پرش به محتوا

سوره جاثیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
خط ۲۹: خط ۲۹:
ترجمه: و گفتند: «غير از زندگانى دنياى ما [چيز ديگرى‌] نيست؛ مى‌ميريم و زنده مى‌شويم، و ما را جز طبيعت هلاك نمى‌كند.»
ترجمه: و گفتند: «غير از زندگانى دنياى ما [چيز ديگرى‌] نيست؛ مى‌ميريم و زنده مى‌شويم، و ما را جز طبيعت هلاك نمى‌كند.»


[[راغب اصفهانی]] واژه شناس قرآن اصل واژه دهر را  به معنای طول مدت عالم از اول پيدايش تا آخر انقراض آن  دانسته است که برای زمان زیاد هم بکار می‌رود.  <ref>الراغب الاصفهانی، المفردات في غريب القرآن،۱۴۱۲ق،ص۳۱۹،</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] نویسنده [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] براین باور است که براساس آیات مطرح شده  پیش از این آیه، این ادعا (وَ مَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ)  سخن [[شرک|مشرکان]]ی  است که مبدء(صانع) را قبول دارند ولی منکر [[معاد]] هستند نه این که سخن دهریینی باشد که مبدء و معاد  هردو را منکرند. بنابراین معنای آیه این است که مشركين گفتند حياتى نيست مگر همين حيات دنيايى ما كه با آن در دنيا زندگى مى‌كنيم، پس  هموراه بعضى از ما (يعنى سالخوردگان) مى‌ميرند، و بعضى ديگر يعنى ( نسل‌هاى جديد) زنده مى‌مانند، و ما را جز دهر و روزگار كسى هلاک نمى‌کند، اين گذشت زمان است که هر نوى را کهنه، و هر سالمى را فاسد، و هر زنده‌اى را آماده مرگ مى‌سازد، پس مساله مرگ عبارت از انتقال از خانه‌اى به خانه ديگر كه پایانش برانگیخته شدن و بازگشت به سوى خدا باشد نيست. <ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۶۶.</ref>
[[راغب اصفهانی]] واژه شناس قرآن اصل واژه دهر را  به معنای طول مدت عالم از اول پيدايش تا آخر انقراض آن  دانسته است که برای زمان زیاد هم بکار می‌رود.  <ref>الراغب الاصفهانی، المفردات في غريب القرآن،۱۴۱۲ق،ص۳۱۹،</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] نویسنده [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] براین باور است که براساس آیات مطرح شده  پیش از این آیه، این ادعا (وَ مَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ)  سخن [[شرک|مشرکان]]ی  است که مبدء(صانع) را قبول دارند ولی منکر [[معاد]] هستند نه این که سخن دهریینی باشد که مبدء و معاد  هردو را منکرند. بنابراین معنای آیه این است که مشركين گفتند حياتى نيست مگر همين حيات دنيايى ما كه با آن در دنيا زندگى مى‌كنيم، پس  همواره بعضى از ما (يعنى سالخوردگان) مى‌ميرند، و بعضى ديگر يعنى ( نسل‌هاى جديد) زنده مى‌مانند، و ما را جز دهر و روزگار كسى هلاک نمى‌کند، اين گذشت زمان است که هر نوى را کهنه، و هر سالمى را فاسد، و هر زنده‌اى را آماده مرگ مى‌سازد، پس مساله مرگ عبارت از انتقال از خانه‌اى به خانه ديگر كه پایانش برانگیخته شدن و بازگشت به سوى خدا باشد نيست. <ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۶۶.</ref>
[[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] از قول مفسران، براى جمله «نَمُوتُ وَ نَحْيا» (مى‌ميريم و زنده مى‌شويم) چهار تفسیر نقل کرده که  عبارتند از: ۱- «بزرگ‌سالان مى‌روند، و نوزادان قدم به عرصه حيات مى‌گذارند و جاى آنها را مى‌گيرند».( که به باور این تفسیر مناسب ترین احتمال است.)
۲- جمله «نَمُوتُ وَ نَحْيا» از قبيل تأخير و تقديم است، و در معنى چنين است: ما زنده مى‌شويم و سپس مى‌ميريم و جز اين حيات و مرگ، چيز ديگرى در كار نيست.
۳-بعضى مى‌ميرند و بعضى زنده مى‌مانند (هر چند سرانجام همه خواهند مرد).
۴-ما در آغاز مرده و بى‌جان بوديم، سپس لباس حيات بر ما پوشيده شد. <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج۲۱، ص۲۸۵.</ref>


==فضیلت و خواص==
==فضیلت و خواص==
۱۷٬۴۸۶

ویرایش