌کنندگان، مردم را به توبه نصوح دعوت می کند. در احادیث نیز جایگاه و اهمیت توبه مورد تأکید قرار گرفته و از تأخیر آن نهی شده است. در بخش دیگری از احادیث، با تقسیم گناهان به حق اللهی و حق الناسی راه های توبه از اقسام گناهان بیان شده است.
'''توبه''' به معنای بازگشت بنده به سوی [[خدا]]، یکی از اصطلاحات پرتکرار در [[قرآن]] و [[روایات]] است. در ۶۹ آیه قرآن به موضوع توبه پرداخته شده و با بیان محبت الهی نسبت به توبه‌کنندگان، مردم را به توبه نصوح دعوت می‌کند. در احادیث نیز جایگاه و اهمیت توبه مورد تأکید قرار گرفته و از تأخیر آن نهی شده است. در بخش دیگری از احادیث، با تقسیم گناهان به حق اللهی و حق الناسی راه‌های توبه از اقسام گناهان بیان شده است.


توبه درجاتی دارد که پایین ترین مرتبه آن توبه از گناهان است، درجات بالاتر آن، توبۀ از غفلت، توبه از توجه به غیر خدا، و توبۀ از مشاهدۀ غیر حق تعالی است.
توبه درجاتی دارد که پایین‌ترین مرتبه آن توبه از گناهان است، درجات بالاتر آن، توبۀ از غفلت، توبه از توجه به غیر خدا، و توبۀ از مشاهدۀ غیر حق تعالی است.


{{نقل قول سه طبقه
{{نقل قول سه طبقه
|عرض= 30
|عرض= ۳۰
| تراز=چپ
| تراز=چپ
|شکل بندی=
|شکل بندی=
خط ۱۱: خط ۱۱:
|شکل بندی متن=
|شکل بندی متن=
|عنوان= امام صادق(ع) فرمود:
|عنوان= امام صادق(ع) فرمود:
|متن=توبه ریسمان خداوند بزرگ است، و یاری و کشش عنایت و لطف اوست و بنده باید پیوسته و در همه حال در حال توبه باشد. هر گروهی توبه مخصوصی دارد؛ توبه پیامبران الهی از مضطرب شدن باطن‏ و به هم خوردن حالت اطمینان است. و توبه اولیاء از عوارض رنگارنگ تصور و خاطر آنها است. و توبه برگزیدگان حق از استراحت و فراغت و غفلت و است و توبه افراد خاص و بندگان مخصوص از مشغول بودن به غیر پروردگار است. و توبه عوام و عموم مردم از گناهان و معاصی و خلافها است.
|متن=توبه ریسمان خداوند بزرگ است، و یاری و کشش عنایت و لطف اوست و بنده باید پیوسته و در همه حال در حال توبه باشد. هر گروهی توبه مخصوصی دارد؛ توبه پیامبران الهی از مضطرب شدن باطن و به هم خوردن حالت اطمینان است. و توبه اولیاء از عوارض رنگارنگ تصور و خاطر آنها است. و توبه برگزیدگان حق از استراحت و فراغت و غفلت و است و توبه افراد خاص و بندگان مخصوص از مشغول بودن به غیر پروردگار است. و توبه عوام و عموم مردم از گناهان و معاصی و خلافها است.
|آدرس= مصباح الشریعه، ترجمه مصطفوی، ص۳۵۲
|آدرس= مصباح الشریعه، ترجمه مصطفوی، ص۳۵۲
|شکل بندی آدرس=text-align:left
|شکل بندی آدرس=text-align:left
خط ۱۷: خط ۱۷:


==واژه شناسی==
==واژه شناسی==
توبه از ریشه «ت و ب»، در لغت به معنای بازگشت یا بازگشت از معصیت است.<ref>رجوع کنید به الصحاح جوهری؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل «توب»</ref> «تَوّاب» اگر برای خداوند به کار رود به معنای «بسیار توبه‌پذیر»{{یادداشت|{{متن قرآن|فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ|ترجمه=آن‏گاه [[حضرت آدم|آدم]] کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت و [خداوند] توبه‏ی او را پذیرفت. به راستی او خود بسیار توبه پذیر مهربان است.|سوره=بقره|آیه=۳۷}}}} و اگر برای انسان به کار رود به معنای «بسیار توبه‌کننده» است.{{یادداشت|{{متن قرآن|...إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرین|ترجمه=...البتّه خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.|سوره=بقره|آیه=۲۲۲}}}} ترکیب این واژه با حروف اضافه عربی، معانی خاصی به آن می‌بخشد:
توبه از ریشه «ت و ب»، در لغت به معنای بازگشت یا بازگشت از معصیت است.<ref>رجوع کنید به الصحاح جوهری؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل «توب»</ref> «تَوّاب» اگر برای خداوند به کار رود به معنای «بسیار توبه‌پذیر»{{یادداشت|{{متن قرآن|فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ|ترجمه=آنگاه [[حضرت آدم|آدم]] کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت و [خداوند] توبۀ او را پذیرفت. به راستی او خود بسیار توبه پذیر مهربان است.|سوره=بقره|آیه=۳۷}}}} و اگر برای انسان به کار رود به معنای «بسیار توبه‌کننده» است.{{یادداشت|{{متن قرآن|...إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرین|ترجمه=...البتّه خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.|سوره=بقره|آیه=۲۲۲}}}} ترکیب این واژه با حروف اضافه عربی، معانی خاصی به آن می‌بخشد:
* «تابَ إلَی اللهِ» به معنای بازگشت بنده از گناه به سوی خداوند است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مجمع البیان طبرسی؛ محمدحسین طباطبائی، المیزان، ذیل مائده‌: ۷۴؛ اعراف‌: ۱۴۳؛ هود: ۳</ref>
* «تابَ إلَی اللهِ» به معنای بازگشت بنده از گناه به سوی خداوند است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مجمع البیان طبرسی؛ محمدحسین طباطبائی، المیزان، ذیل مائده‌: ۷۴؛ اعراف‌: ۱۴۳؛ هود: ۳</ref>
* «تابَ اللهُ عَلَیهِ» به معنای غفران و بخشش خداوند نسبت به بنده و دادن توفیق توبه به اوست.<ref>اساس البلاغه زَمَخْشَری‌، ج۱، ص۸۴؛ ابن‌منظور، لسان العرب ذیل توبه؛ تاج العروس مرتضی زَبیدی‌، ذیل «توب»</ref>
* «تابَ اللهُ عَلَیهِ» به معنای غفران و بخشش خداوند نسبت به بنده و دادن توفیق توبه به اوست.<ref>اساس البلاغه زَمَخْشَری‌، ج۱، ص۸۴؛ ابن‌منظور، لسان العرب ذیل توبه؛ تاج العروس مرتضی زَبیدی‌، ذیل «توب»</ref>
خط ۲۸: خط ۲۸:
===توبۀ خدا و توبۀ بنده===
===توبۀ خدا و توبۀ بنده===
در آیه ۱۱۸ [[سوره توبه]]، «... {{عربی|وَ ظَنُّو´ا أَنْ لامَلْجَأَ مِنَاللّهِ الاّ ´ اِلَیهِ ثُمَّ تابَ عَلَیهِمْ لِیتُوبُو´ا اِنَّاللّهَ هُوَ التَوّابُ الرَّحیم}}»، توبۀ بنده بین دو توبۀ خداوند قرار دارد، به این معنا که ابتدا خدا به سوی بنده باز می‌گردد و توفیق توبه به وی می‌دهد، سپس بنده توبه می‌کند. آنگاه خداوند توبه می‌کند، یعنی توبه بنده را می‌پذیرد و او را مورد بخشش و مرحمت قرار می‌دهد.<ref>طوسی‌، التبیان؛ طبرسی‌، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۰؛ محمدحسین طباطبائی‌، ذیل آیه‌</ref>  
در آیه ۱۱۸ [[سوره توبه]]، «... {{عربی|وَ ظَنُّو´ا أَنْ لامَلْجَأَ مِنَاللّهِ الاّ ´ اِلَیهِ ثُمَّ تابَ عَلَیهِمْ لِیتُوبُو´ا اِنَّاللّهَ هُوَ التَوّابُ الرَّحیم}}»، توبۀ بنده بین دو توبۀ خداوند قرار دارد، به این معنا که ابتدا خدا به سوی بنده باز می‌گردد و توفیق توبه به وی می‌دهد، سپس بنده توبه می‌کند. آنگاه خداوند توبه می‌کند، یعنی توبه بنده را می‌پذیرد و او را مورد بخشش و مرحمت قرار می‌دهد.<ref>طوسی‌، التبیان؛ طبرسی‌، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۰؛ محمدحسین طباطبائی‌، ذیل آیه‌</ref>  
     
 
===توبه نصوح===
===توبه نصوح===
در آیه‌ای از قرآن، از مردم خواسته شده تا به سوی خداوند توبه نصوح کنند: {{عربی|یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا|ترجمه=ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به درگاه خدا توبه‌ای راستین کنید. سوره تحریم، آیه۸}}
در آیه‌ای از قرآن، از مردم خواسته شده تا به سوی خداوند توبه نصوح کنند: {{عربی|یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا|ترجمه=ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به درگاه خدا توبه‌ای راستین کنید. سوره تحریم، آیه۸}}


با توجه به ریشه سامی واژه نصوح و نیز سیاق آیه، این واژه می‌تواند از ماده «ن‌ص‌ح» و به معنای «پاک و خالص»،<ref>قیاس کنید: عبری و آرامی: گزنیوس، ص۶۶۳</ref> یا به معنای «با دوام، با ثبات»<ref>قیاس کنید: عبری: همانجا</ref><ref>زامیت، ص۴۰۲</ref> باشد. بر این اساس، توبه نصوح توبه‌ای است که همراه با پاکی و خلوص نیت باشد یا توبه‌ای است که با دوام بوده و شکسته نشود که این معنای دوم، مشهورتر است. به همین جهت، توبه نصوح توبه‌ای دانسته شده که توبه‌کننده در آن قصد دوام و پایداری دارد.<ref>مثلاً نگاه کنید‌: طبری،ج۲۸، ص۱۶۸؛ کلینی، ج۲، ص۴۳۲؛ راغب، ذیل نصح؛ طبرسی، ج۱۰، ص۶۲-۶۳؛ قرطبی، ج۸، ص۲۲۷، ج۱۸، ص۱۹۷</ref>  
با توجه به ریشه سامی واژه نصوح و نیز سیاق آیه، این واژه می‌تواند از ماده «نصح» و به معنای «پاک و خالص»،<ref>قیاس کنید: عبری و آرامی: گزنیوس، ص۶۶۳</ref> یا به معنای «با دوام، با ثبات»<ref>قیاس کنید: عبری: همانجا</ref><ref>زامیت، ص۴۰۲</ref> باشد. بر این اساس، توبه نصوح توبه‌ای است که همراه با پاکی و خلوص نیت باشد یا توبه‌ای است که با دوام بوده و شکسته نشود که این معنای دوم، مشهورتر است. به همین جهت، توبه نصوح توبه‌ای دانسته شده که توبه‌کننده در آن قصد دوام و پایداری دارد.<ref>مثلاً نگاه کنید‌: طبری،ج۲۸، ص۱۶۸؛ کلینی، ج۲، ص۴۳۲؛ راغب، ذیل نصح؛ طبرسی، ج۱۰، ص۶۲-۶۳؛ قرطبی، ج۸، ص۲۲۷، ج۱۸، ص۱۹۷</ref>  


بنا بر احادیث، شرط اساسی توبه نصوح بازنگشتن توبه‌کننده به سوی آن گناه ذکر شده<ref>رجوع کنید به کلینی‌، ج۲، ص۴۳۲؛ بحارالانوار، ج۶، ص۳۹</ref> و از نتایج آن، پوشاندن گناهان توبه‌کننده است، به گونه‌ای که اثری از آن نزد هیچ شاهدی باقی نمی‌ماند، نه فرشتگان ناظر بر اعمال انسان و نه اعضا و جوارح و مکانی که در آن مرتکب گناه شده است.<ref>بحارالانوار، ج‌ 6، ص‌ 28</ref>
بنا بر احادیث، شرط اساسی توبه نصوح بازنگشتن توبه‌کننده به سوی آن گناه ذکر شده<ref>رجوع کنید به کلینی‌، ج۲، ص۴۳۲؛ بحارالانوار، ج۶، ص۳۹</ref> و از نتایج آن، پوشاندن گناهان توبه‌کننده است، به گونه‌ای که اثری از آن نزد هیچ شاهدی باقی نمی‌ماند، نه فرشتگان ناظر بر اعمال انسان و نه اعضا و جوارح و مکانی که در آن مرتکب گناه شده است.<ref>بحارالانوار، ج۶، ص۲۸</ref>


==توبه در احادیث==
==توبه در احادیث==
احادیث فراوانی از طریق راویان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]] نقل شده که در آنها ماهیت توبه، اهمیت آن، محبوبیت توبه و توبه‌کننده نزد [[خداوند]] و اشتیاق خداوند به توبه بندگان مطرح شده است.<ref>رجوع کنید به کلینی‌، ج۲، ص۴۳۵؛ حرّ عاملی‌، ج۱۶، ص۷۳؛ مجلسی‌، ج۶، ص۱۹، ۲۱، ۲۹، ۴۲</ref> برای نمونه، در یک حدیث آمده است که خداوند سه ویژگی به توبه کنندگان عطا کرده که اگر تنها یکی از آن سه را به همه اهل آسمان و زمین اعطا می‌کرد به واسطه آن نجات می‌یافتند.<ref>رجوع کنید به کلینی‌، ج۲، ص۴۳۲ـ۴۳۳؛ حرّ عاملی‌، همانجا</ref> نکات مهم دیگری که در احادیث مطرح شده عبارت است از: نهی از به تأخیر انداختن توبه،<ref>بحارالانوار‌، ج۶، ص۳۰</ref> اشاره به اینکه اصرار بر [[گناه]] در حکم استهزای توبه است،<ref>وسائل الشیعه، حرّ عاملی‌، ج۱۶، ص۷۴</ref> و تأکید بر مداومت بر توبه. روایات متعددی نیز در باب احکام و شرایط توبه از گناهان مختلف وجود دارد.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۲۹؛ ج۲، ص۲۹۷؛ ، ج۶، ص۲۳</ref>
احادیث فراوانی از طریق راویان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]] نقل شده که در آنها ماهیت توبه، اهمیت آن، محبوبیت توبه و توبه‌کننده نزد [[خداوند]] و اشتیاق خداوند به توبه بندگان مطرح شده است.<ref>رجوع کنید به کلینی‌، ج۲، ص۴۳۵؛ حرّ عاملی‌، ج۱۶، ص۷۳؛ مجلسی‌، ج۶، ص۱۹، ۲۱، ۲۹، ۴۲</ref> برای نمونه، در یک حدیث آمده است که خداوند سه ویژگی به توبه کنندگان عطا کرده که اگر تنها یکی از آن سه را به همه اهل آسمان و زمین اعطا می‌کرد به واسطه آن نجات می‌یافتند.<ref>رجوع کنید به کلینی‌، ج۲، ص۴۳۲ـ۴۳۳؛ حرّ عاملی‌، همانجا</ref> نکات مهم دیگری که در احادیث مطرح شده عبارت است از: نهی از به تأخیر انداختن توبه،<ref>بحارالانوار‌، ج۶، ص۳۰</ref> اشاره به اینکه اصرار بر [[گناه]] در حکم استهزای توبه است،<ref>وسائل الشیعه، حرّ عاملی‌، ج۱۶، ص۷۴</ref> و تأکید بر مداومت بر توبه. روایات متعددی نیز در باب احکام و شرایط توبه از گناهان مختلف وجود دارد.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۲۹؛ ج۲، ص۲۹۷؛، ج۶، ص۲۳</ref>


در منابع شیعی روایاتی نقل شده مبنی بر اینکه پذیرش توبه از جانب خداوند مشروط به پذیرش [[ولایت]] [[ائمه]] معصومین علیهم‌السلام می‌باشد.<ref> بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۰۰، ج۷۵، ص۲۲۵</ref>
در منابع شیعی روایاتی نقل شده مبنی بر اینکه پذیرش توبه از جانب خداوند مشروط به پذیرش [[ولایت]] [[ائمه]] معصومین علیهم‌السلام می‌باشد.<ref> بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۰۰، ج۷۵، ص۲۲۵</ref>


==توبه در فقه اسلامی==
==توبه در فقه اسلامی==
در منابع [[فقه|فقهی]] مذاهب اسلامی، همواره بر وجوب توبه از گناهان تأکید شده است و وجوب آن فوری دانسته شده است. <ref>نووی، روضه...، ج۱۱، ص۲۴۹</ref> <ref>شهید ثانی، مسالک...، ج۱۰، ص۸؛ نجفی، ج۳۳، ص۱۶۸</ref>
در منابع [[فقه|فقهی]] مذاهب اسلامی، همواره بر وجوب توبه از گناهان تأکید شده است و وجوب آن فوری دانسته شده است.<ref>نووی، روضه...، ج۱۱، ص۲۴۹</ref><ref>شهید ثانی، مسالک...، ج۱۰، ص۸؛ نجفی، ج۳۳، ص۱۶۸</ref>


برخی از فقها برای توبه آداب خاصی نیز ذکر کرده‌اند. مثلا برخی [[غسل توبه]] را در شمار [[غسلهای مستحبی]] <ref>ابوالصلاح، ص۱۳۵</ref><ref> محقق، شرایع...، ج۱، ص۳۷</ref> و نماز توبه را در شمار [[نمازهای مستحبی]] آورده‌اند. <ref>محقق، المعتبر، ج۲، ص۳۷۴؛ ابن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۳۸؛ابن عابدین، ج۲، ص۲۸؛ شروانی، ج۲، ص۱۱، ۲۳۸</ref>
برخی از فقها برای توبه آداب خاصی نیز ذکر کرده‌اند. مثلا برخی [[غسل توبه]] را در شمار [[غسلهای مستحبی]]<ref>ابوالصلاح، ص۱۳۵</ref><ref> محقق، شرایع...، ج۱، ص۳۷</ref> و نماز توبه را در شمار [[نمازهای مستحبی]] آورده‌اند.<ref>محقق، المعتبر، ج۲، ص۳۷۴؛ ابن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۳۸؛ابن عابدین، ج۲، ص۲۸؛ شروانی، ج۲، ص۱۱، ۲۳۸</ref>


==توبه از انواع گناهان==
==توبه از انواع گناهان==
در منابع فقهی اقسام گناهان و طریق توبه از هریک و نیز اثر توبه در کیفرهای دنیوی مطرح شده است‌. بر این اساس‌، در ابتدا تعیین می‌شود که گناه صرفاً در محدوده [[حق الله]] است یا علاوه بر آن جنبه [[حق‌الناس]] نیز دارد.  
در منابع فقهی اقسام گناهان و طریق توبه از هریک و نیز اثر توبه در کیفرهای دنیوی مطرح شده است‌. بر این اساس‌، در ابتدا تعیین می‌شود که گناه صرفاً در محدوده [[حق الله]] است یا علاوه بر آن جنبه [[حق‌الناس]] نیز دارد.  


===توبه از گناهان حق الله===
===حق الله===
اگر توبه از معصیتی باشد که صرفاً حق‌اللّه و از واجبات عبادی است‌، چنانچه از واجباتی باشد که می شود آن را جبران کرد، مانند قضا کردن نماز یا روزه ها، باید علاوه بر ندامت و تصمیم بر ترک گناه‌، در صدد جبران آن واجب نیز بر آید و اگر در زمان توبه قادربه جبران آن نیست باید قصد کند که هرگاه توانست جبران کند و در صورت بروز نشانه‌های مرگ باید وصیت کند.<ref>ابوالصلاح حلبی‌، الکافی فی‌الفقه، ص۲۴۳؛ موسوی بجنوردی‌، ج۷، ص۳۱۹</ref> اگر میزان واجباتی را که ترک کرده نداند، باید میزانی را که یقین به‌ ترک آن دارد یا یقین به ایجاد اخلال در آن دارد، مبنا قراردهد.<ref>رجوع کنید به امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۱۱، مسئله ۱۰</ref>  
اگر توبه از معصیتی باشد که صرفاً حق‌اللّه و از واجبات عبادی است‌، چنانچه از واجباتی باشد که می‌شود آن را جبران کرد، مانند قضا کردن نماز یا روزه‌ها، باید علاوه بر ندامت و تصمیم بر ترک گناه‌، در صدد جبران آن واجب نیز بر آید و اگر در زمان توبه قادربه جبران آن نیست باید قصد کند که هرگاه توانست جبران کند و در صورت بروز نشانه‌های مرگ باید وصیت کند.<ref>ابوالصلاح حلبی‌، الکافی فی‌الفقه، ص۲۴۳؛ موسوی بجنوردی‌، ج۷، ص۳۱۹</ref> اگر میزان واجباتی را که ترک کرده نداند، باید میزانی را که یقین به ترک آن دارد یا یقین به ایجاد اخلال در آن دارد، مبنا قراردهد.<ref>رجوع کنید به امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۱۱، مسئله ۱۰</ref>  


در توبه از گناهانی که حد یا تعزیر دارند -مانند زنا یا شرب خمر- اگر قبل از اثبات معصیت نزد حاکم شرع ‌توبه کند، توبه وی بین او و خداوند پذیرفته و حد و تعزیر از وی ساقط می‌شود <ref>رجوع کنید به شیخ بهائی‌، جامع عباسی، ص۴۲۲</ref> در چنین مواردی‌، اقرار به گناه واجب نیست‌، بلکه اقرار نکردن مستحب است .<ref> الموسوعه‌الفقهیه، ج۱۴، ص۱۲۱ـ۱۲۲</ref> اما چنانچه جرم وی به واسطه اقرار خودش نزد حاکم شرع اثبات شود و پس از آن توبه کند، حاکم در اجرای حد و بخشودن وی مخیر است و اگر گناه وی به واسطه شهادت شهود نزد حاکم ثابت شود و پس از آن توبه کند، حد و تعزیر از وی ساقط نمی‌گردد.<ref>رجوع کنید به شیخ بهائی‌، جامع عباسی، ص۴۲۱ـ۴۲۲</ref>  
در توبه از گناهانی که حد یا تعزیر دارند -مانند زنا یا شرب خمر- اگر قبل از اثبات معصیت نزد حاکم شرع توبه کند، توبه وی بین او و خداوند پذیرفته و حد و تعزیر از وی ساقط می‌شود<ref>رجوع کنید به شیخ بهائی‌، جامع عباسی، ص۴۲۲</ref> در چنین مواردی‌، اقرار به گناه واجب نیست‌، بلکه اقرار نکردن مستحب است.<ref> الموسوعه‌الفقهیه، ج۱۴، ص۱۲۱ـ۱۲۲</ref> اما چنانچه جرم وی به واسطه اقرار خودش نزد حاکم شرع اثبات شود و پس از آن توبه کند، حاکم در اجرای حد و بخشودن وی مخیر است و اگر گناه وی به واسطه شهادت شهود نزد حاکم ثابت شود و پس از آن توبه کند، حد و تعزیر از وی ساقط نمی‌گردد.<ref>رجوع کنید به شیخ بهائی‌، جامع عباسی، ص۴۲۱ـ۴۲۲</ref>  


درصورتی که فرد مرتکب فعل حرامی شود که حد یا تعزیر ندارد -مانند دروغی که به واسطه آن ضرری به دیگری نرسد- ندامت و عزم بر ترک گناه کافی است.<ref>موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۱۹</ref>  
درصورتی که فرد مرتکب فعل حرامی شود که حد یا تعزیر ندارد -مانند دروغی که به واسطه آن ضرری به دیگری نرسد- ندامت و عزم بر ترک گناه کافی است.<ref>موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۱۹</ref>  


===توبه از گناهان حق الناس===
===حق الناس===
هر گناهی جنبه حق الله دارد، اگر علاوه بر حق‌اللّه جنبه حق‌الناس نیز داشته باشد، در همه آنها باید جنبۀ حق اللهی را با پشیمانی و عزم بر ترک گناه جبران کند و در بخش حق الناسی چند حالت دارد:  
هر گناهی جنبه حق الله دارد، اگر علاوه بر حق‌اللّه جنبه حق‌الناس نیز داشته باشد، در همه آنها باید جنبۀ حق اللهی را با پشیمانی و عزم بر ترک گناه جبران کند و در بخش حق الناسی چند حالت دارد:  
* اگر گناه زبانی باشد (مانند قَذْفْ، تهمت و غیبت‌) لازم است از کسی که به او تعرض شده حلالیت طلبیده شود. برخی معتقدند چنانچه صاحب حق‌، به قذف یا تهمت یا غیبت علم نداشته باشد نیازی به عذرخواهی از او نیست‌، بهتر است از طرف او استغفار کند و به درگاه خداوند تضرع نماید تا توبه‌اش پذیرفته شده و در قیامت از تبعات گناه در امان بماند.<ref> موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۲۱ـ۳۲۲</ref>
* اگر گناه زبانی باشد (مانند قَذْفْ، تهمت و غیبت‌) لازم است از کسی که به او تعرض شده حلالیت طلبیده شود. برخی معتقدند چنانچه صاحب حق‌، به قذف یا تهمت یا غیبت علم نداشته باشد نیازی به عذرخواهی از او نیست‌، بهتر است از طرف او استغفار کند و به درگاه خداوند تضرع نماید تا توبه‌اش پذیرفته شده و در قیامت از تبعات گناه در امان بماند.<ref> موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۲۱ـ۳۲۲</ref>
* در گناهانی که ضرر و زیان بدنی به کسی وارد شده (همچون کتک زدن یا قتل) احکامی مانند قصاص و دیه‌ اجرا خواهد شد، مگر آنکه صاحب حق از حق خود گذشت کند.<ref>رجوع کنید به موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۲۰</ref>
* در گناهانی که ضرر و زیان بدنی به کسی وارد شده (همچون کتک زدن یا قتل) احکامی مانند قصاص و دیه اجرا خواهد شد، مگر آنکه صاحب حق از حق خود گذشت کند.<ref>رجوع کنید به موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۲۰</ref>
* در گناهانی که ضرر و زیان مالی به کسی وارد شده (مثل دزدی، کم‌فروشی، ربا)، جبران زیان مالی‌، به تفصیلی که در منابع فقهی مذکور است‌، واجب است.<ref>رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی‌، الکافی فی الفقه، ص۲۴۳؛ موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۱۹ـ ۳۲۰؛ امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۲، ص۱۷۲</ref>  
* در گناهانی که ضرر و زیان مالی به کسی وارد شده (مثل دزدی، کم‌فروشی، ربا)، جبران زیان مالی‌، به تفصیلی که در منابع فقهی مذکور است‌، واجب است.<ref>رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی‌، الکافی فی الفقه، ص۲۴۳؛ موسوی بجنوردی‌، القواعد الفقهیه، ج۷، ص۳۱۹ـ ۳۲۰؛ امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۲، ص۱۷۲</ref>  


===توبه از اعتقادات باطل===
===توبه از اعتقادات باطل===
در باره توبه از اعتقادات باطل‌، اگر دیگران علم به اعتقاد باطل وی پیدا نکرده باشند توبه بین او و خدا کفایت می‌کند. اگر دیگران از اعتقاد باطل وی آگاهی یافته باشند و او دیگران را هم به پذیرفتن عقیده باطل خود دعوت نموده باشد، باید کسانی را که علم به عقیده باطل وی داشته‌اند، از فساد عقیده خود و دست کشیدن از آن باخبر کند. اگر کسانی به واسطه دعوت وی به عقاید باطل وی گرویده باشند، باید علاوه بر آگاه نمودن آنان از بطلان عقیده‌اش‌، آنان را نیز به رها کردن آن عقیده فراخواند.<ref>رجوع کنید به امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۳۱</ref>  
در باره توبه از اعتقادات باطل‌، اگر دیگران علم به اعتقاد باطل وی پیدا نکرده باشند توبه بین او و خدا کفایت می‌کند. اگر دیگران از اعتقاد باطل وی آگاهی یافته باشند و او دیگران را هم به پذیرفتن عقیده باطل خود دعوت نموده باشد، باید کسانی را که علم به عقیده باطل وی داشته‌اند، از فساد عقیده خود و دست کشیدن از آن باخبر کند. اگر کسانی به واسطه دعوت وی به عقاید باطل وی گرویده باشند، باید علاوه بر آگاه نمودن آنان از بطلان عقیده‌اش‌، آنان را نیز به رها کردن آن عقیده فراخواند.<ref>رجوع کنید به امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۱، ص۱۳۱</ref>  


در باب توبه از بدعت‌، بر اساس برخی روایات‌، فرد بدعتگذار تا زمانی که همه کسانی را که به واسطه بدعت وی گمراه شده‌اند از فساد عقیده‌اش آگاه نکند و آنها را به راه راست نخواند، توبه‌اش پذیرفته نیست.<ref> مجلسی‌، بحارالانوار، ج۲، ص۲۹۷</ref>
در باب توبه از بدعت‌، بر اساس برخی روایات‌، فرد بدعتگذار تا زمانی که همه کسانی را که به واسطه بدعت وی گمراه شده‌اند از فساد عقیده‌اش آگاه نکند و آنها را به راه راست نخواند، توبه‌اش پذیرفته نیست.<ref> مجلسی‌، بحارالانوار، ج۲، ص۲۹۷</ref>


====توبه از ارتداد====
===توبه از ارتداد===
بر اساس نظر امامیه‌، توبه مرتد فطری و بر اساس نظر فقهای عامه توبه کسی که ارتداد وی تکرار شده است‌، پذیرفته نیست‌. بر اساس نظر امامیه‌، مرتدِ ملی ابتدا توبه داده می‌شود و چنانچه نپذیرفت حد ارتداد بر او جاری می‌گردد.<ref>امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵</ref> مرتد فطری‌، به محض اثبات ارتداد، اگر مرد باشد، کشته می‌شود ولی توبه‌اش‌، اگر راستین باشد در پیشگاه خدا مقبول است.<ref>گلپایگانی‌، توضیح المسائل، ۱۴۰۹، ج۱، ص۴۱ـ۴۲</ref> زن مرتد فطری کشته نمی‌شود بلکه حدّ وی حبس‌ابد است‌، البته در معیشت بر وی سخت گرفته می‌شود تا توبه کند و درصورتی که توبه کند، توبه‌اش پذیرفته می‌شود.<ref>رجوع کنید به امام خمینی‌، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۴</ref>
بر اساس نظر امامیه‌، توبه مرتد فطری و بر اساس نظر فقهای عامه توبه کسی که ارتداد وی تکرار شده است‌، پذیرفته نیست‌. بر اساس نظر امامیه‌، مرتدِ ملی ابتدا توبه داده می‌شود و چنانچه نپذیرفت حد ارتداد بر او جاری می‌گردد.<ref>امام خمینی‌، تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵</ref> مرتد فطری‌، به محض اثبات ارتداد، اگر مرد باشد، کشته می‌شود ولی توبه‌اش‌، اگر راستین باشد در پیشگاه خدا مقبول است.<ref>گلپایگانی‌، توضیح المسائل، ۱۴۰۹، ج۱، ص۴۱ـ۴۲</ref> زن مرتد فطری کشته نمی‌شود بلکه حدّ وی حبس‌ابد است‌، البته در معیشت بر وی سخت گرفته می‌شود تا توبه کند و درصورتی که توبه کند، توبه‌اش پذیرفته می‌شود.<ref>رجوع کنید به امام خمینی‌، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹۴</ref>


فقهای اهل سنّت بین مرتد فطری و مرتد ملی تفکیکی قائل نشده‌اند و این مباحث را تحت عنوان کسی که ارتدادش تکرار شده است مطرح نموده‌اند .<ref> الموسوعه‌الفقهیه، ج۱۴، ص۱۲۷ـ ۱۲۸</ref>
فقهای اهل سنّت بین مرتد فطری و مرتد ملی تفکیکی قائل نشده‌اند و این مباحث را تحت عنوان کسی که ارتدادش تکرار شده است مطرح نموده‌اند.<ref> الموسوعه‌الفقهیه، ج۱۴، ص۱۲۷ـ ۱۲۸</ref>


==درجات توبه==
==درجات توبه==
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
* [[دعای دوازدهم صحیفه سجادیه]]
* [[دعای دوازدهم صحیفه سجادیه]]
خط ۷۹: خط ۷۸:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس۲}}


== منابع==
== منابع==
خط ۹۲: خط ۹۱:
*حسین‌بن محمدتقی نوری‌، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸
*حسین‌بن محمدتقی نوری‌، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸
*محمدبن حسین شیخ بهائی‌، جامع عباسی، تهران‌: انتشارات فراهانی‌، [بی‌تا.]  
*محمدبن حسین شیخ بهائی‌، جامع عباسی، تهران‌: انتشارات فراهانی‌، [بی‌تا.]  
*ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
*ابن بابویه، محمد، المقنع، قم، ۱۴۱۵ق.
*ابن بابویه، محمد، المقنع، قم، ۱۴۱۵ق.
*ابن بابویه، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، ۱۴۰۴ق.
*ابن تیمیه، احمد، کتب و رسائل و فتاوی، به کوشش عبدالرحمان محمد قاسم نجدی، بیروت، مکتبه ابن تیمیه.
* ابن جوزی، عبدالرحمن، زاد المسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق.
*ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب‌الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
*ابن حزم، علی، الفصل، به کوشش محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیـره، ریـاض، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
*ابن عابدین، محمدامین، رد المحتار، بیروت، ۱۳۸۶ق.
*ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دارصادر.
*ابن قدامه، المغنی، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
*ابن قیم جوزیه، محمد، اعلام الموقعین، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، قاهره، ۱۹۶۸م.
*ابن منظور، لسان العرب.
*ابن هبیره، یحیی، الافصاح، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
*ابن‌جوزی، عبدالرحمان، زادالمسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق.
*ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق، چاپ دوم.
*ابن‌عبدالسلام، عبدالعزیز، قواعد الاحکام، بیروت، دارالکتب العلمیه.
*ابن‌فورک، محمد، مجرد مقالات ابی‌الحسن الاشعری، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.
*ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، المهذب، بیروت، دارالفکر؛
*ابوروح، لطف‌الله، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۸۴ش.
*ابوطالب مکی، محمد، قوت القلوب، قاهره، ۱۳۱۰ق.
*احمد جام، انس التائبین، به کوشش علی فاضل، تهران، ۱۳۶۸ش.
*احمدبن حنبـل، مسند، قاهـره، ۱۳۱۳ق.
*بغـدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، ۱۹۷۷م.
*آقابزرگ، الذریعه.
*آقابزرگ، الذریعه.
*آمدی، علی، غایه المرام فی علم الکلام، به کوشش محمود عبداللطیف، قاهره، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
*باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش.
*بهوتی، منصور، کشاف القناع، به کوشش هلال مصیلحی مصطفی هلال، بیروت، ۱۴۰۲ق.
*تفتازانی، مسعود، شرح المقاصد، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*جرجانی، علی، التعریفات، قاهره، ۱۳۵۷ق.
*جرجانی، علی، شرح المواقف، قاهره، ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م.
*جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش محمدصدیق قمحاوی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
*جوینی، عبدالملک، الارشاد، به کوشش اسعد تمیم، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
*جوینی، عبدالملک، الارشاد، به کوشش اسعد تمیم، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
*حاجی خلیفه، کشف.
*حاجی خلیفه، کشف.
*خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
*خواجه عبدالله انصاری، منازل السائرین، به کوشش عبدالغفور روان فرهادی، تهران، ۱۳۸۳ش.
*خواجه عبدالله انصاری، منازل السائرین، به کوشش عبدالغفور روان فرهادی، تهران، ۱۳۸۳ش.
*خواجه عبدالله انصاری، صد میدان، به کوشش عبدالحی حبیبی، کابل، ۱۴۳۱ش.
*خواجه عبدالله انصاری، صد میدان، به کوشش عبدالحی حبیبی، کابل، ۱۴۳۱ش.
*راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/ بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
*راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، به کوشش صفوان عدنان داوودی، دمشق/ بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
*سراج، عبدالله، اللمع فی التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود و عبدالباقی سرور، قاهره، ۱۳۸۰ق.
*سلمی، محمد، «درجات المعاملات»، تسعه کتب فی اصول التصوف و الزهد، به کوشش سلیمان ابراهیم آتش، الناشر للطباعه والنشر، ۱۴۱۴ق.
*سهروردی، عمر، عوارف المعارف، بیروت، ۱۴۰۳ق.
*سهروردی، عمر، عوارف المعارف، بیروت، ۱۴۰۳ق.
*سیدمرتضی، علی، الرسائل، به کوشش احمد حسینی و مهدی رجایی، بیروت، مؤسسه النور.
*سیدمرتضی، علی، الرسائل، به کوشش احمد حسینی و مهدی رجایی، بیروت، مؤسسه النور.
*سیوری، مقداد، ارشاد الطالبین، به کوشش مهدی رجایی و محمود مرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.
*سیوری، مقداد، ارشاد الطالبین، به کوشش مهدی رجایی و محمود مرعشی، قم، ۱۴۰۵ق.
*شروانی، عبدالحمید، الحواشی، بیروت، دارالفکر.
*شهید ثانی، مسالک الافهام، قم، ۱۴۱۳ق.
*شهید ثانی، مسالک الافهام، قم، ۱۴۱۳ق.
*نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ق.
*نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ق.
*طبرسی، فضل، مجمع‌البیان، بیروت، ۱۴۱۵ق.
*طبرسی، فضل، مجمع‌البیان، بیروت، ۱۴۱۵ق.
*طبری، التفسیر، بیروت، ۱۴۰۵ق.
*طوسی، النهایه، بیروت، دارالاندلس؛ عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئه، کراچی، کتابخانه میرمحمد.
*طوسی، محمد، التبیان، به کوشش قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
*طوسی، محمد، التبیان، به کوشش قصیرعاملی، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
*علامه حلی،حسن، کشف المراد، به کوشش ابراهیم موسوی زنجانی، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
*علامه حلی،حسن، کشف المراد، به کوشش ابراهیم موسوی زنجانی، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
*علامه حلی، حسن، انوار الملکوت، به کوشش محمد نجمی‌زنجانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
*علامه حلی، حسن، انوار الملکوت، به کوشش محمد نجمی‌زنجانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
*غزالی، احمد، مجالس، به کوشش احمد مجاهد، تهران، ۱۳۷۶ش.
*غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، ۱۴۱۷ق.
*قاضی‌عبدالجبار، المغنی، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
*قانون مجازات اسلامی (ایران)، مصوب ۷/۹/۱۳۷۰ش.
*قانون مجازات اسلامی (ایران)، مصوب ۷/۹/۱۳۷۰ش.
*قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.
*قشیری، عبدالکریم، الرساله القشیریه، به کوشش عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره، مکتبه محمدعلی صبیح، ۱۳۶۷ق.
*قمی، ابوالقاسم، غنائم الایام، به کوشش عباس تبریزیان، مشهد، ۱۴۱۷ق.
*کاسانی، ابوبکر، بدائع الصنائع، قاهره، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
*کلابادی، محمد، التعرف لمذهب اهل التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود، بیروت، ۱۳۸۰ق.
*کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
*کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
*ماتریدی، محمد، تأویلات اهل السنه، به کوشش محمدمستفیض الرحمان، بغداد، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.
*مانکدیم، احمد، ]تعلیق[ شرح الاصول الخمسه، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
*متولی، عبدالرحمان، الغنیه فی اصول الدین، به کوشش عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۷م.
*مجتبائی، فتح‌الله، شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان، تهران، ۱۳۵۲ش.
*محاسبی، الوصایا، به کوشش عبدالقادر احمد عطا، بیروت، ۱۹۸۶م.
*محاسبی، حارث، الرعایه لحقوق الله، به کوشش مارگارت اسمیت، لندن، ۱۹۴۰م.
*محقق حلی، المعتبر، به کوشش ناصر مکارم شیرازی و دیگران، قم، ۱۳۶۴ش.
*محقق حلی، المعتبر، به کوشش ناصر مکارم شیرازی و دیگران، قم، ۱۳۶۴ش.
*محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.
*محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، به کوشش صادق شیرازی، تهران، ۱۴۰۹ق.
*مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
*مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۵ش.
*مشکور، محمدجواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، تهران، ۱۳۵۷ش.
*مشکور، محمدجواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، تهران، ۱۳۵۷ش.
*مصطفوی، حسن، مصباح الشریعه، تهران: انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.
*مصطفوی، حسن، مصباح الشریعه، تهران: انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.
خط ۱۶۹: خط ۱۱۷:
*میبدی، احمد، کشف الاسرار، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۱ش.
*میبدی، احمد، کشف الاسرار، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۱ش.
*نوبختی، ابراهیم، الیاقوت، به کوشش علی‌اکبر ضیایی، قم، ۱۴۱۳ق.
*نوبختی، ابراهیم، الیاقوت، به کوشش علی‌اکبر ضیایی، قم، ۱۴۱۳ق.
*نووی، روضه الطالبین، بیروت، ۱۴۰۵ق.
*نووی، یحیی، المجموع، به کوشش محمود مطرحی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
*نهج‌البلاغه، به کوشش علینقی فیض الاسلام، تهران، ۱۳۷۷ش.
*نهج‌البلاغه، به کوشش علینقی فیض الاسلام، تهران، ۱۳۷۷ش.
*هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش و. ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۷۱ش.
*gesenus,W.,A Hebrew and english lexicon of the old testament, ed. F.A.Brown, Oxford, 1955.
*Zammit, M.R, A Compative lexial study of Quranic Arabic, leiden, 2002.
{{پایان}}
{{پایان}}


کاربر ناشناس