مسائل مستحدثه: تفاوت میان نسخهها
←مفهومشناسی
خط ۵: | خط ۵: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
به مسائلی که در [[فقه|فقه اسلامی]] حکم شرعی درباره آنان وجود نداشته است، مسائل مستحدثه میگویند.<ref>م.ن، «کلید حل مسائل مستحدثه»، ص۱۲.</ref> همچنین به مسائلی که در گذشته [[حکم شرعی]] درباره آنان وجود داشته است؛ اما با تغییر شرایط جامعه، حکم شرعی جدیدی انتظار میرود، مسائل مستحدثه میگویند.<ref>باقرزاده مشکی باف، «عناصر تعیین کننده در حل مسائل مستحدثه»، ص۵۰.</ref> فقیهان برای یافتن حکم شرعی این قبیل مسائل، یک سلسله قوانین و اصول کلی در منابع فقه اسلامی (یعنی [[قرآن]]، [[حدیث|روایات]] و [[عقل]]) را به کار میبرند که برای هر عصر و زمانی پاسخگو هستند.<ref>م.ن، «کلید حل مسائل مستحدثه»، ص۱۲.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]]، [[فلسفه اسلامی|فیلسوف]] و [[مجتهد|فقیه]] اسلام پژوه، مسائل مستحدثه را مختص به فقه ندانسته و آن را در فلسفه اسلامی نیز جاری و ستون فقراتش میداند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۲۱.</ref> و بر این باور است که فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است و اطلاع و احاطه او بر موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بینی او در فتوایش تأثیر زیادی دارد و فقیهی که از نظامات و جریان طبیعی بیخبر باشد، به تکامل و پیشرفت زندگی ایمان نداشته باشد نمیتواند دستورهای عالی و مترقی دین حنیف را (که برای همین نظامات آمده و ضامن هدایت این جریانها و تحولات و پیشرفت هاست) کاملاً به طور صحیح استنباط کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۰، ص۱۸۲.</ref> | به مسائلی که در [[فقه|فقه اسلامی]] حکم شرعی درباره آنان وجود نداشته است، مسائل مستحدثه میگویند.<ref>م.ن، «کلید حل مسائل مستحدثه»، ص۱۲.</ref> همچنین به مسائلی که در گذشته [[حکم شرعی]] درباره آنان وجود داشته است؛ اما با تغییر شرایط جامعه، حکم شرعی جدیدی انتظار میرود، مسائل مستحدثه میگویند.<ref>باقرزاده مشکی باف، «عناصر تعیین کننده در حل مسائل مستحدثه»، ص۵۰.</ref> فقیهان برای یافتن حکم شرعی این قبیل مسائل، یک سلسله قوانین و اصول کلی در منابع فقه اسلامی (یعنی [[قرآن]]، [[حدیث|روایات]] و [[عقل]]) را به کار میبرند که برای هر عصر و زمانی پاسخگو هستند.<ref>م.ن، «کلید حل مسائل مستحدثه»، ص۱۲.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]]، [[فلسفه اسلامی|فیلسوف]] و [[مجتهد|فقیه]] اسلام پژوه، مسائل مستحدثه را مختص به فقه ندانسته و آن را در [[فلسفه اسلامی]] نیز جاری و ستون فقراتش میداند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۲۱.</ref> و بر این باور است که فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است و اطلاع و احاطه او بر موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بینی او در فتوایش تأثیر زیادی دارد و فقیهی که از نظامات و جریان طبیعی بیخبر باشد، به تکامل و پیشرفت زندگی ایمان نداشته باشد نمیتواند دستورهای عالی و مترقی دین حنیف را (که برای همین نظامات آمده و ضامن هدایت این جریانها و تحولات و پیشرفت هاست) کاملاً به طور صحیح استنباط کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۰، ص۱۸۲.</ref> | ||
== نمونه == | == نمونه == |