پرش به محتوا

شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۶: خط ۷۶:
به‌گفته [[جعفر سبحانی]] در کتاب [[آیین وهابیت (کتاب)|آیین وهابیت]]، درخواست شفاعت از شفاعت‌کنندگانی که از دنیا رفته‌اند، از اجساد نهفته در قبور نیست؛ بلکه از ارواح پاک و زنده‌ای است که با اجساد برزخی در جهان [[برزخ]] به‌سر می‌برند و به تصریح قرآن، حیّ و زنده‌اند.<ref>سبحانی، آیین وهابیت، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref>
به‌گفته [[جعفر سبحانی]] در کتاب [[آیین وهابیت (کتاب)|آیین وهابیت]]، درخواست شفاعت از شفاعت‌کنندگانی که از دنیا رفته‌اند، از اجساد نهفته در قبور نیست؛ بلکه از ارواح پاک و زنده‌ای است که با اجساد برزخی در جهان [[برزخ]] به‌سر می‌برند و به تصریح قرآن، حیّ و زنده‌اند.<ref>سبحانی، آیین وهابیت، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref>


==انکار شفاعت==
==انکار شفاعت و نقد آن==
عده‌ای مشروعیت شفاعت را انکار کرده و ادله‌ای آورده‌اند که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:
عده‌ای مشروعیت شفاعت را انکار کرده و ادله‌ای آورده‌اند که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:


* آموزه شفاعت، با اصل [[عدل الهی|عدالت]]، مخالف و با دستگاه ظلم و جهل سازگار بوده و بر این اساس، اعتقاد به آن توهین به خداوند است.<ref>کسروی، خدا با ماست؛ بخوانند و داوری کنند، ۱۳۲۳ش، ص۳۲-۳۳.</ref> البته به گفته [[ناصر مکارم شیرازی|آیت‌الله مکارم شیرازی]]، مجازات گنهکار عین عدالت است و پذیرش شفاعت نوعی فضل و احسان می‌باشد، احسانی که از یک سو به خاطر زمینه‌های مناسب در فرد شفاعت‌شونده و از سوی دیگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح شفاعت‌کننده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۳۳.</ref>
*آموزه شفاعت، با اصل [[عدل الهی|عدالت]]، مخالف و با دستگاه ظلم و جهل سازگار بوده و بر این اساس، اعتقاد به آن توهین به خداوند است.<ref>کسروی، خدا با ماست؛ بخوانند و داوری کنند، ۱۳۲۳ش، ص۳۲-۳۳.</ref> البته به گفته [[ناصر مکارم شیرازی|آیت‌الله مکارم شیرازی]]، مجازات گنهکار عین عدالت است و پذیرش شفاعت نوعی فضل و احسان می‌باشد، احسانی که از یک سو به خاطر زمینه‌های مناسب در فرد شفاعت‌شونده و از سوی دیگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح شفاعت‌کننده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۳۳.</ref>
* وعده شفاعت دادن به مردم، آنان را بر انجام [[گناه]] و هتک محارم الهی، جَری و بی‌پروا می‌کند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قلمداران، راه نجات از شر غلات، ص۲۸۶.</ref> گفته‌اند که این اشکال بر آیاتی که درباره بخشش گناهان از سوی خداوند نازل شده نیز وارد است، در حالی که کسی تردید ندارد در این که آیات مغفرت، موجب بی‌پروایی مردم در هتک محارم الهی نمی‌شوند.<ref>طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۵؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۴۱.</ref> همچنین آیات شفاعت مشروط به [[مشیت|مشیت الهی]] است و کسی نمی‌تواند مطمئن باشد که شفاعت شفاعت‌کنندگان شامل حالش می‌شود و لذا بی‌پروایی در انجام گناه ایجاد نمی‌کند؛ بلکه تنها اثر وعده شفاعت این است که مردم را امیدوار می‌کند و آنان را از ناامیدی از [[رحمت الهی]] می‌رهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۵؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۴۱.</ref>
*وعده شفاعت دادن به مردم، آنان را بر انجام [[گناه]] و هتک محارم الهی، جَری و بی‌پروا می‌کند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قلمداران، راه نجات از شر غلات، ص۲۸۶.</ref> گفته‌اند که این اشکال بر آیاتی که درباره بخشش گناهان از سوی خداوند نازل شده نیز وارد است، در حالی که کسی تردید ندارد در این که آیات مغفرت، موجب بی‌پروایی مردم در هتک محارم الهی نمی‌شوند.<ref>طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۵؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۴۱.</ref> همچنین آیات شفاعت مشروط به [[مشیت|مشیت الهی]] است و کسی نمی‌تواند مطمئن باشد که شفاعت شفاعت‌کنندگان شامل حالش می‌شود و لذا بی‌پروایی در انجام گناه ایجاد نمی‌کند؛ بلکه تنها اثر وعده شفاعت این است که مردم را امیدوار می‌کند و آنان را از ناامیدی از [[رحمت الهی]] می‌رهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۵؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۴۱.</ref>
* شفاعت مستلزم دگرگونی و تغییر در علم و [[اراده الهی|اراده خداوند]] است؛ بدین بیان که شفاعت‌کننده موجب می‌شود که خدا برخلاف آنچه در اول اراده کرده و به آن حکم نموده، کاری انجام دهد، اما تغییر در علم و اراده خداوند، مستلزم تغییر ذات بوده و محال است، بنابراین شفاعت نیز محال است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۲۵۵؛ قلمداران، راه نجات از شر غلات، ص۳۶۲.</ref> در پاسخ گفته‌اند که قبول شفاعت از سوی خداوند به معنای تغییر در اراده او و یا دگرگونی علم او نیست؛ بلکه خداوند علم دارد که مثلاً فلان انسان در آینده حالت‌های مختلفی به خود می‌گیرد و این علم به تغییر، به معنای تغییر در علم نیست و لذا اراده خداوند به آن حالت‌ها تعلق می‌گیرد، بدین معنا که آن انسان در یک زمان با توجه به اسباب و شرایطی یک حالت دارد و در آن حال، خداوند درباره او اراده می‌کند و در زمان دیگری با توجه به اسباب و شرایط دیگری، حالت دیگری به خود می‌گیرد و خدا نیز اراده دیگری درباره او می‌کند و این امور مستلزم تغییر در علم و اراده خداوند نیست.<ref>طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵؛ حیدری، الشفاعة، ۱۴۲۵ق، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref>
*شفاعت مستلزم دگرگونی و تغییر در علم و [[اراده الهی|اراده خداوند]] است؛ بدین بیان که شفاعت‌کننده موجب می‌شود که خدا برخلاف آنچه در اول اراده کرده و به آن حکم نموده، کاری انجام دهد، اما تغییر در علم و اراده خداوند، مستلزم تغییر ذات بوده و محال است، بنابراین شفاعت نیز محال است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۲۵۵؛ قلمداران، راه نجات از شر غلات، ص۳۶۲.</ref> در پاسخ گفته‌اند که قبول شفاعت از سوی خداوند به معنای تغییر در اراده او و یا دگرگونی علم او نیست؛ بلکه خداوند علم دارد که مثلاً فلان انسان در آینده حالت‌های مختلفی به خود می‌گیرد و این علم به تغییر، به معنای تغییر در علم نیست و لذا اراده خداوند به آن حالت‌ها تعلق می‌گیرد، بدین معنا که آن انسان در یک زمان با توجه به اسباب و شرایطی یک حالت دارد و در آن حال، خداوند درباره او اراده می‌کند و در زمان دیگری با توجه به اسباب و شرایط دیگری، حالت دیگری به خود می‌گیرد و خدا نیز اراده دیگری درباره او می‌کند و این امور مستلزم تغییر در علم و اراده خداوند نیست.<ref>طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵؛ حیدری، الشفاعة، ۱۴۲۵ق، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref>


===انکار شفاعت در قیامت===
===انکار شفاعت در قیامت===