Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۶۱۷
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=== کیسانیه === | === کیسانیه === | ||
{{اصلی|کیسانیه}} | {{اصلی|کیسانیه}} | ||
گروهی از شیعیان بودند که به امامت [[محمد بن حنفیه]] اعتقاد داشتند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۳.</ref> شهرستانی در [[الملل و النحل (شهرستانی)|المِلل و النَّحل]] گفته است پس از محمد بن حنفیه بین پیروانش اختلاف پیش آمد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> برخی بر این باور بودند که محمد بن حنفیه وفات نیافته و دوباره برمیگردد و در زمین عدل و داد می گستراند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> برخی دیگر میگفتند او وفات یافته و امامت از وی به فرزندش [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم]] منتقل شده است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> بهگزارش محمدجواد مشکور (درگذشت: [[سال ۱۳۷۴ش|۱۳۷۴ش]])، موّرخ و استاد [[دانشگاه تهران]]، در «فرهنگ فِرَق اسلامی»، فرقه کیسانیه پس از محمد بن حنفیه به دوازده گروه انشعاب یافت<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۳۷۵.</ref> که همگی در اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه اشتراک داشتهاند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۹۷۷م، ص۲۷.</ref> برخی از فرقههای کیسانیه عبارتاند از: هاشمیه،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۰-۳۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۰.</ref> کربیه،<ref>خوارزمی، مفاتیح العلوم، دار المتاب العربی، ص۴۹؛ نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۷.</ref> حمزیه،<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۵۶.</ref> | گروهی از شیعیان بودند که به امامت [[محمد بن حنفیه]] اعتقاد داشتند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۳.</ref> شهرستانی در [[الملل و النحل (شهرستانی)|المِلل و النَّحل]] گفته است پس از محمد بن حنفیه بین پیروانش اختلاف پیش آمد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> برخی بر این باور بودند که محمد بن حنفیه وفات نیافته و دوباره برمیگردد و در زمین عدل و داد می گستراند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> برخی دیگر میگفتند او وفات یافته و امامت از وی به فرزندش [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم]] منتقل شده است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۳۷.</ref> بهگزارش محمدجواد مشکور (درگذشت: [[سال ۱۳۷۴ش|۱۳۷۴ش]])، موّرخ و استاد [[دانشگاه تهران]]، در «فرهنگ فِرَق اسلامی»، فرقه کیسانیه پس از محمد بن حنفیه به دوازده گروه انشعاب یافت<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۳۷۵.</ref> که همگی در اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه اشتراک داشتهاند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۹۷۷م، ص۲۷.</ref> برخی از فرقههای کیسانیه عبارتاند از: هاشمیه،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۰-۳۱؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۰.</ref> کربیه،<ref>خوارزمی، مفاتیح العلوم، دار المتاب العربی، ص۴۹؛ نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۷.</ref> حمزیه،<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۵۶.</ref> [[بیانیه]]،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۳۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۹۷۷م، ص۲۸؛ مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۸۲.</ref> حربیه.<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۲۸؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۲.</ref> | ||
===خَطّابیه=== | ===خَطّابیه=== | ||
{{اصلی|خطابیه}} | {{اصلی|خطابیه}} | ||
خطابیه از پیروان [[ابوالخطاب|اَبوالْخَطّاب مُحمّد بن اَبیزینب]] به شمار میروند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۶۹؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۱۰.</ref> بهگفته شهرستانی، ابوالخطاب امامان را نخست پیغمبر و سپس خدا میپنداشت و به الوهیت امام صادق(ع) و پدران او قائل بود و میگفت امام صادق خدای روزگار خویش است و او آن کسی نیست که وی را حس میکنند و از وی روایت میکنند و چون از عالم بالا به این جهان نزول کرده، صورت آدمی پذیرفته است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۱۰.</ref> در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]] روایاتی نقل شده است که امام صادق، ابوالخطاب را تکذیب نمود و او را دروغگو نامید و از وی بیزاری جست و بر او لعنت فرستاد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۷۵.</ref> خطابیه، خود، به چند زیرفرقه منشعب شد که برخی از آنها به این شرحاند: مُخَمَّسه،<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۵۶.</ref> بَزیعیه،<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۷.</ref> | خطابیه از پیروان [[ابوالخطاب|اَبوالْخَطّاب مُحمّد بن اَبیزینب]] به شمار میروند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۶۹؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۱۰.</ref> بهگفته شهرستانی، ابوالخطاب امامان را نخست پیغمبر و سپس خدا میپنداشت و به الوهیت امام صادق(ع) و پدران او قائل بود و میگفت امام صادق خدای روزگار خویش است و او آن کسی نیست که وی را حس میکنند و از وی روایت میکنند و چون از عالم بالا به این جهان نزول کرده، صورت آدمی پذیرفته است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۱۰.</ref> در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]] روایاتی نقل شده است که امام صادق، ابوالخطاب را تکذیب نمود و او را دروغگو نامید و از وی بیزاری جست و بر او لعنت فرستاد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۷۵.</ref> خطابیه، خود، به چند زیرفرقه منشعب شد که برخی از آنها به این شرحاند: مُخَمَّسه،<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۵۶.</ref> بَزیعیه،<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۷.</ref> عُمَیریه،<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۱۲.</ref> مُعَمَّریه.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۱۱.</ref> | ||
===مغیریه=== | ===مغیریه=== | ||
{{اصلی|مغیریه}} | {{اصلی|مغیریه}} | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
===بشیریه=== | ===بشیریه=== | ||
{{اصلی|بشیریه}} | {{اصلی|بشیریه}} | ||
بشیریه پیروان [[محمد بن بشیر کوفی]] بودند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۹۱.</ref> آنها اعتقاد داشتند که [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام موسی کاظم(ع)]] محبوس نبوده و وفات نیافته است؛ بلکه همان مهدی قائم است که غایب است و در زمان غیبتش، محمد بن بشیر (مؤسس این فرقه) را به عنوان وصی و جانشین خود منصوب کرده و انگشتر خود و علم خود و همه آنچه مردم در امور دینی و دنیایی بدان احتیاج دارند را به او بخشیده است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۹۱.</ref> آنان همچنین بر این اعتقاد بودند که پس از محمد بن بشیر، فرزندش | بشیریه پیروان [[محمد بن بشیر کوفی]] بودند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۹۱.</ref> آنها اعتقاد داشتند که [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام موسی کاظم(ع)]] محبوس نبوده و وفات نیافته است؛ بلکه همان مهدی قائم است که غایب است و در زمان غیبتش، محمد بن بشیر (مؤسس این فرقه) را به عنوان وصی و جانشین خود منصوب کرده و انگشتر خود و علم خود و همه آنچه مردم در امور دینی و دنیایی بدان احتیاج دارند را به او بخشیده است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۹۱.</ref> آنان همچنین بر این اعتقاد بودند که پس از محمد بن بشیر، فرزندش سمیع، وصی و امام بود و هرکس که سمیع بن محمد درباره او وصیت کند، همان امام واجبالطاعه است تا زمانی که امام موسی کاظم ظهور کند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۷۸.</ref> در روایتی از امام موسی کاظم نقل شده که او سه بار محمد بن بشیر را لعن کرده است.<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳.</ref> | ||
===سرّیه=== | ===سرّیه=== | ||
سرّیه به پیروان فردی به نام «سرّی | سرّیه به پیروان فردی به نام «سرّی اَقصم» گفته میشود.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۸.</ref> آنان معتقد بودند سرّی پیامبری است که امام صادق(ع) او را فرستاده و به مانند حضرت موسی نیرومند و امین است و همان روح در وی هم هست.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> آنان همچنین بر این باور بودند که امام صادق همان اسلام است و اسلام، سلام است و او خداوند است و ما پسران اسلام هستیم.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> پیروان سرّی مردم را به پیامبری وی دعوت مینمودند و برای امام صادق نماز میخواندند. [[حج]] و [[روزه]] را نیز برای وی به جا میآوردند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> امام صادق در روایتی، سرّی را کذّاب خوانده و او را لعن کرده است.<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۲۷.</ref> | ||
== فرقههای معروف به نام عقاید خود == | == فرقههای معروف به نام عقاید خود == | ||
در کتابهای ملل و نحل، تعدادی از فرقههای غالی با استفاده از اعتقاد اصلیشان، نامگذاری و معرفی شدهاند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۲.</ref> برخی از این فرقهها به شرح زیرند: | در کتابهای ملل و نحل، تعدادی از فرقههای غالی با استفاده از اعتقاد اصلیشان، نامگذاری و معرفی شدهاند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۲.</ref> برخی از این فرقهها به شرح زیرند: | ||
*'''اِثنَینیه:''' گروهی از غالیان بودند که پیامبر(ص) و امام علی(ع)، هردو را خدا میدانستند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳.</ref> دستهای از آنان که خدایی پیامبر را مقدم میدانستند به «میمیه» و گروه دیگری که خدایی امام علی را مقدم میدانستند به «عینیه» معروف بودند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳.</ref> | *'''اِثنَینیه:''' گروهی از غالیان بودند که پیامبر(ص) و امام علی(ع)، هردو را خدا میدانستند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳.</ref> دستهای از آنان که خدایی پیامبر را مقدم میدانستند به «میمیه» و گروه دیگری که خدایی امام علی را مقدم میدانستند به «عینیه» معروف بودند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳.</ref> | ||
*''' | *'''اَزدَریه:''' گروهی که به الوهیت امام علی(ع) اعتقاد داشتند و بر این باور بودند که آن علی که پدر [[حسنین|حَسنَین(ع)]] بود و در این دنیا زندگی کرد، شخصی به نام «علی ازدری» بود و آن علی که [[امامت|امام]] است از آنجا که صانع است، فرزند ندارد.<ref>ابوالمعالی، بیان الادیان، ۱۳۷۶ش، ص۵۲.</ref> | ||
*''' | *'''مُفَوِّضه:''' گروهی از شیعیان که به تفویض قائلاند.<ref>بشبیشی، الفرق الاسلامیة، ص۲۹.</ref> تفویض به یک معنا عبارت است از این باور که خداوند، پیامبر و امام علی را آفرید و سپس اموری همچون خلق کردن، مرگ و زندگی و رزق و روزی بندگان را به آنان واگذار نمود.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref> | ||
*''' | *'''ذُبابیه''' و '''غَرامیه''' و '''ذِمامیه:''' گروههای از غالیان به شمار میروند که همگی در این باور مشترکاند که نبوت حق امام علی است. آنان بر این اعتقاد بودند که [[جبرئیل]] بهواسطه شباهت فراوان امام علی و پیامبر(ص)، هنگام [[وحی|نزول وحی]] خطا کرد و وحی را بر پیامبر فرود آورد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طعیمة، الغلو و الفرق الغالیه بین الاسلامیین، ۲۰۰۹م، ص۲۴۱؛ صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۵-۱۴۸.</ref> [[سید محسن امین|سیدمحسن امین]] نسبت این فرقهها به شیعه را ادعایی بدون دلیل دانسته و مدعی شده اسم چنین فرقههایی را در هیچیک از آثار شیعی که در فرقهشناسیِ تدوینشده نیافته است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۱، ص۲۳.</ref> او بر این باور است که اسم این فرقهها به قصد و انگیزه زشت جلوه دادن و بدگفتن از فرقه شیعه جعل گردیده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۱، ص۲۳.</ref> | ||
*'''شریکیه:''' گروهی که معتقد بودند همانگونه که هارون در نبوت با حضرت موسی شریک بود، امام علی(ع) نیز در امر نبوت با پیامبر(ص) شریک بود.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۵.</ref> | *'''شریکیه:''' گروهی که معتقد بودند همانگونه که هارون در نبوت با حضرت موسی شریک بود، امام علی(ع) نیز در امر نبوت با پیامبر(ص) شریک بود.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۵.</ref> | ||
==مدعیان نیابت امام غائب در دوره غیبت صغری== | ==مدعیان نیابت امام غائب در دوره غیبت صغری== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
* '''شریعیه:''' پیروان [[حسن شریعی]] از [[فهرست اصحاب امام هادی(ع)|اصحاب امام هادی(ع)]] و [[فهرست اصحاب امام حسن عسکری(ع)|اصحاب امام حسن عسکری(ع)]].<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۵.</ref> او را نخستین کسی دانستهاند که پس از وفات امام حسن عسکری(ع) و در دوره غیبت صغری، به دروغ ادعا کرد که نایب امام مهدی(ع) است.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۵؛ صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> پس از آن، [[توقیع|توقیعی]] از سوی امام مهدی(ع) در ردّ او صادر شد<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۷۴-۴۷۵.</ref> و شیعیان از وی بیزاری جستند و او را لعن کردند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.</ref> | * '''شریعیه:''' پیروان [[حسن شریعی]] از [[فهرست اصحاب امام هادی(ع)|اصحاب امام هادی(ع)]] و [[فهرست اصحاب امام حسن عسکری(ع)|اصحاب امام حسن عسکری(ع)]].<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۵.</ref> او را نخستین کسی دانستهاند که پس از وفات امام حسن عسکری(ع) و در دوره غیبت صغری، به دروغ ادعا کرد که نایب امام مهدی(ع) است.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۵؛ صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> پس از آن، [[توقیع|توقیعی]] از سوی امام مهدی(ع) در ردّ او صادر شد<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۷۴-۴۷۵.</ref> و شیعیان از وی بیزاری جستند و او را لعن کردند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.</ref> | ||
* '''نمیریه:''' پیروان [[محمد بن نصیر نمیری|محمد بن نصیر نُمَیری]].<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.</ref> [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة (ابهامزدایی)|الغیبه]] گفته او از اصحاب [[امام حسن عسکری علیهالسلام|امام حسن عسکری(ع)]] بود که پس از وفات وی، مدعی وکالت و نیابت از سوی امام مهدی(ع) شد.<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۹۸.</ref> بهگزارش [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]] در [[المقالات و الفرق (کتاب)|المقالات و الفِرَق]]، محمد بن نصیر به الوهیت امام هادی(ع) قائل بود و خودش را نبی و فرستاده وی میدانست.<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۰۰.</ref> همچنین گفتهاند او [[لواط]] و سایر محرمات الهی را جایز میدانست.<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۰۰.</ref> | * '''نمیریه:''' پیروان [[محمد بن نصیر نمیری|محمد بن نصیر نُمَیری]].<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۳.</ref> [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة (ابهامزدایی)|الغیبه]] گفته او از اصحاب [[امام حسن عسکری علیهالسلام|امام حسن عسکری(ع)]] بود که پس از وفات وی، مدعی وکالت و نیابت از سوی امام مهدی(ع) شد.<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۹۸.</ref> بهگزارش [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]] در [[المقالات و الفرق (کتاب)|المقالات و الفِرَق]]، محمد بن نصیر به الوهیت امام هادی(ع) قائل بود و خودش را نبی و فرستاده وی میدانست.<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۰۰.</ref> همچنین گفتهاند او [[لواط]] و سایر محرمات الهی را جایز میدانست.<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۱۰۰.</ref> | ||
*'''شلمغانیه:''' پیروان [[محمد بن علی شلمغانی|محمد بن علی شَلمَغانی]]، از اصحاب امام حسن عسکری(ع).<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۶.</ref> گفته میشود او در ابتدا از فقهای شیعه بود و پس از وفات امام حسن عسکری(ع)، انتظار نیابت حضرت مهدی(ع) را داشت که این مقام به [[حسین بن روح نوبختی|حسین بن روح]] واگذار شد. برای همین، بر علیه حسین بن روح توطئهچینی کرد و گفتارهای ساختگیای را به وی و سایر | *'''شلمغانیه:''' پیروان [[محمد بن علی شلمغانی|محمد بن علی شَلمَغانی]]، از اصحاب امام حسن عسکری(ع).<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۶.</ref> گفته میشود او در ابتدا از فقهای شیعه بود و پس از وفات امام حسن عسکری(ع)، انتظار نیابت حضرت مهدی(ع) را داشت که این مقام به [[حسین بن روح نوبختی|حسین بن روح]] واگذار شد. برای همین، بر علیه حسین بن روح توطئهچینی کرد و گفتارهای ساختگیای را به وی و سایر نوّاب نسبت داد.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۶.</ref> اعتقاد به حلول و [[تناسخ]] را به شلمغانی نسبت دادهاند و گفتهاند وی اعتقاد داشته روح خداوند در [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]] حلول کرد و پس از او در سایر انبیا و اوصیا حلول کرد تا به امام حسن عسکری رسید و پس از وی در بدن خودش حلول کرده است.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۶.</ref> در توقیعی از امام مهدی(ع) نقل شده که وی شلمغانی را لعنت کرده و از او بیزاری جسته و به ارتدادش حکم نموده است.<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۰-۴۱۱.</ref> | ||
* '''هلالیه:''' پیروان فردی به نام [[احمد بن هلال کرخی|احمد بن هلال عَبَرتایی]]،<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۴۶۷.</ref> از اصحاب امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع).<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۴۱۰ و ۴۲۸.</ref> بهگزارش [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة (ابهامزدایی)| | * '''هلالیه:''' پیروان فردی به نام [[احمد بن هلال کرخی|احمد بن هلال عَبَرتایی]]،<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۴۶۷.</ref> از اصحاب امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع).<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۴۱۰ و ۴۲۸.</ref> بهگزارش [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة (ابهامزدایی)|الغیبه]]، احمد بن هلال، پس از وفات امام حسن عسکری(ع)، وکالت و نیابت [[محمد بن عثمان عمری|محمد بن عثمان]] را انکار کرد و پس از چندی، در توقیعی از ناحیه امام مهدی(ع) مورد لعن واقع شد.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۹۹.</ref> | ||
*'''بلالیه:''' گروهی منتسب به [[محمد بن علی بن بلال]].<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۸.</ref> گفتهاند او در ابتدا از اصحاب امام حسن عسکری(ع)<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۰۹ق، ج۱۷، ص۳۳۵.</ref> و وکیل امام عصر(ع) در گرفتن وجوهات بود؛<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۸.</ref> اما پس از آنکه [[محمد بن عثمان عمری|محمد بن عثمان]] به نیابت از ناحیه امام عصر انتخاب شد، اموالی که نزدش بود را از وی مطالبه کرد و او با انکار نیابت محمد بن عثمان، از پس دادن اموال امتناع کرد و خودش را نائب دانست.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۰.</ref> | *'''بلالیه:''' گروهی منتسب به [[محمد بن علی بن بلال]].<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۸.</ref> گفتهاند او در ابتدا از اصحاب امام حسن عسکری(ع)<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۰۹ق، ج۱۷، ص۳۳۵.</ref> و وکیل امام عصر(ع) در گرفتن وجوهات بود؛<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۸.</ref> اما پس از آنکه [[محمد بن عثمان عمری|محمد بن عثمان]] به نیابت از ناحیه امام عصر انتخاب شد، اموالی که نزدش بود را از وی مطالبه کرد و او با انکار نیابت محمد بن عثمان، از پس دادن اموال امتناع کرد و خودش را نائب دانست.<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۰.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
به گفته پژوهشگران، [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] و عالمان شیعه، در راه مبارزه با غالیان، همه تلاش خود را برای نابودی اندیشه غلو و جلوگیری از اختلاط شیعیان با غالیان و همچنین جلوگیری از سرایت اندیشه آنان بهکار گرفتهاند؛ با این حال، غالیان تأثیرات مخربی بر شیعه داشتهاند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۰۹.</ref> آنان با دروغ بستن به امامان شیعه و منتسب کردن خود و عقاید انحرافیشان به امامان، علاوه بر تخریب وجهه آنان، موجب ایجاد دشمنی و کینه مردم نسبت به امامان شیعه و انزوای شیعه در جامعه اسلامی میشدند.<ref>رضازاده عسگری، «نقش غلات در تخریب چهره شیعه»، ص۱۶۹.</ref> غالیان همچنین با ساختن و جعل برخی عقاید خرافی و انحرافی و نسبت دادن این عقاید به اصحاب نزدیک امامان شیعه، موجب تخریب اصحاب و در نتیجه، تخریب وجهه امامان شیعه میشدند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۳-۳۱۵.</ref> | به گفته پژوهشگران، [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] و عالمان شیعه، در راه مبارزه با غالیان، همه تلاش خود را برای نابودی اندیشه غلو و جلوگیری از اختلاط شیعیان با غالیان و همچنین جلوگیری از سرایت اندیشه آنان بهکار گرفتهاند؛ با این حال، غالیان تأثیرات مخربی بر شیعه داشتهاند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۰۹.</ref> آنان با دروغ بستن به امامان شیعه و منتسب کردن خود و عقاید انحرافیشان به امامان، علاوه بر تخریب وجهه آنان، موجب ایجاد دشمنی و کینه مردم نسبت به امامان شیعه و انزوای شیعه در جامعه اسلامی میشدند.<ref>رضازاده عسگری، «نقش غلات در تخریب چهره شیعه»، ص۱۶۹.</ref> غالیان همچنین با ساختن و جعل برخی عقاید خرافی و انحرافی و نسبت دادن این عقاید به اصحاب نزدیک امامان شیعه، موجب تخریب اصحاب و در نتیجه، تخریب وجهه امامان شیعه میشدند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۳-۳۱۵.</ref> | ||
غالیان در تخریب و بدنام کردن قیامهای شیعی نیز نقش مؤثری داشتهاند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۵.</ref> بهگفته نعمتالله صفری | غالیان در تخریب و بدنام کردن قیامهای شیعی نیز نقش مؤثری داشتهاند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۵.</ref> بهگفته نعمتالله صفری فروشانی، پژوهشگر تاریخ، غالیان بهطور مستقیم نقش چندانی در قیامهای شیعی نداشتند؛ اما دشمنان شیعه برای بدنام کردن چهره قیام، به رهبران قیام، نسبت غلو میدادند و فرقهای به نام آنان میساختند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۵.</ref> برخی غالیان نیز با انتساب خود به رهبران قیام، موجب بدنامی آنان و به انحراف کشاندن قیام میشدند. برای نمونه، گروهی از غالیانِ فرقه مغیریه، با ادعای طرفداری از [[محمد بن عبدالله بن حسن]]، دست به ترور مخالفان خود زدند؛ بهطوری که [[منصور عباسی|منصور خلیفه عباسی]] این گونه اعمال را به محمد بن عبدلله نسبت میداد.<ref>صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۵-۳۱۶.</ref> بهطور کلی غالیان و باورهای غلوآمیزشان دستاویزی شد تا دشمنان شیعه با مطرح کردن این عقاید برای مردم و انتساب آن به شیعه، چهرهای غلوآمیز و انحرافی از شیعه جلوه دهند؛ بهگونهای که عدهای از وهابیان و نیز برخی مستشرقان، همچنان دستهای از عقاید غلوآمیزِ گروهی از غالیان که امامان و عالمان شیعه آنان را ابطال کرده و از صاحبان آن باورها بیزاری جستهاند، را به شیعه امامیه نسبت میدهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قمیصی، الصراع بین الاسلام و الوثنیة، ۱۴۰۲ق، ج۱، مقدمه، ص «ح»؛ صفری فروشانی، غالیان (جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۳-۳۲۵. | ||
</ref> | </ref> | ||