Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۳۰۵
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←چرایی سکوت) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== چرایی سکوت == | == چرایی سکوت == | ||
در میان دانشمندان، دو دیدگاه در خصوص چرایی سکوت [[امام علی(ع)]] وجود دارد. گروهی از دانشمندان که عمدتاً علمای [[اهل سنت]] و برخی دیگر را تشکیل میدهند، معتقدند سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع) نشاندهنده این است که امام(ع) برای خود حق حکومت قائل نبوده و حق حکومت برای مردم است. در مقابل گروه دوم که دانشمندان [[شیعه]] و برخی دانشمندان [[اهل سنت]] را تشکیل میدهند، این سکوت را با توجه به کلام امام علی(ع) تشریح نمودهاند و بر الهی بودن حق حکومت تاکید نمودهاند: | در میان دانشمندان، دو دیدگاه در خصوص چرایی سکوت [[امام علی(ع)]] وجود دارد. گروهی از دانشمندان که عمدتاً علمای [[اهل سنت]] و برخی دیگر را تشکیل میدهند، معتقدند سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع) نشاندهنده این است که امام(ع) برای خود حق حکومت قائل نبوده و حق حکومت برای مردم است. در مقابل گروه دوم که دانشمندان [[شیعه]] و برخی دانشمندان [[اهل سنت]] را تشکیل میدهند، این سکوت را با توجه به کلام امام علی(ع) تشریح نمودهاند و بر الهی بودن حق حکومت تاکید نمودهاند: | ||
=== | |||
=== اعتراض=== | |||
[[ابن ابی الحدید]] دانشمند [[اهل سنت]] و شارح [[نهج البلاغه]] نیز در چند بخش از تفسیر خود، سخنان امام علی(ع) را به معنای اذعان [[امام علی(ع)]] به عدم حقانیت خود در خلافت تعبیر مینماید،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۳؛</ref> اما در بخشی دیگر از شرح نهج البلاغه، نپذیرفتن شروط برخی اعضای هیئت [[خلیفه دوم]] برای تعیین خلیفه بعدی را نشان از اعتقاد به نادرستی سیره خلفای پیشین میداند، نه اصل حکومت؛ به همین دلیل در پاسخ گفت:«مرا رها کنید و به سراغ کسی بروید که شرطهای شما را قبول دارد.» و در بخشی دیگر از شرح خود بر نهج البلاغه، رفتار و گفتار [[امام علی(ع)]] را مطابق با انتصابی بودن جانشین [[رسول اکرم(ص)]] و دانسته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۰۷.</ref> | |||
===فقدان یاور=== | |||
در خطبه ۲۶ [[نهجالبلاغه]]، آمده است: «نظر کردم، جز اهل بیتم یاری برایم نبود، از اینکه آنان را در جنگ نابرابر به دست مرگ سپارم دریغ کردم، چشم بر خاشاک در دیده بستم، زهر غم و غصه آشامیدم و بر فروبردن خشم صبر ورزیدم و بر حادثه تلختر از درخت عَلقَم(درختِ کُنارِ تلخ<ref>دهخدا و دیگران، لغتنامه دهخدا، ذیل عنوان علقم.</ref>) پایداری کردم.»<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۲۶.</ref> [[علامه جعفری]] در پاسخ به این سوال که با وجود یارانی چون [[مقداد بن اسود کندی|مقداد کندی]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[مالک اشتر]] و چند صحابه دیگر که در موضوع زمامداری از [[امام علی(ع)]] حمایت میکردند، چرا امام علی(ع) تنها اهل بیت خود را یار خود میداند، مینویسد: «این عدۀ انگشت شمار به قدری به مقام شامخ [[امام اول شیعیان|امیرالمومنین(ع)]] ارادت و عشق میورزیدند که مانند اهل بیت و دودمان طهارت بودند.»<ref>جعفری، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۶ش، خطبه ۲۶.</ref> | |||
=== فقدان زمینه لازم=== | |||
امام علی(ع) در پاسخ [[ابوسفیان]] و چند تن دیگر که از امام(ع) درخواست بیعت (و در نتیجه مخالفت با [[خلیفه]] وقت) میکردند، گفت:«(در این موقع سزاوار آنست که از حقّ خود چشم پوشیده صبر کنم، زیرا) آنکه میوه را در غیر وقت رسیدن بچیند، مانند کسی است که در زمین غیر زراعت کند.»<ref>نهجالبلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه ۵.</ref>[[ابن میثم بحرانی]] معتقد است این سخن به معنای فقدان زمینه لازم در بازپسگیری حق اوست.<ref>بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۶و۲۷۷.</ref> [[علامه جعفری]] نیز معتقد است خوشبینی مردم به یکدیگر و شایعه رضایت [[امام علی(ع)]] به ماجرای پس از وفات [[پیامبر اکرم(ص)]]، مردم را از آمادگی پذیرش حکومت امام(ع) محروم ساخته بود.<ref>جعفری، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۶ش، خطبه ۵.</ref> | |||
=== جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی=== | |||
برخی نیز معتقدند امام علی(ع) علاوه بر موارد بالا برای حفظ اتحاد اسلامی و خطری از بازگشت [[کفر]] احساس میکرد، از حق خود چشمپوشی کرد.<ref>علامه مجلسی، شرح نهجالبلاغة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۱۳؛ مکارم شیرازی، الأمثل، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۴۲؛ سند، الصحابه بین العدالة و العصمة، ۱۴۳۳ق، ص۳۰۴؛ ابومعاش، الشیعة فرقه الناجیة، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۵۳۴.</ref> | |||
=== پیروی از روش اولیای الهی(ع)=== | |||
برخی از صاحبنظران معتقدند سکوت ۲۵ ساله [[امام علی(ع)]] را در ادامه درنگ او در کشتن [[عمرو بن عبدود]]، جنگاور نامی عرب و دیگر رفتارهای [[امام اول شیعیان]] در همین باب جستجو کرد.<ref>بابایی، «تعامل فرهنگ با سایر مولفههای قدرت ملی از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۶۸.</ref> [[امام علی(ع)]] در پاسخ به سوال مردم [[مدینه]] در خصوص علت جنگ با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] و سکوت در برابر [[خلفای سهگانه]]، دلیل سکوت ۲۵ ساله خود را بیان نموده است. حضرت علی(ع) علت سکوت خود را پیروی از روش ۶ [[پیامبر|پیامبر الهی(ع)]]، [[حضرت ابراهیم(ع)]] آن زمان که از قوم خود به دلیل نارواییهای آنان کناره گرفت،<ref>سوره مریم، آیه ۴۸.</ref> [[حضرت لوط(ع)]])آنجا که قدرتی در میان [[قوم لوط|قوم خود]] نداشت و مظلوم واقع شد،<ref>سوره هود، آیه ۸۰.</ref> [[حضرت یوسف(ع)]] هنگامی که زندان را بر انجام عملی که خداوند بر آن خشمگین میشد ترجیح داد،<ref>سوره یوسف، آیه۳۳.</ref> [[حضرت موسی(ع)]] به دلیل ترس از قومش از آنها گریخت،<ref>سوره شعرا، آیه ۲۱.</ref> [[حضرت هارون|حضرت هارون(ع)]] آنجا که در صدد قتلش برآمدند و [[حضرت محمد(ص)]] آنجا که از بیم جان، از قومش گریخت و به غار پناه برد و [[امام علی(ع)]] در بستر او خوابید([[لیلة المبیت]]).<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۰.</ref> | |||
مهدوی دامغانی در پاسخ به این سوال که چرا [[امام علی(ع)]] جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) را (که دلیل اصلی انکارکنندگان حق رهبری جامعه برای امام علی(ع) است) به زبان آورده؛ معتقد است: اول اینکه مردم به امتیازات [[عثمان]] و نحوه حکومت او عادت نموده بودند و همان انتظار را از [[امام علی(ع)]] داشتند؛ دوم اینکه روش و منش امام علی(ع) با روش اکثر مسئولین و استانداران زمان عثمان مخالف بود و تاریخ نیز نشان داد که این گروه علیه امام علی(ع) لشکرکشی کردند؛ و سوم اینکه در شرایطی که [[ابوبکر]] با وجود امام علی(ع) خود را اصلح نمیداند و در روایاتی وجود امام علی(ع) را دلیل عدم صلاحیت خود، نام برده است، به طور قطع امام علی(ع) لایقترین فرد برای تصدی مدیریت جامعه اسلامی بود، این جمله میبایست متواضعانه تعبیر شود، همانطور که مرسوم است. به همین دلیل، امام خود را بر سر دو راهی میدید: تسلیم نشدن در برابر بیعت مردم در آن شرایط بحرانی، یا تن دادن به بیعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگین اجتماعی.<ref>مهدوی دامغانی، جلوه تاریخ در شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۶۸.</ref> | مهدوی دامغانی در پاسخ به این سوال که چرا [[امام علی(ع)]] جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) را (که دلیل اصلی انکارکنندگان حق رهبری جامعه برای امام علی(ع) است) به زبان آورده؛ معتقد است: اول اینکه مردم به امتیازات [[عثمان]] و نحوه حکومت او عادت نموده بودند و همان انتظار را از [[امام علی(ع)]] داشتند؛ دوم اینکه روش و منش امام علی(ع) با روش اکثر مسئولین و استانداران زمان عثمان مخالف بود و تاریخ نیز نشان داد که این گروه علیه امام علی(ع) لشکرکشی کردند؛ و سوم اینکه در شرایطی که [[ابوبکر]] با وجود امام علی(ع) خود را اصلح نمیداند و در روایاتی وجود امام علی(ع) را دلیل عدم صلاحیت خود، نام برده است، به طور قطع امام علی(ع) لایقترین فرد برای تصدی مدیریت جامعه اسلامی بود، این جمله میبایست متواضعانه تعبیر شود، همانطور که مرسوم است. به همین دلیل، امام خود را بر سر دو راهی میدید: تسلیم نشدن در برابر بیعت مردم در آن شرایط بحرانی، یا تن دادن به بیعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگین اجتماعی.<ref>مهدوی دامغانی، جلوه تاریخ در شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۶۸.</ref> | ||
=== | ===تحلیل عالمان اهل سنت === | ||
برخی معتقدند سکوت [[امام علی(ع)]] در دوران [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]]، نشان میدهد حق حاکمیت با مردم است.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء»، ص۴۸-۵۲؛ حائری یزدی، حکمت و حکومت، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴؛ قلمداران، حکومت در اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.</ref> [[مهدی بازرگان]] معتقد است اعمال و رفتار [[امامان شیعه(ع)]] در برابر حق حکومت، نشاندهنده این حقیقت است که تمامی امامان(ع)، حق حکومت را نه در تملک | برخی معتقدند سکوت [[امام علی(ع)]] در دوران [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]]، نشان میدهد حق حاکمیت با مردم است.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء»، ص۴۸-۵۲؛ حائری یزدی، حکمت و حکومت، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴؛ قلمداران، حکومت در اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.</ref> [[مهدی بازرگان]] معتقد است اعمال و رفتار [[امامان شیعه(ع)]] در برابر حق حکومت، نشاندهنده این حقیقت است که تمامی امامان(ع)، حق حکومت را نه در تملک حا[یزید]] و سایر حاکمان میدانستند و نه در تملک خودشان و نه در تملک [[خداوند]]، بلکه حق حاکمیت را حق مردم میدانستند.<ref>بازرگان، آخرت و خدا، هدف بعثت، ص۵۰.</ref> | ||
اولین کسانی که از سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، الهی نبودن حق حکومت و مردمی بودن آن را نتیجه گرفتهاند،برخی دانشمندان اهل سنت بودهاند.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج ۷، ص۳۳ / فخر رازی، الاربعین، ص۷۶ / تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۶۲؛ روزبهان،دلائل الصدق، ج ۲، ص۲۱.</ref> [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] و در تفسیر جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) معتقد است اگر [[امام علی(ع)]] حقی را از خود سلب شده میدید و آن حق هم از جانب [[پیامبر اکرم(ص)]] بود، چنین جملهای را نمیگفت.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،۱۴۰۴ش، ج۷، ص۳۴.</ref> البته دانشمندان اسلامی عموما به نظریه انتصاب قائل بوده و در کتب خود این نظریه را با دلایل مفصل رد نمودهاند.<ref>سید مرتضی، الذخیره، ۱۴۳۳ق، ص۴۷۴؛ ابن نوبخت، الیاقوت، ص۸۲؛ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج ۲، ص۲۰۰ / محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص</ref> | اولین کسانی که از سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، الهی نبودن حق حکومت و مردمی بودن آن را نتیجه گرفتهاند،برخی دانشمندان اهل سنت بودهاند.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج ۷، ص۳۳ / فخر رازی، الاربعین، ص۷۶ / تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۶۲؛ روزبهان،دلائل الصدق، ج ۲، ص۲۱.</ref> [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] و در تفسیر جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) معتقد است اگر [[امام علی(ع)]] حقی را از خود سلب شده میدید و آن حق هم از جانب [[پیامبر اکرم(ص)]] بود، چنین جملهای را نمیگفت.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،۱۴۰۴ش، ج۷، ص۳۴.</ref> البته دانشمندان اسلامی عموما به نظریه انتصاب قائل بوده و در کتب خود این نظریه را با دلایل مفصل رد نمودهاند.<ref>سید مرتضی، الذخیره، ۱۴۳۳ق، ص۴۷۴؛ ابن نوبخت، الیاقوت، ص۸۲؛ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج ۲، ص۲۰۰ / محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص</ref> |