Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۲۶
ویرایش
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
===آیه وزن در قیامت=== | ===آیه وزن در قیامت=== | ||
'''وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ ۚ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ''' ترجمه: وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! کسانی که میزانهای (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند! (آیه ۸) | |||
آیه ۸ سوره اعراف درباره معیار سنجش اعمال درقیامت است واین که ميزانِِ روز قيامت حقّ و حقيقت است. در آن روز هم حاكميّت با حقّ است، «هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِله الْحَقِّ»[[سوره کهف]] آیه ۴۴ و هم روز حقّ است، «ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ» [[سوره نبأ]] آیه ۳۹ و هم ميزانِ سنجش، حقّ است. «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ» سوره اعراف. | آیه ۸ سوره اعراف درباره معیار سنجش اعمال درقیامت است واین که ميزانِِ روز قيامت حقّ و حقيقت است. در آن روز هم حاكميّت با حقّ است، «هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِله الْحَقِّ»[[سوره کهف]] آیه ۴۴ و هم روز حقّ است، «ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ» [[سوره نبأ]] آیه ۳۹ و هم ميزانِ سنجش، حقّ است. «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ» سوره اعراف. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
===آیه اَجَل و سرآمد داشتن امتها=== | ===آیه اَجَل و سرآمد داشتن امتها=== | ||
'''وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ.''' ترجمه:برای هر قوم و اُمت و جمعیّتی، زمان و سرآمد (معیّنی) است؛ و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر میکنند، و نه بر آن پیشی میگیرند. (آیه ۳۴) | |||
''' | |||
[[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] بر این باور است که ملتهای جهان(به تعبیر آیه امّتها) همانند افراد، دارای مرگ و حیاتند، ملتهایی از صفحه زمین برچیده میشوند، و به جای آنها ملتهای دیگری قرار میگیرند، قانون مرگ و حیات مخصوص افراد انسان نیست، بلکه اقوام و جمعیتها و جامعهها را نیز در بر میگیرد با این تفاوت که مرگ ملتها غالبا بر اثر انحراف از مسیر حق و عدالت و روی آوردن به ظلم و ستم و غرق شدن در دریای شهوات و فرو رفتن در امواج تجمل پرستی و تنپروری میباشد.هنگامی که ملتهای جهان در چنین مسیرهایی گام بگذارند، و از قوانین مسلم آفرینش منحرف گردند، سرمایههای هستی خود را یکی پس از دیگری از دست خواهند داد و سر انجام سقوط میکنند.<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعی از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] بر این باور است که ملتهای جهان(به تعبیر آیه امّتها) همانند افراد، دارای مرگ و حیاتند، ملتهایی از صفحه زمین برچیده میشوند، و به جای آنها ملتهای دیگری قرار میگیرند، قانون مرگ و حیات مخصوص افراد انسان نیست، بلکه اقوام و جمعیتها و جامعهها را نیز در بر میگیرد با این تفاوت که مرگ ملتها غالبا بر اثر انحراف از مسیر حق و عدالت و روی آوردن به ظلم و ستم و غرق شدن در دریای شهوات و فرو رفتن در امواج تجمل پرستی و تنپروری میباشد.هنگامی که ملتهای جهان در چنین مسیرهایی گام بگذارند، و از قوانین مسلم آفرینش منحرف گردند، سرمایههای هستی خود را یکی پس از دیگری از دست خواهند داد و سر انجام سقوط میکنند.<ref>برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعی از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۲: | ||
</ref> | </ref> | ||
===آیه ۴۳=== | ===آیه ۴۳=== | ||
'''...وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَـٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّـهُ...''' ترجمه: و مىگویند: «ستایش خدایى را كه ما را بدین [راه] هدایت نمود، و اگر خدا ما را رهبرى نمىكرد ما خود هدایت نمىیافتیم. | |||
خداوند این گفتار را از قول بهشتیانی ذکر کرده که در بهشت هیچ گونه کینهای از یکدیگر در قلوب آنها نیست و میان آنها صلح و صفا و محبت برقرار است و در کنار نهرهای پر آبی در بهشت زندگی میکنند.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۶۷.</ref> این گفتار شکری است بر نعمتهای الهی و به همین جهت مشهور شده است.<ref>مغنیه، تفسیر الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref> | خداوند این گفتار را از قول بهشتیانی ذکر کرده که در بهشت هیچ گونه کینهای از یکدیگر در قلوب آنها نیست و میان آنها صلح و صفا و محبت برقرار است و در کنار نهرهای پر آبی در بهشت زندگی میکنند.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۶۷.</ref> این گفتار شکری است بر نعمتهای الهی و به همین جهت مشهور شده است.<ref>مغنیه، تفسیر الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref> | ||
===آیه اعراف=== | ===آیه اعراف=== | ||
{{اصلی|آیه اعراف|اعراف}} | {{اصلی|آیه اعراف|اعراف}} | ||
'''وَبَینَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یعْرِفُونَ كُلًّا بِسِیمَاهُمْ ۚ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلَامٌ عَلَیكُمْ ۚ لَمْ یدْخُلُوهَا وَهُمْ یطْمَعُونَ''' ترجمه: و میان آن دو [گروه]، حایلى است، و بر اعراف، مردانى هستند كه هر یك [از آن دو دسته] را از سیمایشان مىشناسند و بهشتیان را - كه هنوز وارد آن نشده و[لى] [بدان] امید دارند- آواز مىدهند كه: «سلام بر شما. (آیه ۴۶) | |||
اعراف را منطقهای حد فاصل [[بهشت]] و [[دوزخ]] معرفی کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۱۸۴.</ref> در این آیه از انسانهایی سخن به میان آمده است که بر فراز اعراف قرار دارند و مشرف بر دوزخیان و بهشتیان هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۱۲۱.</ref> | اعراف را منطقهای حد فاصل [[بهشت]] و [[دوزخ]] معرفی کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۱۸۴.</ref> در این آیه از انسانهایی سخن به میان آمده است که بر فراز اعراف قرار دارند و مشرف بر دوزخیان و بهشتیان هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۱۲۱.</ref> | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۳۷: | ||
===آیه سخره=== | ===آیه سخره=== | ||
{{اصلی|آیه سخره}} | {{اصلی|آیه سخره}} | ||
'''إِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ الله رَبُّ الْعَالَمِينَ''' ترجمه: به یقین پروردگار شما خداست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت [فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش] چیره و مسلط شد، شب را در حالی که همواره با شتاب روز را میجوید بر روز میپوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را که مُسخّر فرمان اویند [پدید آورد] آگاه باشید که آفریدن و فرمان [نافذ نسبت به همه موجودات] مخصوص اوست همیشه سودمند و با [[برکت]] است، پروردگار عالمیان.﴿آیه ۵۴﴾ | |||
آیه سخره بر مسخر بودن همه اشیاء تحت اراده خداوند دلالت دارد؛ به همین دلیل به این نام معروف شده است.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۳۱۷.</ref> در روایات برای خواندن این آیه خواصی همچون آرامش قلبی، دفع [[وسوسه]] و حفظ از ساحران و [[شیاطین]] ذکر شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۳۹؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۹۴؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۷۱.</ref> خواندن آیه سخره بعد از [[نماز صبح]]، هنگام رسیدن حاجی به [[عرفات]] و هنگام ورود به [[مسجد]]، [[مستحب]] است.<ref>طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۴؛ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۰.</ref> | آیه سخره بر مسخر بودن همه اشیاء تحت اراده خداوند دلالت دارد؛ به همین دلیل به این نام معروف شده است.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۳۱۷.</ref> در روایات برای خواندن این آیه خواصی همچون آرامش قلبی، دفع [[وسوسه]] و حفظ از ساحران و [[شیاطین]] ذکر شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۳۹؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۹۴؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۷۱.</ref> خواندن آیه سخره بعد از [[نماز صبح]]، هنگام رسیدن حاجی به [[عرفات]] و هنگام ورود به [[مسجد]]، [[مستحب]] است.<ref>طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۴؛ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۰.</ref> | ||
===آیه نزول برکات=== | ===آیه نزول برکات=== | ||
'''وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَـٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا یكْسِبُونَ''' ترجمه: و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم، ولى تكذیب كردند؛ پس به [كیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.(آیه ۹۶) | |||
آیه ۹۶ سوره اعراف را نتیجهگیری آیات گذشته درباره سرگذشت اقوامی چون [[قوم هود]]، [[قوم صالح|صالح]]، [[قوم شعیب|شعیب]] و [[قوم نوح|نوح]] دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۶۵.</ref> در این [[آیه]] به صراحت نزول برکات آسمان و زمین و دوری از خشم [[خدا|خداوند]] را در نتیجه پرهیزکاری و [[تقوای الهی]] دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۶۵.</ref> [[علامه طباطبایی]] نزول برکات( انواع خیرات فراوان) را در نتیجه [[ایمان]] و تقوای همه مردم دانسته نه ایمان افراد محدودی در جامعه؛ چراکه به نظر وی [[کفر]] و فسق بیشتر افراد جامعه، با ایمان و تقوای چند نفر محدود تاثیر چندانی نخواهد داشت.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۲۰۱.</ref> | آیه ۹۶ سوره اعراف را نتیجهگیری آیات گذشته درباره سرگذشت اقوامی چون [[قوم هود]]، [[قوم صالح|صالح]]، [[قوم شعیب|شعیب]] و [[قوم نوح|نوح]] دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۶۵.</ref> در این [[آیه]] به صراحت نزول برکات آسمان و زمین و دوری از خشم [[خدا|خداوند]] را در نتیجه پرهیزکاری و [[تقوای الهی]] دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۶۵.</ref> [[علامه طباطبایی]] نزول برکات( انواع خیرات فراوان) را در نتیجه [[ایمان]] و تقوای همه مردم دانسته نه ایمان افراد محدودی در جامعه؛ چراکه به نظر وی [[کفر]] و فسق بیشتر افراد جامعه، با ایمان و تقوای چند نفر محدود تاثیر چندانی نخواهد داشت.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۲۰۱.</ref> | ||
===آیه «وواعدنا موسی»=== | ===آیه «وواعدنا موسی»=== | ||
'''وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ''' ترجمه: و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام كردیم. تا آنكه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش، و [كار آنان را] اصلاح كن، و راه فسادگران را پیروى مكن.»(آیه ۱۴۲) | |||
آیه ۱۴۲ و آیات بعدی را اشاره به یکی دیگر از صحنههای زندگی [[بنیاسرائیل]] و درگیری آنان با موسی دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۳۹.</ref> در این آیه به ماجرای رفتن موسی به میعادگاه پروردگار در کوه طور و گرفتن احکام [[تورات]] از طریق [[وحی]] و تکلم با خدا و آوردن جمعی از بزرگان بنیاسرائیل برای مشاهده این جریان و اثبات اینکه خداوند را با چشم نمیتوان دید و به دنبال آن به گوسالهپرستی و انحراف از مسیر [[توحید]] اشاره میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۳۹.</ref> | آیه ۱۴۲ و آیات بعدی را اشاره به یکی دیگر از صحنههای زندگی [[بنیاسرائیل]] و درگیری آنان با موسی دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۳۹.</ref> در این آیه به ماجرای رفتن موسی به میعادگاه پروردگار در کوه طور و گرفتن احکام [[تورات]] از طریق [[وحی]] و تکلم با خدا و آوردن جمعی از بزرگان بنیاسرائیل برای مشاهده این جریان و اثبات اینکه خداوند را با چشم نمیتوان دید و به دنبال آن به گوسالهپرستی و انحراف از مسیر [[توحید]] اشاره میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۳۹.</ref> | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۵۶: | ||
===آیه میثاق=== | ===آیه میثاق=== | ||
{{اصلی|آیه میثاق}} | {{اصلی|آیه میثاق}} | ||
'''وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِینَ''' ترجمه: هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت كه آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم.» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.﴿آیه ۱۷۲﴾ | |||
به این آیه، آیه اخذ میثاق<ref>جمعی از محققان، فرهنگنامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۳. </ref> و آیه ذر<ref>طیب حسینی، دانشنامه علوم قرآنی، ۱۳۹۶ش، ص۸۳.</ref> نیز گفتهاند؛ زیرا به پیمان و میثاقی گرفته شده از انسانها،<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۶۵.</ref> مبنی بر [[ربوبیت]]<ref>طیب حسینی، دانشنامه علوم قرآنی، ۱۳۹۶ش، ص۸۳.</ref> و یا [[توحید|وحدانیت]] خداوند،<ref>جوادی آملی، بررسی آیه میثاق، شماره ۵۹، آذر و دی ۱۳۶۵.</ref> اشاره دارد. در این آیه از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] خواسته شده، یادآور میثاق میان انسانها با [[خدا|خداوند]] باشد که تنها او را پروردگار خویش بدانند و بههمین دلیل [[قیامت|روز قیامت]] هیچ توجیهی از ایشان پذیرفته نخواهد شد و این پیمان روشن شاید زمینه بازگشت ایشان را فراهم سازد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۶۵.</ref> به این پیمان، [[عهد الست|پیمان الست]] و به عالمی که پیمان در آن صورت گرفته، [[عالم ذر]] گفته میشود.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۲۱۶.</ref> | |||
به | |||
هدف آیه میثاق، [[اتمام حجت]] با تمامی بندگان [[خدا|خداوند]] به شکلی روشن است.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۷، ص۲۹۱؛ جوادی آملی، بررسی آیه میثاق، ۱۳۶۵ش، شماره۵۹.</ref> با وجود این پیمان، انسانها نمیتوانند با بهانههایی همچون [[غفلت]] به عنوان عاملی درونی<ref>جوادی آملی، بررسی آیه میثاق، ۱۳۶۵ش، شماره ۶۰.</ref> و یا اثرپذیری از جامعه و پیروی از گذشتگان به عنوان سببی بیرونی،<ref>جوادی آملی، بررسی آیه میثاق، ۱۳۶۵ش، شماره ۶۰.</ref> پرودگار خویش را از یاد ببرند؛ بنابراین خداوند در [[قیامت|روز قیامت]] به استنادِ پیمان نخستین، ایشان را مورد بازخواست قرار خواهد داد.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۷، ص۲۹۱.</ref> | هدف آیه میثاق، [[اتمام حجت]] با تمامی بندگان [[خدا|خداوند]] به شکلی روشن است.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۷، ص۲۹۱؛ جوادی آملی، بررسی آیه میثاق، ۱۳۶۵ش، شماره۵۹.</ref> با وجود این پیمان، انسانها نمیتوانند با بهانههایی همچون [[غفلت]] به عنوان عاملی درونی<ref>جوادی آملی، بررسی آیه میثاق، ۱۳۶۵ش، شماره ۶۰.</ref> و یا اثرپذیری از جامعه و پیروی از گذشتگان به عنوان سببی بیرونی،<ref>جوادی آملی، بررسی آیه میثاق، ۱۳۶۵ش، شماره ۶۰.</ref> پرودگار خویش را از یاد ببرند؛ بنابراین خداوند در [[قیامت|روز قیامت]] به استنادِ پیمان نخستین، ایشان را مورد بازخواست قرار خواهد داد.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۷، ص۲۹۱.</ref> |