جلال آل‌احمد

مقاله قابل قبول
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
کپی‌کاری از منابع خوب
استناد ناقص
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از جلال آل احمد)
اطلاعات کلی
نامجلال آل احمد
مذهبشیعه
خویشاوندان
سرشناس
محدث ارموی (شوهر خواهر)، سید محمود طالقانی (پسر عمو)، شمس آل احمد(برادر)، سیمین دانشور(همسر)
زادروز۱۳۰۲ش
محل زندگیتهران
اطلاعات علمی
تحصیلاتلیسانس
آثارغرب زدگی، در خدمت و خیانت روشنفکران، مدیر مدرسه وخسی در میقات


سید جلال آل احمد (۱۳۰۲-۱۳۴۸ش) نویسنده و متفکر ایرانی و یکی از نمادهای روشنفکری در دهه چهل و پنجاه در ایران بود. او در خانواده‌ای روحانی رشد کرد و به خواست پدر روحانی‌اش برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت، اما بلافاصله بازگشت. آل احمد سال‌ها از اعضای ارشد حزب توده ایران بود، اما طی انشعابی از آن جدا شد.

اولین تجربه قلمی او ترجمه اثری انتقادی از سید محسن امین درباره برخی شیوه‌های عزاداری بود. از او کتاب‌های در موضوعات مختلفی چون داستان، ترجمه، تک‌نگاری، سفرنامه، سیاست و روشنفکری منتشر شده است. کتاب‌های خسی در میقات و غربزدگی، از معروف‌ترین آثار اوست. جلال آل احمد در طول زندگی خود، تحولات فکری، مذهبی و سیاسی فراوانی داشت.

زندگینامه

جلال آل‌احمد، در ۱۱ آذر سال ۱۳۰۲ شمسی، در محله پاچنار تهران زاده شد.[۱] پدر، برادر بزرگ[یادداشت ۱]، برادرزاده و دو تن از شوهرخواهرهای او روحانیان شیعه بودند.[۲] مادر آل‌احمد خواهرزاده آقابزرگ تهرانی بود و یکی از شوهرخواهرهای او سید جلال‌الدین محدث ارموی، مصحح و کتاب‌شناس شیعه، بود.[۳] نام خانوادگی او در شناسنامه «سادات آل احمد» است.

تحصیلات

جلال پس از پایان دوره دبستان در دوره شبانه دبیرستان دارالفنون به تحصیل ادامه داد و به کارهایی از قبیل تعمیر ساعت، سیم‌کشی و چرم‌فروشی می‌پرداخت. در ۱۳۲۲ش دوره دبیرستان را به پایان برد و به خواست پدر، برای تحصیل در حوزه علمیه، به نجف سفر کرد، ولی چند ماه بعد بازگشت و در گروه ادبیات دانشسرای عالی مشغول تحصیل شد. او در ۱۳۲۵ش دوره دانشسرای عالی را به پایان برد.

فعالیت آموزشی و علمی

پس از پایان تحصیل، در مدارس تهران معلّم شد. سپس چندی در «مؤسسه تحقیقات اجتماعی»، وابسته به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، کار کرد و چندی نیز در دانشسرای عالی، دانشسرای مامازان، دانشکده علوم تربیتی و هنرسرای عالی نارمک به تدریس ادبیات پرداخت.

جلال در سال ۱۳۴۱ش از سوی وزارت فرهنگ، برای مطالعه در زمینه نشر کتب درسی، به اروپا سفر کرد و در تابستان همین سال در هفتمین کنگره بین‌المللی مردم‌شناسی در اتحاد شوروی شرکت کرد. او تابستان سال بعد، به دعوت سمینار بین المللی ادبی سیاسی دانشگاه هاروارد به آمریکا رفت.

آل احمد به دلیل گرایش‌های اجتماعی خود به مردم‌شناسی و فرهنگ عامه توجه داشت؛ حاصل این توجه نگارش تک‌نگاری‌هایی درباره برخی مناطق ایران شد: «اورازان» درباره روستای پدری آل احمد در منطقه طالقان؛ «تات‌نشین‌های بلوک زهرا» «جزیره خارک دُرّ یتیم خلیج فارس» به نگارش درآورد.

او در فروردین ۱۳۴۳ش به حج رفت و شرح سفر خود را نگاشت که با عنوان خسی در میقات چندین بار چاپ شده است. این شرح نشان می‌دهد که عواطف مذهبی که نویسنده از کودکی با آن خو گرفته بوده، در طی مراسم حج، بار دیگر در او زنده شده است.

جلال آل احمد در ۱۳۲۸ش با سیمین دانشور ازدواج کرد، اما هرگز فرزندی نداشت.

تمبر یادبود جلال آل احمد

او در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ش، در چهل و پنج سالگی در اَسالِم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل‌احمد، پیکر وی به‌سرعت تشییع و پس از نماز محدث ارموی بر جنازه‌اش[۴] به خاک سپرده شد، که باعث باوری دربارهٔ سربه‌نیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور، این شایعات را تکذیب کرده‌است. پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها آرامگاهی در شأن او ایجاد شود و این کار هیچ‌گاه صورت نگرفت.[۵]

تحولات فکری

از نکات قابل توجه در زندگی آل احمد، تحولات فکری اوست. وی در دوران دبیرستان با آثار احمد کسروی و محمد مسعود آشنا شد[۶] و تحت تأثیر اندیشه‌های کسروی درباره مذهب، عقیده‌اش به اصول تشیع به سستی گرایید و بعد دوباره به مذهب بازگشت. همچنین او مدتی گرایش‌های کمونیستی یافت، عضو حزب توده شد و سپس مخالف آنان شد. همین روحیه، در آثار ادبی و هنری و فعالیت‌های اجتماعی او نیز نمایان است. گفته شده که وی دوشنبه‌ها که در منزل پدرش روضه بود تنها (بدون همسرش) می‌آمد و تمام مدت روضه- که یکی دو ساعت طول می‌کشید- می‌نشست.[۷]

فعالیت سیاسی و اجتماعی

جلال، پدرش و آقا بزرگ تهرانی.

انجمن اصلاح

جلال پس از بازگشت به ایران با چند نفر از دوستان نزدیک خود، «انجمن اصلاح» را بنیاد نهاد. از جمله فعالیت‌های این انجمن، نشر جزوه‌ای با عنوان عزاداری‌های نامشروع بود. این کتاب، ترجمه اثر التنزیه لأعمال الشبیه است که توسط سید محسن امین به عربی نوشته شده بود.

حزب توده

جلال در ۱۳۲۳ش به حزب توده پیوست و یکی از فعالان مطبوعاتی آن شد و در نشریات این حزب مقاله می‌نوشت و مدتی مدیر داخلی مجله ماهانه مردم بود. در تیرماه ۱۳۲۶ش به عضویت کمیته ایالتی تهرانِ حزب توده درآمد. اما در ۱۳ دی ماه ۱۳۲۶ش در اعتراض به عدم استقلال رهبری این حزب و فقدان دموکراسی در آن، همراه با گروهی به رهبری خلیل ملکی، از حزب جدا شد.[۸] با این حال، او خود در برخی آثارش، این تاریخ را ۱۶ آذر ۱۳۲۶ش ذکر کرده است.[۹] [۱۰]

حزب سوسیالیست توده ایران

آل احمد پس از جدا شدن از حزب توده، مدتی در حزب انشعابیون به نام حزب سوسیالیست توده ایران به فعالیت پرداخت و چندی بعد خود را کنار کشید.

حزب زحمتکشان مردم ایران

جلال در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت (۱۳۲۹-۱۳۳۲ش) بار دیگر به فعالیت سیاسی پرداخت. در ۱۳۲۹ش در تأسیس «حزب زحمتکشان مردم ایران» به رهبری مظفر بقایی و خلیل ملکی شرکت جست و مدیریت روزنامه شاهد، ارگان این حزب را بر عهده گرفت. در ۱۳۳۱ش در تأسیس «نیروی سوم» به رهبری خلیل ملکی و انتشار مجله علم و زندگی همکاری کرد و مدتی نیز ریاست کمیته تبلیغاتی «نیروی سوم» را بر عهده داشت. در اردیبهشت ۱۳۳۲ش از نیروی سوم نیز کناره گرفت، ولی دوستی خود را با برخی از افراد آن گروه حفظ کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش توسط دادستان حکومت نظامی احضار و پس از یک روز بازداشت آزاد شد.[۱۱] پس از آزادی، غیر از شرکت در تجدید حیات «جامعه سوسیالیست‌ها»، فعالیت سیاسی چندانی نداشت،

فعالیت ادبی و هنری

جلال آل احمد، هم نویسنده بود و هم فعالیت‌های ادبی داشت. او گه‌گاه مقالاتی سیاسی اجتماعی، چه در مجلات و چه به صورت مستقل می‌نگاشت و در راه‌اندازی و اداره مجله علم و زندگی در سال‌های ۱۳۳۶-۱۳۳۹ش همکاری داشت.[۱۲] او در ۱۳۴۱ش سرپرست نشریه کیهان ماه شد که تنها ۲ شماره از آن منتشر گشت. وی در ۱۳۴۷ش در تأسیس کانون نویسندگان ایران شرکت کرد. از این دوران به بعد، مقامات ساواک نظام سلطنتی، بر آزار او افزودند.

آثار جلال به چند دسته تقسیم می‌شوند:

آثار داستانی

آل احمد داستان‌نویسی است که در این زمینه دارای سبک و شیوه خاص است. زبان محاوره را بسیار خوب و بجا به کار می گیرد، تصویرها و شخصیت‌پردازی‌هایش روشن و دقیق است و در گنجاندن نکات اجتماعی و سیاسی در ضمن داستان، توانایی تمام دارد. برخی از داستان‌های وی عبارتند از:

مدیر مدرسه

در کتاب مدیر مدرسه، داستان‌نویسی و نقد اجتماعی درهم آمیخته است. وقایع کتاب مدیر مدرسه در مدرسه‌ای در حومه شهر تهران می‌گذرد و نویسنده در ضمن توصیف روابط و مشکلات شاگردان، معلمان و مراجعان، به ارائه و نقد مسائل اجتماعی می‌پردازد.

نفرین زمین

در کتاب نفرین زمین نیز داستان‌نویسی و نقد اجتماعی درهم آمیخته است. دراین کتاب، هرچند که ظاهراً موضوع رمان مربوط به «سرگذشت معلم دهی است در طول نه ماه از یک سال و آنچه بر او و اهل ده می‌گذرد»[۱۳] اما قصد اصلی او نقد و بررسی مسائلی نظیر اصلاحات ارضی، فروش املاک، تعاون روستایی، مکانیزه شدن کشاورزی و آبیاری سنتی و وابستگی اقتصادی روستاییان به کمپانی‌های خارجی است. سرگذشت کندوها و نون والقلم نیز دو داستان تمثیلی‌اند که اولی مسأله ملی شدن نفت و و سرنوشت آن را بازمی‌گوید، و دومی در پوشش یک داستان تاریخی، اوضاع و احوال جاری ایران را تصویر می‌کند.

سفرنامه‌ها

آل احمد علاوه بر داستان‌نویسی، در زمینه‌های مردم‌شناسی نیز آثاری دارد که حاصل سفرها و مشاهدات عینی او در نقاط مختلف ایران است. وی با آنکه تحصیلات رسمی در زمینه مردم‌شناسی نداشت، در دریافت مسائل و مشکلات روستا و زندگانی روستاییان، و نیز طرح مسائل مردم‌شناسی و بیان سنت‌ها و فرهنگ عامه مناطقی که بدان‌ها سفر کرده، تیزبینی قابل توجهی نشان داده است. این دقت نظر در نوشته‌های سیاسی و اجتماعی او نیز دیده می‌شود، ولی در اینگونه آثار غالباً حالات روحی و عکس‌العمل‌های عاطفی بر داوری‌های او سایه می‌افکند و انسجام و نظم منطقی نوشته‌هایش را متزلزل می‌سازد.

یکی از مهم‌ترین آثار در این بخش، خسی در میقات است. این اثر، سفرنامه حج او در فرودین ۱۳۴۳هجری شمسی است. وی در آن می‌نویسد: من فهمیدم که خسی هستم که به میقات آمده، نه کسی که به میعاد.

آثار تحلیلی

بخشی دیگر از آثار جلال، نوشته‌های تحلیلی اوست که مهم‌ترین آن عبارت است از:

غرب زدگی

در این کتاب، که یک بار در ۱۳۴۱ش و چندبار در سال‌های بعد به چاپ رسید، درباره علل پس ماندگی شرقیان و دلایل توجه مردم ایران به غرب، نظریات گوناگونی مطرح ساخته، و درباره خطر نفوذ فرهنگ غرب در جامعه ایرانی هشدار داده، و روی آوردن به «کلیت اسلامی» را توصیه کرده است.

در خدمت و خیانت روشنفکران دو بخش کوچک از کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران در ۱۳۴۵ش در مجله جهان نو به چاپ رسید[۱۴] و متن کامل آن پس از درگذشت وی، در ۱۳۵۷ش منتشر شد. در این کتاب، وی نظریاتی در باب روشنفکران و دیدگاه‌های آنان و خصایص و برخی از روش‌های اندیشه و عمل ایشان عرضه می‌کند.

جلال آثار دیگری هم دارد که عبارتند از:

  • دید و بازدید، ۱۳۲۴ش.
  • از رنجی که می‌بریم، ۱۳۲۶ش.
  • سه تار، ۱۳۲۷ش.
  • زن زیادی، ۱۳۳۱ش.
  • اورازان، ۱۳۳۳ش.
  • هفت مقاله، ۱۳۳۳ش.
  • تات‌نشین‌های بلوک زهرا، ۱۳۳۷ش.
  • سرگذشت کندوها، ۱۳۳۷ش.
  • مدیر مدرسه، ۱۳۳۷ش.
  • جزیره خارک.
  • دُرّ یتیم خلیج فارس، ۱۳۳۹ش.
  • نون والقلم، ۱۳۴۰ش.
  • سه مقاله دیگر، ۱۳۴۱ش.
  • ارزیابی شتاب‌زده، ۱۳۴۴ش.
  • خسی در میقات، ۱۳۴۵ش.
  • نفرین زمین، ۱۳۴۶ش.
  • کارنامه سه ساله، ۱۳۴۷ش.
  • پنج داستان، ۱۳۵۰ش.
  • یک چاه و دو چاله، ۱۳۵۶ش.
  • در خدمت و خیانت روشنفکران، ۱۳۵۷ش.
  • سنگی بر گوری، ۱۳۶۰ش.
  • ولایت عزرائیل، ۱۳۶۳ش.

ترجمه‌ها

جلال آل احمد علاوه بر این آثار تألیفی، آثار متعددی را از نویسندگان خارجی ترجمه کرده است که عبارتند از:

  • عزاداری‌های نامشروع، ۱۳۲۲ش. ترجمه کتاب «اَلتّنْزیه لِاَعْمالِ الشّبیه» رساله‌ای کوتاه از سید محسن امین در نقد رفتارهای غیردینی در سوگواری امام حسین(ع).
  • قمارباز (از فیودور داستایفکسی)، ۱۳۲۷ش.
  • بیگانه (از آلبرکامو) با همکاری علی‌اصغر خبرزاده، ۱۳۲۸ش.
  • سوءِتفاهم (از آلبرکامو)، ۱۳۲۹ش.
  • دست‌های آلوده (از ژان پل سارتر)، ۱۳۳۱ش.
  • بازگشت از شوروی (از آندره ژید)، ۱۳۳۳ش.
  • مائده های زمینی (از آندره ژید) با همکاری پرویز دارویش، ۱۳۳۴ش.
  • کرگدن (از اوژن یونسکو)، ۱۳۴۵ش.
  • عبور از خط (از ارنست یونگر) با همکاری محمود هومن، ۱۳۴۶ش.
  • تشنگی و گشنگی (از اوژن یونسکو)، با همکاری منوچهر هزارخانی، ۱۳۵۱ش.
  • تلخیص و بازنویسی داستان کهن چهل طوطی با همکاری سیمین دانشور، ۱۳۵۱ش.

پانویس

  1. آل احمد،‌ یک چاه و دو چاله، ۱۳۴۳ش، ص۴۷.
  2. آل احمد،‌ یک چاه و دو چاله، ۱۳۴۳ش، ص۴۷.
  3. آل‌احمد، جلال از چشم برادر، بی‌تا، ص۱۶۳.
  4. نظر خانواده این بود که جلال را کشته‌اند!، پایگاه خبری مشرق.
  5. گلشیری، هوشنگ، جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور، ۱۳۷۶ش، ص۱۰.
  6. یک چاه و دو چاله، ۴۸.
  7. نظر خانواده این بود که جلال را کشته‌اند!، پایگاه خبری مشرق.
  8. ایران ما، ۱۵/۱۰/۱۳۲۶.
  9. ملاح ۵.
  10. در خدمت و خیانت روشنفکران، ص۳۴۶، ۳۴۷.
  11. در خدمت و خیانت روشنفکران، ۳۹۵.
  12. در خدمت و خیانت روشنفکران، ۳۴۸.
  13. یک چاه و دوچاله، ۵۴.
  14. یک چاه و دوچاله، ۵۳.

یادداشت

  1. سید محمدتقی طالقانی، مشهور به سید کمال‌الدین، متولد ۱۲۸۰ش، از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی به‌شمار آمده و نماینده او و آیت‌‌الله بروجردی برای تبلیغ در میان شیعیان نخاوله مدینه بوده است. او در سال ۱۳۳۲ش در مدینه درگذشته و در همانجا به خاک سپرده شده است. شمس آل احمد معتقد است که این برادر به‌دست حکومت آل‌سعود مسموم و به شهادت رسیده است (آل‌احمد، جلال از چشم برادر، بی‌تا، ص۱۶۱).

منابع

  • آل‌احمد، جلال، یک چاه و دو چاله (و مثلاً شرح احوالات)، تهران، انتشارات رواق، ۱۳۴۳ش.
  • آل‌احمد، شمس، جلال از چشم برادر، تهران، ناشر مؤلف، بی‌تا.
  • برخی از آثار آل احمد که در متن مقاله آمده است.
  • گلشیری، هوشنگ، جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور. چاپ اول، تهرانُ انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۶ش.
  • ملاح، خسرو، «سوکی بر جلاله»، جهان نو، س۲۴، ش۳ (مرداد شهریور ۱۳۴۸ش)، ص۴-۸.
  • محدث، بررسی ویژگی‌های علمی و شخصیتی استاد محدث ارموی؛ گفت‌وگو با علی محدث
  • یادنامه جلال آل احمد، به کوشش علی دهباشی، تهران، پاسارگاد، ۱۳۶۴ش، ص۱۷-۲۲، ۷۹-۸۱، ۴۹۰-۵۱۳.

پیوند به بیرون