Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== جایگاه آیه در فرهنگ عمومی == | == جایگاه آیه در فرهنگ عمومی == | ||
{{همچنین|آیه امن یجیب}} | {{همچنین|آیه امن یجیب}} | ||
آیه ۶۲ [[سوره نمل]] با عبارت «اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ؛ یا [کیست] آنکه درمانده را هنگامی که وى را میخواند، اجابت میکند و گرفتارى را برطرف میگرداند؟» آغاز میشود. در زبان عموم مردم، از این عبارت به [[دعا]] تعبیر میشود و مراسمی با عنوان «ختم امن یجیب» مرسوم است.<ref>«مصاحبه با حضرت آیت الله یوسف صانعی»، ص۱۵۳.</ref> البته خود آیه | آیه ۶۲ [[سوره نمل]] با عبارت «اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ؛ یا [کیست] آنکه درمانده را هنگامی که وى را میخواند، اجابت میکند و گرفتارى را برطرف میگرداند؟» آغاز میشود. در زبان عموم مردم، از این عبارت به [[دعا]] تعبیر میشود و مراسمی با عنوان «ختم امن یجیب» مرسوم است.<ref>«مصاحبه با حضرت آیت الله یوسف صانعی»، ص۱۵۳.</ref> البته خود آیه در سیاق دعایی نیست و هنگام دعا و استفاده از آن، به صورت «یا مَنْ یجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ»<ref>نگاه کنید به سید بن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۴۲و۳۴۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۰۳.</ref> یا «يَا مَنْ يُجِيبُ دُعَاءَ الْمُضْطَرِّ» توصیه شده است.<ref>نگاه کنید به سید بن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۱۵۱.</ref> | ||
[[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، برای شخصی که [[رمضان|ماه رمضان]] را بدون تغییری در حالاتش گذرانده، توصیه کرده است که برای رفع سختیها و اصلاح خود، از خداوند طلب کمک کند و با زبان حال، آیه امن یجیب را بخواند.<ref>ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۱.</ref> | [[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، برای شخصی که [[رمضان|ماه رمضان]] را بدون تغییری در حالاتش گذرانده، توصیه کرده است که برای رفع سختیها و اصلاح خود، از خداوند طلب کمک کند و با زبان حال، آیه امن یجیب را بخواند.<ref>ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۱.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
عالمان شیعه، از جمله [[شرفالدین استرابادی]]<ref>شرف الدین استرآبادى، تأويل الآيات، ۱۴۰۹ق، ص۳۹۹.</ref> (درگذشته [[سال ۹۶۵ هجری قمری|۹۶۵ق]])، شریف لاهیجی<ref>شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۳۵-۴۳۶.</ref> و [[محمد بن ابراهیم نعمانی|نُعمانی]]<ref>النعمانی، الغيبه، ۱۳۷۹ق، ص۳۱۴.</ref> (درگذشته [[سال ۳۶۰ هجری قمری|۳۶۰ق]]) با استناد به روایاتی از [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]]، شأن نزول آیه ۶۲ سوره نمل را امام مهدی میدانند. در [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] که در کتاب [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر قمی]] آمده ، آیه ۶۲ سوره نمل در شأن قائم آل محمد(ص) نازل شده و او مضطر واقعی است که پس از [[نماز]] در [[مقام ابراهیم]] و [[دعا]]، خداوند نیز دعای او را مستجاب و پس از «کشف سوء» (رفع گرفتاری)، او را در زمین [[خلیفةالله|خلیفه]] قرار میدهد.<ref>قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> | عالمان شیعه، از جمله [[شرفالدین استرابادی]]<ref>شرف الدین استرآبادى، تأويل الآيات، ۱۴۰۹ق، ص۳۹۹.</ref> (درگذشته [[سال ۹۶۵ هجری قمری|۹۶۵ق]])، شریف لاهیجی<ref>شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۳۵-۴۳۶.</ref> و [[محمد بن ابراهیم نعمانی|نُعمانی]]<ref>النعمانی، الغيبه، ۱۳۷۹ق، ص۳۱۴.</ref> (درگذشته [[سال ۳۶۰ هجری قمری|۳۶۰ق]]) با استناد به روایاتی از [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]]، شأن نزول آیه ۶۲ سوره نمل را امام مهدی میدانند. در [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] که در کتاب [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر قمی]] آمده ، آیه ۶۲ سوره نمل در شأن قائم آل محمد(ص) نازل شده و او مضطر واقعی است که پس از [[نماز]] در [[مقام ابراهیم]] و [[دعا]]، خداوند نیز دعای او را مستجاب و پس از «کشف سوء» (رفع گرفتاری)، او را در زمین [[خلیفةالله|خلیفه]] قرار میدهد.<ref>قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> | ||
نُعمانی هم در [[کتاب الغیبة (نعمانی)|الغیبه]]، در تفسیر آیه امن یجیب، | نُعمانی هم در [[کتاب الغیبة (نعمانی)|الغیبه]]، در تفسیر آیه امن یجیب، به روایت [[محمد بن مسلم ثقفی کوفی|محمد بن مسلم]] از [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] حدیثی آورده است که میگوید آیه ۶۲ سوره نمل، درباره [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]] نازل شده است که پس از ظهور در کعبه، [[جبرئیل]] و ۳۱۳ نفر از یارانش با او بیعت خواهند کرد.<ref>النعمانی، الغيبه، ۱۳۷۹ق، ص۳۱۴.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] (درگذشته [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]]) و مکارم شیرازی ذکر شأن نزول در این روایات را از باب بیان یکی از | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] (درگذشته [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]]) و مکارم شیرازی نوشتهاند ذکر شأن نزول در این روایات را از باب بیان یکی از مصداقهاست و آیه همه افرادِ مضطر را شامل میشود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۹۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۲۱-۵۲۲.</ref> علی بن ابراهیم نیز بیان مصداق در روایات را [[تأویل|تأویل آیه]]، یعنی [[باطن قرآن]] دانسته است.<ref>قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> | ||
==ارتباط اضطرار و استجابت دعا == | ==ارتباط اضطرار و استجابت دعا == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
== برداشتها درباره جانشینان زمین == | == برداشتها درباره جانشینان زمین == | ||
مفسران درباره اینکه منظور از عبارت «خُلَفاءَ الاَرض» (جانشنیان زمین) چیست، دیدگاههای متفاوتی بیان کردهاند. | مفسران درباره اینکه منظور از عبارت «خُلَفاءَ الاَرض» (جانشنیان زمین) چیست، دیدگاههای متفاوتی بیان کردهاند. بسیاری از مفسران [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنی]] گفتهاند مراد این است که [[خدا|خداوند]] در هر دورهای، گروهی از مردمان زمین را جانشین گروه قبل از آنها میکند تا در زمین سکونت کنند و اداره آن را بهعهده بگیرند. [[شیعه]]، همچون [[شیخ طوسی]]،<ref>شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۱۱۰.</ref> [[فضل بن حسن طبرسی|طبرِسی]]،<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> [[ابوالفتوح رازی]]،<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۵، ص۶۵.</ref> فتح الله کاشانی،<ref>کاشانی، زبدة التفاسير، ۱۳۸۱ش، ج۵، ص۱۱۶.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]،<ref>فیض کاشانی، سير الصافی، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۷۱.</ref> شریف لاهیجی،<ref>شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۳۵.</ref> سید عبدالله شُبَّر،<ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، مؤسسة دار الهجرة، ص۳۶۷.</ref> سبزواری،<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۷.</ref> مکارم شیرازی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۱۸.</ref> و سنی مانند محمد بن جریر طبری،<ref> طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۴.</ref> مِیْبُدی،<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۴۱.</ref> ابْنِ کَثیر،<ref>ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref> ثعلبی،<ref>ثعلبی، کشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۲۱۹.</ref> زمخشری،<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷-۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> فخررازی،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۶۵.</ref> بیضاوی<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۶۵.</ref> و آلوسی<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۹۲.</ref> | ||
در مقابل، [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]] منظور از خلافت در آیه را قدرت تصرف انسان در زمین و هرچه روی | در مقابل، [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]] منظور از خلافت در آیه را قدرت تصرف انسان در زمین و هرچه روی آن است دانسته است. طبق این نظر، اگر مشکلات و گرفتاریها باعث اضطرار انسان شد، از خدا درخواست برطرف شدن گرفتاری میکند و اگر خداوند دعایش را مستجاب کند، در حقیقت خلافتی را که به انسان داده تکمیل کرده است. به گفته علامه طباطبایی، معانی دیگر با سیاق آیه مناسب نیستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۸۳.</ref> مکارم شیرازی نیز در قول دیگری با این نظر موافق است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۱۸.</ref> | ||
طبرِسی در احتمال دیگری که آن را ضعیف شمرده، روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ذکر کرده است که در آن منظور از خلافت این است که خداوند، شما را جانشین [[کفر|کفار]] میکند و در سرزمین و بلادشان جای میدهد تا بهجای کفر، از خداوند اطاعت کنید.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> علامه | طبرِسی در احتمال دیگری که آن را ضعیف شمرده، روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ذکر کرده است که در آن منظور از خلافت این است که خداوند، شما را جانشین [[کفر|کفار]] میکند و در سرزمین و بلادشان جای میدهد تا بهجای کفر، از خداوند اطاعت کنید.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> علامه طباطبایی این احتمال دوم را نیز رد میکند؛ با این استدلال که مخاطبِ آیه، اینجا کافران است؛ درحالی که بنا بر این احتمال، باید به [[ایمان|مؤمنان]] خطاب میشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۸۴.</ref> | ||
== آیا بر اساس آیه، اطاعت از حاکم واجب است؟ == | == آیا بر اساس آیه، اطاعت از حاکم واجب است؟ == | ||
در بخش | در خصوص این بخش از آیه که میگوید «وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ؛ و [کیست که] شما را جانشينان اين زمين قرار مىدهد؟» سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ق)، از مفسران اهلسنت، ، روایتی از پیامبر اسلام(ص) ذکر کرده است که طبق آن بر اساس دستور خدا، اطاعت از [[خلافت|خلیفه]] (حاکم) واجبِ مطلق است. اگر خیر بود که درست است؛ ولی اگر شر بود، خدا او را مؤاخذه میکند.<ref>سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۳۷۲.</ref> | ||
علامه طباطبایی در پاسخ به سیوطی روایت را [[حدیث مجعول|جعلی]] دانسته و گفته است منظور از خلافت در این آیه حکومت نیست؛ بلکه جانشینی انسان بر زمین و تسلط او بر چیزهایی است که روی زمین وجود دارد. گذشته | علامه طباطبایی در پاسخ به سیوطی روایت را [[حدیث مجعول|جعلی]] دانسته و گفته است منظور از خلافت در این آیه حکومت نیست؛ بلکه جانشینی انسان بر زمین و تسلط او بر چیزهایی است که روی زمین وجود دارد. گذشته از این، اگر صِرف دادنِ خلافت و حکومت به کسی باعث وجوب اطاعت مطلق از او باشد، دیگر دعوت دینی معنا ندارد؛ چون خداوند در [[قرآن]]، پادشاهی [[نمرود]] و [[فرعون]] را نیز به خود نسبت داده است. پس باید بپذیریم که اطاعت از آنها نیز [[واجب]] بوده است.<ref>سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |