کاربر:Rafati/صفحه تمرین

از ویکی شیعه

مدخل اولجایتو: شیعه شدن و رسمیت بخشی به مذهب تشیع

امیر طرمطاز (ترمتاس) و تاج الدین آوجی(آوی)، دانشمند شیعی، اولجایتو را به مذهب شیعه ترغیب کردند و او سرانجام در ۷۰۹ق / ۱۳۰۹م که به بغداد رفت، رسماً مذهب شیعه اختیار کرد. [۱] در ایام پادشاهی او مذهب تشیع برای نخستین بار مذهب رسمی سراسر ایران گردید [۲] و او نخستین سلطان امامی مذهب است که در سطحی گسترده و وسیع به نشر تشیع مذهب اثناعشری همّت گماشت [۳].

اولجایتو بعد از شیعه شدن در سال ۷۰۹ق فرمان داد، به جای خلفای راشدین به نام امامان شیعه سکه و خطبه کنند و در همانجا، علامه حلی، بزرگ‌ترین دانشمند شیعی آن عصر، به حضور ایلخان راه یافت و از آن پس ملازم او شد [۴]؛ [۵], علامه حلی، دو کتاب خود منهاج الکرامه [۶] و نهج الحق [۷] را به نام سلطان کرد و بدو تقدیم داشت.

اما به دلیل آن که تشکیلات دولت ایلخانی بر مبنای تسنن بنا شده بود، و سنّیان نفوذ فراوانی در آن داشتند، مخالفت های فراوانی با سیاست مذهبی او صورت گرفت که در نهایت وی را وادار به عقب نشینی کرد؛ گرچه خودش، همچنان به مذهب تشیع مومن و وفادار ماند [۸]. به گفته ابن بطوطه، اهالی ولایات مهمی چون بغداد، آذربایجان، اصفهان و شیراز در برابر فرمان ایلخان مبنی بر تغییر خطبه، سرسختانه پایداری کردند [۹]. دو سال بعد، در ۷۱۱ق، پس از آنکه تاج الدین آوجی و پسرش به اتهام همکاری با خواجه سعدالدین وزیر، به فرمان اولجایتو کشته شدند، نفوذ شیعیان نیز در دستگاه ایلخانان روبه کاستی نهاد [۱۰].

اولجایتو در واپسین روز‌های زندگی فرمان داد به نام خلفای راشدین سکه و خطبه کنند و نافرمانان را نیز سخت بیم داد [۱۱]. نویسندگان دائرة المعارف بزرگ اسلامی از این کار اولجایتو برداشت کرده اند که او مذهب شیعه را ترک گفته و به مذهب اهل سنت بازگشته است. برخی این نظریه را نپذیرفته و برآنند که وی تا روزهای آخر عمر بر مذهب تشیع باقی ماند.[۱۲]

مورخان ایرانی، پایبندی اولجایتو به احکام شریعت و تلاش او را در گسترش و تبلیغ دین اسلام ستوده‌اند و گفته‌اند که درگاه او مجمع علما، فضلا، ادبا و حکما بود [۱۳]. اما مورخان مصری، او را رافضی دانسته، و به فساد و سفاکی متهم کرده‌اند [۱۴].

او بر مسیحیان و یهودیان سخت می‌گرفت [۱۵]. یک بطرک نسطوری که می‌پنداشت اولجایتو مانند برادرش غازان او را با گشاده رویی پذیرا می‌شود، مورد بی‌اعتنایی واقع شد و از همین رو، مسلمانان به آزار نسطوریان پرداختند [۱۶].

مدخل شاه اسماعیل: اقدامات شاه اسماعیل

رسمی کردن مذهب تشیع در ایران

اسماعیل میرزا در تابستان سال ۹۰۷ق در سن ۱۵ سالگی در تبریز تاج‎گذاری کرد و پس از آن شاه اسماعیل خوانده شد.[۱۷] شاه اسماعیل پس از تاجگذاری دستور داد که همه خطبا به نام دوازده امام خطبه بخوانند و عبارت «‌اشهد أنّ علیاً ولی الله» را به اذان اضافه کنند.[۱۸]

مورّخان عصر نخست صفوی، به این نکته که مسیر شیعه شدن ایرانیان به طور گسترده و در حد سیاسی، از زمان سلطان محمد خدابنده ایلخان مغول (۶۸۰ - ۷۱۶ق) بوده، واقف بوده اند و معمولا در یاد از شاه اسماعیل صفوی و تلاش وی برای نشر تشیع، از خدابنده هم یاد کرده اند[۱۹]. اما به دلیل آن که تشکیلات دولت ایلخانی بر مبنای تسنن بنا شده بود، و سنّیان نفوذ فراوانی در آن داشتند، مخالفت های فراوانی با سیاست مذهبی خدابنده صورت گرفت که در نهایت وی را وادار به عقب نشینی کرد[۲۰]. بنابر این میان تلاش های این دو پادشاه در این زمینه، نزدیک دویست سال فاصله افتاده است.[۲۱]

شاه اسماعیل با تأسیس دولت صفوی توانست سرزمین ایران کهن را که تا آن زمان پاره پاره بود، متحد کند و وحدتی سیاسی در آن پدید آورد.[۲۲] همچنین رسمی شدن تشیع اثنی عشری توسط شاه اسماعیل، موجب تقویت هویت ملی و در نتیجه، ایجاد دولت متمرکز‌تر و قوی‌تر شد.[۲۳]

رسمی شدن مذهب تشیع در ایران، تمایز آشکاری بین دولت صفویه و امپراتوری عثمانی که قدرت اصلی جهان اسلام در قرن دهم بود، ایجاد کرد و بدین ترتیب به دولت صفوی هویت ارضی و سیاسی داد.[۲۴]

مدخل سلام

ایه قران راجع به سلام در مقابل جاهلان (فرقان، 63)

سلام اخر نماز: سر الصلاة امام خمینی ص 108

  1. کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص ۹۹ -۱۰۱
  2. دایرة المعارف تشیع، ج2 ، ص307
  3. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، 1390 ش، ص694
  4. کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص ۹۹ -۱۰۱
  5. برای سکه‌های این دوره، نک: لین پول، ۵۰ ۴۸,. ۴۴-۴۵
  6. حلی، منهاج الکرامه، ص ۲-۳
  7. حلی، نهج الحق، ص ۳۸
  8. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، تهران، 1390 ش، ص694
  9. ابن بطوطه، رحلة، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶
  10. حمدالله مستوفی، تاریخ برگزیده، ۶۰۸
  11. وصاف، تاریخ، ص۶۱۶
  12. ابن کثیر، البداية و النهاية، ج ۱۴، ص ۷۸؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم الزاهرة، ج ۹، ص ۲۳۸
  13. کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص ۱۰۶، ۱۰۷
  14. ابن دواداری، کنز الدرر ج۹، ص۲۶۱؛ مقریزی، ج۲(۱)، ص۱۵۹؛ قس: ابن حجر، الدرر الکامله، ج۵، ص ۱۱۳
  15. حمدالله مستوفی، تاریخ برگزیده، ص۶۰۶ -۶۰۷؛ معین الدین، منتخب التواریخ،ص ۱۴۱
  16. نک: گروسه، امپراتوری صحرانوردان، ص۶۲۸
  17. سیوری، راجر، ص ۲۵.
  18. روملو، حسن بیگ، ص ۸۵-۸۶.
  19. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، تهران، 1390 ش، ص694
  20. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، تهران، 1390 ش، ص694
  21. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، تهران، 1390 ش، ص694
  22. رسول جعفریان، صفویه از ظهور تا زوال، ص ۷۰.
  23. سیوری راجر، ص ۲۷.
  24. رسول جعفریان، صفویه از ظهور تا زوال، ص ۲۶.