پرش به محتوا

تکلیف مالایطاق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
←‏نظر عدلیه: حذف خط فاصله نادرست
imported>Hasaninasab
imported>Sama
جز (←‏نظر عدلیه: حذف خط فاصله نادرست)
خط ۵۳: خط ۵۳:
به عقیدۀ این متکلمان، قدرت، تمایل، اختیار و هر آنچه لازمه [[تکلیف]] است، برای [[کفر|کافر]] و [[ایمان|مؤمن]] پیش از انجام فعل به طور یکسان وجود دارد.<ref>مانکدیم، (تعلیق) شرح الاصول الخمسه، ۱۳۸۴، ص۴۱۹؛ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶، ص۱۲۱-۱۲۳</ref>
به عقیدۀ این متکلمان، قدرت، تمایل، اختیار و هر آنچه لازمه [[تکلیف]] است، برای [[کفر|کافر]] و [[ایمان|مؤمن]] پیش از انجام فعل به طور یکسان وجود دارد.<ref>مانکدیم، (تعلیق) شرح الاصول الخمسه، ۱۳۸۴، ص۴۱۹؛ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶، ص۱۲۱-۱۲۳</ref>
این افراد برای اثبات ادعای خود، چند دلیل عقلی نیز ارائه کرده‌اند.
این افراد برای اثبات ادعای خود، چند دلیل عقلی نیز ارائه کرده‌اند.
----
 
دلیل اول: ناسازگاری با عدالت خداوند:
*دلیل اول: ناسازگاری با عدالت خداوند:
#تکلیف در صورتی درست است که شخص قبل از انجام آن کار، توانایی انجام آنرا داشته باشد؛
#تکلیف در صورتی درست است که شخص قبل از انجام آن کار، توانایی انجام آنرا داشته باشد؛
#تکلیف مالایطاق به این معناست که شخص توانایی انجام آن کار را ندارد که با [[عدل الهی|عدالت خداوند]] سازگار نیست؛
#تکلیف مالایطاق به این معناست که شخص توانایی انجام آن کار را ندارد که با [[عدل الهی|عدالت خداوند]] سازگار نیست؛
خط ۶۲: خط ۶۲:


نتیجه: اگر خداوند تکلیف مالایطاق بکند و بر اساس آن تکلیف، آن فرد را مواخذه و در نهایت عذاب کند، عدالت خداوند زیر سوال می‌رود.
نتیجه: اگر خداوند تکلیف مالایطاق بکند و بر اساس آن تکلیف، آن فرد را مواخذه و در نهایت عذاب کند، عدالت خداوند زیر سوال می‌رود.
----
 
دلیل دوم: این نوع تکلیف، قبیح است:
*دلیل دوم: این نوع تکلیف، قبیح است:
#تکلیف مالایطاق، از نظر عقلی زشت و [[حسن و قبح|قبیح]] است؛
#تکلیف مالایطاق، از نظر عقلی زشت و [[حسن و قبح|قبیح]] است؛
#شخص حکیم، کسی است که کار لغو و زشت انجام نمی‌دهد؛
#شخص حکیم، کسی است که کار لغو و زشت انجام نمی‌دهد؛
خط ۷۰: خط ۷۰:
در نتیجه، از آنجا که چنین دستوری با حکمت خداوند سازگار نیست، پس خدا چنین دستوری نمی‌دهد.<ref>مانکدیم، (تعلیق) شرح الاصول الخمسه، ۱۳۸۴، ص۳۰۱</ref><ref>عضدالدین ایجی، المواقف، بیروت، ص۳۳۱</ref><ref> تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۲۰۰۵، ص۱۴۹</ref><ref>ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۳۹۸، ص۱۱۵</ref><ref> حمصی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۰۳</ref><ref>علامۀ حلی، انوار الملکوت، ۱۳۶۳، ص۱۵۲</ref><ref>طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶، ص۱۰۵</ref>
در نتیجه، از آنجا که چنین دستوری با حکمت خداوند سازگار نیست، پس خدا چنین دستوری نمی‌دهد.<ref>مانکدیم، (تعلیق) شرح الاصول الخمسه، ۱۳۸۴، ص۳۰۱</ref><ref>عضدالدین ایجی، المواقف، بیروت، ص۳۳۱</ref><ref> تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۲۰۰۵، ص۱۴۹</ref><ref>ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۳۹۸، ص۱۱۵</ref><ref> حمصی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲، ج۱، ص۲۰۳</ref><ref>علامۀ حلی، انوار الملکوت، ۱۳۶۳، ص۱۵۲</ref><ref>طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶، ص۱۰۵</ref>


----
 
دلیل سوم: این نوع تکلیف، عبث است:
*دلیل سوم: این نوع تکلیف، عبث است:
#خداوند حکیم است؛
#خداوند حکیم است؛
#حکیم کسی است که کار بیهوده انجام نمی‌دهد؛
#حکیم کسی است که کار بیهوده انجام نمی‌دهد؛
کاربر ناشناس