|
|
خط ۱۱۲: |
خط ۱۱۲: |
|
| |
|
| *'''وجوب عقلی''': [[معتزله]]، [[ماتریدیه]]، [[اباضیه]] و گروهی از [[زیدیه]]، امامت را بر مردم واجب دانستهاند. برخی از معتزله، وجوب امامت را عقلی و برخی دیگر، وجوب آن را نقلی شمردهاند.<ref>طوسی، قواعدالعقائد، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۵؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵.</ref> | | *'''وجوب عقلی''': [[معتزله]]، [[ماتریدیه]]، [[اباضیه]] و گروهی از [[زیدیه]]، امامت را بر مردم واجب دانستهاند. برخی از معتزله، وجوب امامت را عقلی و برخی دیگر، وجوب آن را نقلی شمردهاند.<ref>طوسی، قواعدالعقائد، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۵؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵.</ref> |
|
| |
| == دلایل وجوب امامت ==
| |
| === آیه اولی الامر===
| |
| {{اصلی|آیه اولیالامر}}
| |
| یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ
| |
|
| |
| در این آیه خداوند فرمان میدهد که از [[اولوالامر|اولی الامر]] اطاعت شود؛ پس باید اولیالامر موجود باشند تا از آنها اطاعت شود.<ref>طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷.</ref> تفتازانی با اشاره به این دلیل میگوید: «وجوب اطاعت از اولی الامر مقتضی تحقق آن است.»<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۹.</ref>
| |
|
| |
| === حدیث من مات===
| |
| {{اصلی|حدیث من مات}}
| |
| پیامبر(ص) فرمود:
| |
| :::«مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةً جاهِلِیةً»<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۳، ص۷۶-۹۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۵؛ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بینا، ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، احادیث ۲۵۹ و ۴۰۳؛ ابن حنبل، مسند، بینا، ج۱۲، ص۲۷۷؛ ج۱۳، ص۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.</ref>
| |
|
| |
| مطابق این [[حدیث]]، هرکس بدون شناخت [[امامان شیعه|امام زمان]] خود از دنیا برود، به مرگ [[جاهلیت]] مرده است. عدهای از متکلمان اسلامی این حدیث را دلیل وجوب امامت دانستهاند؛ زیرا مطابق این حدیث، معرفت امام در هر زمانی یک تکلیف شرعی است؛ لازمهاش این است که هیچگاه زمان از امام، خالی نباشد.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۹؛ ابوحنیفه، شرح الفقه الأکبر، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۹؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷.</ref>
| |
|
| |
| === سیره مسلمانان ===
| |
| {{اصلی|سیره متشرعه}}
| |
| عدهای از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل وجوب امامت شمردهاند؛ زیرا از سیره مسلمانان روشن میشود که آنان وجوب امامت را امری مسلم و تردیدناپذیر تلقی کردهاند. اختلاف شیعه و سنی نیز مربوط به مصداق امامت بوده است، نه اصل امامت.<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۶؛ تفتازانی، شرح العقاید النسفیه، ۱۴۰۷ق، ص۱۱۰؛ شهرستانی، نهایة الاقدام، ۱۴۲۵ق، ص۴۷۹؛ بحرانی، غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام، ۱۴۲۲ق، ص۳۶۴</ref> ابوعلی و ابوهاشم جُبّایی و برخی دیگر به اجماع صحابه بر وجوب امامت استدلال کردهاند.<ref>قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۴۷.</ref>
| |
|
| |
| === قاعده لطف ===
| |
| {{اصلی|قاعده لطف}}
| |
| مهمترین دلیل عقلی متکلمان امامیه بر وجوب امامت، قاعده لطف است. [[کلام اسلامی|متکلمان]] شیعه، امامت را از مصادیق روشن قاعده لطف میدانند و بیان کردهاند که چون خداوند باید نسبت به بندگانش لطف داشته باشد و نصب و معرفی امام نیز نوعی لطف است، پس امامت نیز واجب خواهد بود.<ref>حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۱و۱۸۲؛ حلّی، الباب الحادی عشر، تحقیق: مهدی محقق، صص۱۰-۱۱.</ref>
| |
|
| |
| [[سید مرتضی]] در توضیح لطف بودن امامت چنین میگوید:
| |
|
| |
| :::«میدانیم که تکالیف عقلی برای بشر وجود دارد، و نیز میدانیم که مکلفان معصوم نیستند. با توجه به این دو مطلب، دلیل وجوب امامت این است که هر فرد عاقلی که با عُرف و [[سیره عقلاء|سیره عقلا]] آشنایی دارد میداند که هرگاه در جامعهای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ستمگری و پلیدی جلوگیری و از عدالت و ارزشهای انسانی دفاع کند، شرایط اجتماعی برای توسعه فضایل و ارزشها فراهمتر خواهد بود و این، چیزی جز لطف نیست؛ زیرا لطف آن است که با توجه به آن، مکلفان به طاعت و فضیلت روی میآورند و از زشتی و تباهی دوری میکنند؛ بنابراین، امامت در حق مکلفان، لطف است.»<ref>شریف مرتضی، الذخیرة، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۹-۴۱۰.</ref>
| |
|
| |
| متکلمانی مانند [[ابنمیثم بحرانی|ابن میثم بحرانی]]، [[سدیدالدین حمصی رازی|سدید الدین حمصی]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر الدین طوسی]] و دیگران نیز بر اساس این قاعده، بیانهای مختلفی در ترسیم امامت و وجوب آن داشتهاند.<ref>بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۵؛ حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۹۵؛ حمصی، المنقذ من التقلید، بینا، ج۲، ص۲۴۰؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۱-۱۸۲؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۸.</ref>
| |
|
| |
| متکلمان معتزلی، با وجود آنکه قاعده لطف را پذیرفتهاند، اما جریان آن را در این مسئله و لطف بودن امام را قبول ندارند و ایرادهایی در این مورد بیان کردهاند که سید مرتضی در [[الشافی فی الامامة (کتاب)|الشافی فی الامامة]] به آنان پاسخ داده است.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، تحقیق:السید عبد الزهراء الحسینی الخطیب، ج۱، ص۳۷. </ref>
| |
|
| |
|
| == فلسفه امامت == | | == فلسفه امامت == |