پرش به محتوا

امکان فقری: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (ویکی سازی)
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۸: خط ۸:
واژه «امکان» پیش از ملاصدرا، از لوازم ماهیت و به معنای «تساوی نسبت ماهیت با دو طرف وجود و عدم» بود؛ یعنی ماهیت به خودی خود، نه اقتضای موجود شدن و نه معدوم بودن را دارد که از آن با عنوان «امکان ماهوی» یاد می‌شد؛ اما ملاصدرا در حکمت متعالیه، به سبب طرح [[اصالت وجود]] و تبیین خاصی که از اصل علیت داشت، امکان را نه لازمه ماهیت، بلکه عین هستی و وجود معلول دانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۳، ص۲۶۳؛ عبودیت، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref>  
واژه «امکان» پیش از ملاصدرا، از لوازم ماهیت و به معنای «تساوی نسبت ماهیت با دو طرف وجود و عدم» بود؛ یعنی ماهیت به خودی خود، نه اقتضای موجود شدن و نه معدوم بودن را دارد که از آن با عنوان «امکان ماهوی» یاد می‌شد؛ اما ملاصدرا در حکمت متعالیه، به سبب طرح [[اصالت وجود]] و تبیین خاصی که از اصل علیت داشت، امکان را نه لازمه ماهیت، بلکه عین هستی و وجود معلول دانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۳، ص۲۶۳؛ عبودیت، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref>  


گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]]، با الهام از حکمت متعالیه، واژه «الْفُقَراءُ» در آیه ''«یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللهِ»''(ترجمه:‌ای مردم همه شما به خدا نیازمندید.)<ref>سوره فاطر، آیه۱۵.</ref> را به «امکان فقری» تفسیر کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۲۱-۲۲۲؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۹.</ref>[[ملاصدرا]] شعر {{شعر}}{{ب|سیه روئی ز ممکن در دو عالم‌|جدا هرگز نشد و الله أعلم‌}}{{پایان شعر}} را ترجمه حدیث نبوی الفقر سواد الوجه فی الدارین {{یادداشت|فقر، در هر دو جهان، مایۀ سیه رویی است }}دانسته است.<ref>ملاصدرا، الاسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص، ج۲، ص۳۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۷۲، ص۳۰.
گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]]، با الهام از حکمت متعالیه، واژه «الْفُقَراءُ» در آیه ''«یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللهِ»''(ترجمه:‌ای مردم همه شما به خدا نیازمندید.)<ref>سوره فاطر، آیه۱۵.</ref> را به «امکان فقری» تفسیر کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۲۱-۲۲۲؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۹.</ref>[[ملاصدرا]] شعر {{شعر}}{{ب|سیه روئی ز ممکن در دو عالم‌|جدا هرگز نشد و الله أعلم‌}}{{پایان شعر}} را ترجمه حدیث نبوی الفقر سواد الوجه فی الدارین {{یاد|فقر، در هر دو جهان، مایۀ سیه رویی است }}دانسته است.<ref>ملاصدرا، الاسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص، ج۲، ص۳۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۷۲، ص۳۰.


</ref>
</ref>
خط ۱۷: خط ۱۷:
[[سید محمدباقر صدر]] نظریه‌های موجود در زمینه چرایی نیازمندی معلول به علت را در چهار دسته گنجاند:<ref>صدر، فلسفتنا، ۱۴۰۲ق، ص۳۱۶-۳۱۹.</ref>
[[سید محمدباقر صدر]] نظریه‌های موجود در زمینه چرایی نیازمندی معلول به علت را در چهار دسته گنجاند:<ref>صدر، فلسفتنا، ۱۴۰۲ق، ص۳۱۶-۳۱۹.</ref>
# '''نظریه وجود:''' هر چیزی از جهت وجودش، به علت نیازمند است؛ این نیاز، ذاتی وجود است. در نتیجه، هر وجودی معلول است. شهید صدر این نظریه را به گروهی از مارکسیست‌ها نسبت می‌دهد.<ref>صدر، فلسفتنا، ۱۴۰۲ق، ص۳۱۶.</ref>
# '''نظریه وجود:''' هر چیزی از جهت وجودش، به علت نیازمند است؛ این نیاز، ذاتی وجود است. در نتیجه، هر وجودی معلول است. شهید صدر این نظریه را به گروهی از مارکسیست‌ها نسبت می‌دهد.<ref>صدر، فلسفتنا، ۱۴۰۲ق، ص۳۱۶.</ref>
# '''نظریه حدوث:''' هر چیزی برای این که زمانی از عدم به وجود آید ([[حدوث و قدم|حدوث زمانی]])،{{یادداشت|[[حدوث و قدم|حدوث]] بر دو قسم ذاتی و زمانی است. در اینجا منظور از حدوث، حدوث زمانی است. (نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۶ش، ج۲، ص۲۵۰)}} به علت نیازمند است و اگر موجودی همیشه موجود باشد و مسبوق به عدم نباشد([[حدوث و قدم|قدیم زمانی]])، بی‌نیاز از علت است.<ref>صدر، فلسفتنا، ۱۴۰۲ق، ص۳۱۸.</ref> این نظریه به [[کلام اسلامی|متکلمان]] منسوب است.<ref>طباطبائی، نهایة الحکمه، تعلیقات غلامرضا فیاضی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۴۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۳.</ref>
# '''نظریه حدوث:''' هر چیزی برای این که زمانی از عدم به وجود آید ([[حدوث و قدم|حدوث زمانی]])،{{یاد|[[حدوث و قدم|حدوث]] بر دو قسم ذاتی و زمانی است. در اینجا منظور از حدوث، حدوث زمانی است. (نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۶ش، ج۲، ص۲۵۰)}} به علت نیازمند است و اگر موجودی همیشه موجود باشد و مسبوق به عدم نباشد([[حدوث و قدم|قدیم زمانی]])، بی‌نیاز از علت است.<ref>صدر، فلسفتنا، ۱۴۰۲ق، ص۳۱۸.</ref> این نظریه به [[کلام اسلامی|متکلمان]] منسوب است.<ref>طباطبائی، نهایة الحکمه، تعلیقات غلامرضا فیاضی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۴۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۳.</ref>
# '''نظریه امکان ماهوی (امکان ذاتی):''' هر چیزی از آن جهت که ماهیتش نسبت به وجود و عدم، مساوی است، در وجود یا عدم خود، به علت نیازمند است.<ref>فارابی، فصوص الحکمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۱.</ref> بیشتر فیلسوفان قبل از ملاصدرا، از طرفداران این نظریه دانسته شده‌اند.<ref>نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۶ش، ج۲، ص۲۵۰.</ref>
# '''نظریه امکان ماهوی (امکان ذاتی):''' هر چیزی از آن جهت که ماهیتش نسبت به وجود و عدم، مساوی است، در وجود یا عدم خود، به علت نیازمند است.<ref>فارابی، فصوص الحکمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۱.</ref> بیشتر فیلسوفان قبل از ملاصدرا، از طرفداران این نظریه دانسته شده‌اند.<ref>نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۶ش، ج۲، ص۲۵۰.</ref>
# '''نظریه امکان فقری (امکان وجودی):''' هر چیزی از آن جهت که وجودش عین نیازمندی و وابستگی به علت است، محتاج علت است؛<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۴۱۲-۴۱۳ و ج۳، ص۲۵۳.</ref> زیرا وجود معلول، مستقل از علت نیست، بلکه شأنی از شؤون آن به شمار می‌رود.<ref>عبودیت، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref> [[ملاصدرا]] و پیروانش، از طرفداران این نظریه هستند.<ref>نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۶ش، ج۲، ص۲۵۲.</ref>
# '''نظریه امکان فقری (امکان وجودی):''' هر چیزی از آن جهت که وجودش عین نیازمندی و وابستگی به علت است، محتاج علت است؛<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۴۱۲-۴۱۳ و ج۳، ص۲۵۳.</ref> زیرا وجود معلول، مستقل از علت نیست، بلکه شأنی از شؤون آن به شمار می‌رود.<ref>عبودیت، درآمدی بر نظام حکمت صدرایی، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref> [[ملاصدرا]] و پیروانش، از طرفداران این نظریه هستند.<ref>نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۶ش، ج۲، ص۲۵۲.</ref>
خط ۳۳: خط ۳۳:
| ۲|| وصف وجود است||| وصف ماهیت است و مجازاً به وجودات امکانی نسبت داده می‌شود<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۵؛ غرویان، «امکان وجودی فقری در فلسفه»، ص۷۷.</ref>
| ۲|| وصف وجود است||| وصف ماهیت است و مجازاً به وجودات امکانی نسبت داده می‌شود<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۵؛ غرویان، «امکان وجودی فقری در فلسفه»، ص۷۷.</ref>
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
| ۳|| مساوق{{یادداشت|در «مساوقت»، افزون بر وحدتِ مصداق که در «مساوات» نیز هست، وحدتِ جهتِ صدق نیز شرط است؛ در نتیجه، «مساوقت» أخص از «مساوات» است. ازاین‌رو کسی که علم و وجود را مساوق می‌داند، هم مصادیق آنها را یکی می‌داند و هم جهتِ صدق آنها بر مصادیق را یکی می‌داند. (نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۲۷)}} با وجود است نه لازمه آن||| لازمه ماهیت است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۳.</ref>
| ۳|| مساوق{{یاد|در «مساوقت»، افزون بر وحدتِ مصداق که در «مساوات» نیز هست، وحدتِ جهتِ صدق نیز شرط است؛ در نتیجه، «مساوقت» أخص از «مساوات» است. ازاین‌رو کسی که علم و وجود را مساوق می‌داند، هم مصادیق آنها را یکی می‌داند و هم جهتِ صدق آنها بر مصادیق را یکی می‌داند. (نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی: مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۲۷)}} با وجود است نه لازمه آن||| لازمه ماهیت است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۳.</ref>
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
| ۴|| متناسب با [[اصالت وجود]] است||| متناسب با اصالت ماهیت{{یادداشت|به نظر [[غلامرضا فیاضی]]، چون موضوع امکان ماهوی، ماهیت من حیث هی است و ماهیت من حیث هی -خواه بر مبنای [[اصالت وجود]] و خواه بر مبنای اصالت ماهیت- مفهومی اعتباری است (چرا که طرفداران اصالت ماهیت، ماهیت خارجی را اصیل می‌دانند نه ماهیت عقلی من حیث هی) پس امکان ماهوی که لازمه آن است نیز مفهومی اعتباری است و از این منظر، حاجت ممکن به علت نیز اعتباری است. (طباطبائی، نهایة الحکمه، تعلیقات غلامرضا فیاضی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷)}} است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۶۶۸-۶۶۹.</ref>
| ۴|| متناسب با [[اصالت وجود]] است||| متناسب با اصالت ماهیت{{یاد|به نظر [[غلامرضا فیاضی]]، چون موضوع امکان ماهوی، ماهیت من حیث هی است و ماهیت من حیث هی -خواه بر مبنای [[اصالت وجود]] و خواه بر مبنای اصالت ماهیت- مفهومی اعتباری است (چرا که طرفداران اصالت ماهیت، ماهیت خارجی را اصیل می‌دانند نه ماهیت عقلی من حیث هی) پس امکان ماهوی که لازمه آن است نیز مفهومی اعتباری است و از این منظر، حاجت ممکن به علت نیز اعتباری است. (طباطبائی، نهایة الحکمه، تعلیقات غلامرضا فیاضی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷)}} است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۶۶۸-۶۶۹.</ref>
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
|-style="font-size:۸۵%; background:#CFFFFC;"
| ۵|| عین وجود خارجی، و در نتیجه، قوی‌تر از معقولات اولیه و ثانیه است||| پایین‌تر از معقولات اول و در زمره معقولات ثانیه فلسفی است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۵.</ref>
| ۵|| عین وجود خارجی، و در نتیجه، قوی‌تر از معقولات اولیه و ثانیه است||| پایین‌تر از معقولات اول و در زمره معقولات ثانیه فلسفی است<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۵.</ref>
خط ۴۷: خط ۴۷:
[[برهان صدیقین]]، اصطلاحی است که اولین بار [[ابن سینا]] آن را برای تقریری از [[برهان امکان و وجوب]] به کار بست؛<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۲؛ صادقی، «تقریرهای ابن سینا از برهان امکان و وجوب»، ص۴۳.</ref> برهانی که با نظر به اصل وجود و با تأکید بر امکان ماهوی، واجب الوجود (خدا) را اثبات می‌کند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ص۹۸.</ref>  
[[برهان صدیقین]]، اصطلاحی است که اولین بار [[ابن سینا]] آن را برای تقریری از [[برهان امکان و وجوب]] به کار بست؛<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۲؛ صادقی، «تقریرهای ابن سینا از برهان امکان و وجوب»، ص۴۳.</ref> برهانی که با نظر به اصل وجود و با تأکید بر امکان ماهوی، واجب الوجود (خدا) را اثبات می‌کند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ص۹۸.</ref>  


[[ملاصدرا]] با نقد امکان ماهوی و طرح امکان فقری،{{یادداشت|[[فلسفه اسلامی|فیلسوفان مسلمان]] با تحلیل امکان ماهوی، [[برهان حدوث|برهان حدوث و قدم]] متکلمان را مخدوش، و مشتمل بر دور مضمر می‌دانند زیرا [[حدوث و قدم|حدوث]] وصف موجود بعد از ایجاد معلول است و نمی‌تواند علت یا شرط نیاز معلول به علت باشد. [[ملاصدرا]] با تحلیلی مشابه، برهان امکان و وجوب اهل حکمت را که بر اساس امکان ماهوی است مورد خدشه قرار داده و نشان می‌دهد که امکان ماهوی صفت ماهیت است و ماهیت تبع وجود، و وجود بعد از ایجاد، و ایجاد پس از ایجاب است و امکان که به چند مرتبه بعد از نیاز معلول به علت است، نمی‌تواند در رتبه مقدم بر آن به عنوان سبب نیاز معلول به علت در نظر گرفته شود. ملاصدرا با نقل محور برهان از امکان ماهوی به امکان فقری، برهان امکان و وجوب را از اشکال مزبور مصونیت می‌بخشد. (جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۴)}} به تقریری از برهان صدیقین پرداخت که اولا مبتنی بر [[اصالت وجود]] است؛<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۶.</ref> ثانیا بی‌نیاز از اثبات استحاله دور و [[تسلسل]] است<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۹۵.</ref>{{یادداشت|در نقد این ادعا گفته شده اولا [[ابن سینا]] نیز در تقریرش از [[برهان صدیقین]]، از استحاله دور و تسلسل استفاده نکرد و ثانیا [[ملاصدرا]] نیز در تقریرش از برهان صدیقین، گاهی از استحاله دور و تسلسل استفاده کرده است. (ذبیحی، فلسفه مشاء با تکیه بر اهم آراء ابن سینا، ۱۳۹۰ش، ص۳۲۶-۳۲۷ و ص۳۴۴-۳۴۷)}} و ثالثا علاوه بر اثبات وجود خدا، [[صفات جمال و جلال الهی|صفات کمالی]] او را هم اثبات می‌کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۵۱۷-۵۱۸.</ref>  
[[ملاصدرا]] با نقد امکان ماهوی و طرح امکان فقری،{{یاد|[[فلسفه اسلامی|فیلسوفان مسلمان]] با تحلیل امکان ماهوی، [[برهان حدوث|برهان حدوث و قدم]] متکلمان را مخدوش، و مشتمل بر دور مضمر می‌دانند زیرا [[حدوث و قدم|حدوث]] وصف موجود بعد از ایجاد معلول است و نمی‌تواند علت یا شرط نیاز معلول به علت باشد. [[ملاصدرا]] با تحلیلی مشابه، برهان امکان و وجوب اهل حکمت را که بر اساس امکان ماهوی است مورد خدشه قرار داده و نشان می‌دهد که امکان ماهوی صفت ماهیت است و ماهیت تبع وجود، و وجود بعد از ایجاد، و ایجاد پس از ایجاب است و امکان که به چند مرتبه بعد از نیاز معلول به علت است، نمی‌تواند در رتبه مقدم بر آن به عنوان سبب نیاز معلول به علت در نظر گرفته شود. ملاصدرا با نقل محور برهان از امکان ماهوی به امکان فقری، برهان امکان و وجوب را از اشکال مزبور مصونیت می‌بخشد. (جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۸۶ش، ج۱-۴، ص۴۸۴)}} به تقریری از برهان صدیقین پرداخت که اولا مبتنی بر [[اصالت وجود]] است؛<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۶.</ref> ثانیا بی‌نیاز از اثبات استحاله دور و [[تسلسل]] است<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۹۵.</ref>{{یاد|در نقد این ادعا گفته شده اولا [[ابن سینا]] نیز در تقریرش از [[برهان صدیقین]]، از استحاله دور و تسلسل استفاده نکرد و ثانیا [[ملاصدرا]] نیز در تقریرش از برهان صدیقین، گاهی از استحاله دور و تسلسل استفاده کرده است. (ذبیحی، فلسفه مشاء با تکیه بر اهم آراء ابن سینا، ۱۳۹۰ش، ص۳۲۶-۳۲۷ و ص۳۴۴-۳۴۷)}} و ثالثا علاوه بر اثبات وجود خدا، [[صفات جمال و جلال الهی|صفات کمالی]] او را هم اثبات می‌کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۵۱۷-۵۱۸.</ref>  


به سبب استفاده ملاصدرا از «امکان فقری» در صورتبندی برهان صدیقین، تقریر ملاصدرا از این برهان را «برهان امکان فقری» نیز نامیده‌اند.<ref>پورحسن، «ثمرات تفکیک امکان ماهوی و امکان وجودی در حکمت متعالیه»، ص۴۶-۴۷؛ عبدیان، «بررسی تطبیقی و ارزیابی برهان صدیقین ملاصدرا و برهان امکان و وجوب ابن سینا و توماس آکوئیناس»، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> ملاصدرا در آثار مختلف به شرح این برهان پرداخته است: اگر اصل وجود را بپذیرید، دو حالت وجود دارد، یا غنی (واجب الوجود) است و یا عین ربط و عین نیاز به غنی است، پس در هر دو حال، وجود واجب اثبات می‌شود.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۶.</ref>
به سبب استفاده ملاصدرا از «امکان فقری» در صورتبندی برهان صدیقین، تقریر ملاصدرا از این برهان را «برهان امکان فقری» نیز نامیده‌اند.<ref>پورحسن، «ثمرات تفکیک امکان ماهوی و امکان وجودی در حکمت متعالیه»، ص۴۶-۴۷؛ عبدیان، «بررسی تطبیقی و ارزیابی برهان صدیقین ملاصدرا و برهان امکان و وجوب ابن سینا و توماس آکوئیناس»، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> ملاصدرا در آثار مختلف به شرح این برهان پرداخته است: اگر اصل وجود را بپذیرید، دو حالت وجود دارد، یا غنی (واجب الوجود) است و یا عین ربط و عین نیاز به غنی است، پس در هر دو حال، وجود واجب اثبات می‌شود.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۶.</ref>
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش