میرزای قمی

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از میرزاابوالقاسم قمی)
میرزای قمی
اطلاعات فردی
نام کاملمیرزا ابوالقاسم بن محمدحسن شفتی قمی
لقبمیرزای قمی، صاحب قوانین، محقق قمی
تاریخ تولد۱۱۵۰ق
تاریخ وفات۱۲۳۱ق.
محل دفنقبرستان شیخان قم
شهر وفاتقم
اطلاعات علمی
استادانآقا محمدباقر بهبهانیآقا حسین خوانساری
شاگردانشیخ اسدالله تستریسید محسن اعرجیسید عبدالله شبرسید مهدی موسوی خوانساریسید جواد عاملی
محل تحصیلاصفهانقمکربلا
اجازه اجتهاد ازآقا محمدباقر بهبهانی
تألیفاتالقوانین الاصولجامع الشتات
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیارتباط و نامه‌نگاری با فتحعلی شاه قاجار و نصیحت او به مدارا با مردم
اجتماعیبرپایی نماز جمعه و جماعت


میرزا ابوالقاسم بن محمدحسن شفتی قمی (۱۱۵۰ق-۱۲۳۱ق) معروف به میرزای قمی، از مراجع تقلید شیعه در قرن دوازدهم و قرن سیزدهم قمری. میرزای قمی با برخی پادشاهان قاجار معاصر بود و آنان را به مدارا با مردم و ثبات در مذهب سفارش می‌کرد. برپایی نماز جمعه و جماعت از دیگر فعالیت‌های او به شمار می‌رفت.

مهم‌ترین اثر او کتاب القوانین الاصول است که به همین جهت او را «صاحب قوانین» لقب داده‌اند. حجیت ظن مطلق، اجتماع امر و نهی در شیء واحد شخصی، جواز قضاوت برای شخص مقلّد طبق فتوای مجتهد از آراء خاص فقهی ایشان بود.

زندگی‌نامه

میرزای قمی در سال ۱۱۵۰ق در روستای دره باغ (در منطقه جاپلق، دهستانی در ۱۲ کیلومتری بروجرد)[۱] متولد شد. چون اصالتا از منطقه گیلان است، او را گیلانی و جیلانی[۲]و چون متولد شفت است، شفتی‌اش خوانده‌اند.[۳]

میرزای قمی در سال ۱۲۳۱ق در شهر قم وفات یافت و در قبرستان شیخان قم مدفون شد. سال تولد او را ۱۱۵۱ و ۱۱۵۳ و درگذشتش را ۱۲۳۳ نیز گفته‌اند.[۴]

پدر وی عالمی فاضل، جامع کمالات و زاهدی عابد بود. وی را ملا حسن[۵] و آخوند ملا حسن می‌خواندند.[۶]۹ او از مردم شفت (از توابع فومن) بود که در جوانی به حوزه علمیه اصفهان و سپس به جاپلق رفته بود.[۷]کتاب کأس السائلین نوشته اوست.[۸]

دامادان

  • میرزا ابو طالب قمی؛ فقیه متکلم، محدث و دانشمند علم اصول است.[۹]
  • ملا أسد الله بروجردی (متوفای ۱۲۷۰ق)؛ او سه فرزند از دختر میرزا دارد که آنان را محمدون ثلاث می‌گویند؛ میرزا فخر الدین محمد و جمال الدین محمد و نور الدین محمد. هر سه فرزند از پدر اجازه روایت و اجتهاد گرفته‌اند.[۱۰]
  • مولی محمد خوانساری؛[۱۱]
  • ملا علی بروجردی؛[۱۲]
  • میرزا علی رضا طاهری قمی؛[۱۳]
  • شیخ علی بحرینی؛
  • ملا محمد نراقی (متوفای ۱۲۹۷ق)؛ مولف مشارق الاحکام. وی فرزند ملا احمد نراقی مولف معراج السعاده است. از میرزای قمی اجازه اجتهاد دارد.[۱۴]

وفات

میرزای قمی در سال ۱۲۳۱ق درگذشت. پیکرش در قبرستان شیخان در کنار زکریا بن آدم دفن شد. شیخ عباس قمی می‌گوید در عالم رویا میرزا را دیدم٬ گفت: شفاعت اهل قم با من است.[۱۵]

تحصیلات

میرزای قمی، علوم ادبی فارسی و عربی را نزد پدرش در روستای دره باغ آموخت آنگاه به خوانسار رفت و از شاگردان آقا حسین خوانساری شد و چند سالی فقه و اصول فقه آموخت و با خواهر خوانساری (استادش) ازدواج کرد. پس از این در هجده سالگی[۱۶] به عراق رفت و در کربلا از شاگردان آقا محمدباقر بهبهانی شد.[۱۷]

اساتید و مشایخ

از غربت تا مرجعیت عام

میرزای قمی پس از تکمیل اندوخته‌های علمی٬ به ایران و زادگاهش دره باغ برگشت. در اثر تنگدستی به روستای قلعه بابو (از روستاهای جاپلق) می‌رود. سپس به اصفهان، مدرسه کاسه‌گران رفت و از آنجا نیز به شیراز رفت که مصادف بود با ایام پادشاهی کریم خان زند؛ و ۲ یا ۳ سال در آنجا ماند. سپس به اصفهان بازگشت و به روستای بابو رفت. در این مدت برخی از طلبه‌ها در فقه و اصول از وی استفاده کردند. گذران زندگی‌اش به سختی بود و حسادت حسودان نیز شرایط را سخت‌تر کرده بود. او در انتهای رساله منجزات المریض می‌نویسد: این رساله را مولفش در حالی نوشت که خاطرش بسیار آشفته بود و نوائب و آلامش بسیار بود.[۲۳]

در مسافرت بود که گذرش به قم افتاد. مردمی از او خواستند در قم بماند و برایشان دین بیاموزد. میرزای قمی رحل اقامت افکند و به تدریس و تألیف کتاب‌ پرداخت. اقامه جمعه و جماعت کرد و محل مراجعه مردم شد چندان که شهرتش در ایران فراگیر و مرجع تقلید شد.[۲۴]در این زمان بود که گنبد حرم حضرت معصومه(س) طلاکاری شد و مدرسه فیضیه نوسازی گردید.[۲۵]

جایگاه علمی

فاضل قمی و محقق قمی[۲۶] القاب مشهور میرزای قمی است که حاکی از جایگاه بلند علمی او در بین علماء بود. گفته می‌شود او پس از علامه وحید بهبهانی مدرسه خاص اصولی تاسیس کرد.[۲۷]

توان علمی او چنان بود که در کربلا با فقیهی بزرگی مانند سید علی طباطبائی صاحب ریاض المسائل و حکیمی چون ملا علی نوری مباحثه و مکاتبه علمی می‌کرد.[۲۸]

میرزای قمی گرچه در علم رجال، کلام و حکمت، تاریخ و حدیث متبحر بود اما استادی تمام در فقه شناخته می‌شد. کتاب قوانین الاصول او در بین علما مقبولیتی عام داشت مورد تدریس٬ تحقیق و نیز شرح و حاشیه نویسی قرار گرفت.[۲۹]

حجیت ظن مطلق، اجتماع امر و نهی در شیء واحد شخصی، جواز قضاوت برای شخص مقلد طبق فتوای مجتهد از آرای خاص او در فقه و اصول بود.[۳۰]

مقبره میرزای قمی در قبرستان شیخان قم

آثار

گفته‌اند که بیش از هزار رساله در علوم مختلف نوشته بوده که در غایت دقت و متانت است.[۳۱] برخی از آثار وی عبارتند از:[۳۲]

قوانین الاصول

قوانین الاصول یا القوانین المحکمة فی الاصول کتابی در علم اصول فقه است و آن را مهم‌ترین و مشهور‌ترین اثر میرزای قمی دانسته‌اند.[۳۳] برخی این کتاب را در شهرت،‌ به خورشید در روز تعبیر کرده‌اند.[۳۴] شماری دیگر، اخذ درجه اجتهاد در آن زمان را، براساس تسلط بر کتاب قوانین شمرده‌اند.[۳۵] تاریخ تألیف این کتاب را قرن سیزدهم هجری قمری و در سال ۱۲۰۵ق عنوان کرده‌اند.[۳۶] این کتاب در شمار کتب درسی حوزه[۳۷] به مدت بیش از یک قرن،[۳۸] تا قبل از تألیف کتاب کفایة الاصول در حدود سال ۱۳۲۱ق[۳۹] قرار داشت.[۴۰]

دیگر آثار

  • حاشیة یا شرح علی شرح المختصر؛
  • شرح تهذیب الوصل علامه بهبهانی؛
  • مناهج الاحکام فی الطهارة و الصلاة؛
  • جامع الشتات؛ (فارسی)
  • معین الخواص؛
  • مرشد العوام؛
  • رسالة فی الاصول الخمسة الاعتقادیة؛
  • رسالة فی قاعدة التسامح فی ادلة السنن؛
  • رسالة فی جواز القضاء والتحلیف بتقلید المجتهد؛
  • رسایل المیرزا القمی؛
  • غنایم الایام فی مسائل الحلال و الحرام؛
  • حاشیه بر قوانین الأصول؛
  • رساله فارسی در اصول دین؛
  • سوال و جواب در مسائل فقهی؛ در سه مجلد.
  • دیوان شعر به عربی و فارسی؛ بالغ بر پنج هزار بیت.
  • رسالة فی عموم حرمة الربا لسائر عقود المفاوضات؛
  • أرجوزة فی المعانی و البیان؛
  • تراجم مشایخ الإجازة من الرواة؛
  • رسالة فی الشروط الفاسدة فی البیع؛
  • منظومه‌ای در المعانی و البیان؛
  • رسالة فی الرد علی الصوفیة و الغلاة؛
  • رسالة فی الوقف؛
  • رسالة فی الطلاق؛
  • رسالة فی القضاء و الشهادات؛
  • رسالة فی الفرائض و المواریث؛
  • التسامح فی أدلة السنن؛
  • حیل الربا؛
  • حاشیة علی زبدة الأصول شیخ بهائی؛[۴۱]
  • رسالة فی الرد علی "هنری مارتن" کشیش مسیحی ؛[۴۲]

شاگردان

برخی از شاگردان وی از این قرارند:[۴۳]

زندگی و اندیشه سیاسی

از ارتباط میرزای قمی با آقامحمدخان قاجار گزارش‌ مستقیمی در دست نیست. میرزای قمی نامه‌ای پندآمیز به یکی از پادشاهان (که نامش را نیاورده) نوشته است. پژوهشگران برآنند که این نامه، که به ارشادنامه شهرت یافته است، خطاب به آقامحمدخان قاجار است.[۵۲]

گزارش‌ها درباره رابطه محبت‌آمیز فتح‌علی‌شاه و میرزای قمی متعدد است. از آن میان نامه‌هایی است که فتح‌علی‌شاه به میرزا نوشته و جنبه‌هایی از روابط آنها را روشن می‌کند. فتح‌علی‌شاه در این نامه‌ها به دیدار سالانه از میرزا (در قم)‌ و پیاده رفتن به خانه او اشاره می‌کند و بر آرزوی دیدار میرزا تاکید می‌کند.[۵۳] میرزای قمی از نفوذ خود در فتح‌علی‌شاه برای شفاعت سیاسی از برخی شخصیت‌ها یا گروه‌ها استفاده می‌کرد.

مشروعیت شاهان قاجار

اندیشه سیاسی میرزای قمی بر اساس عبارت‌ها و آثاری که از او باقی مانده به گونه‌های مختلف تفسیر شده است. برخی او را متهم به موضعی دوگانه کرده‌اند و برآنند که میرزا گاهی به شدت به شاه می‌تازد و او را به اطاعت از مجتهد فرامی‌خواند و گاهی پادشاه را با تقدس مدح می‌کند.[۵۴]برخی‌ معتقدند که موضع میرزا در برابر سلطان در طول زمان تغییر یافته است.[۵۵]

در «ارشاد‌نامه» که در پنجاه سالگی میرزای قمی نوشته شده است، او پادشاهی را تقدیر الهی دانسته و در بخشی از این نامه اعلام کرده که جامعه هم به سلطان و هم به علما احتیاج دارد. بر اساس این نظریه شاهان طبق مشیت الهی برای محافظت از دنیای مردم قرار داده شده‌اند و فقیهان مامور محافظت و اصلاح دین مردم‌اند.[۵۶]

از سوی دیگر برخی بر این باورند که شواهد فراوانی در آثار میرزای قمی وجود دارد که نشان می‌دهد او به هیچ وجه سلطنت شاهان را مشروع نمی‌داند.[۵۷] چرا که از نظر او سلطان عادل شیعه منحصر در امام است.[۵۸] برخی بین نظریه او در ارشادنامه و آثار بعدی او تفاوت گذارده‌اند.[۵۹] اما برخی با بازخوانی ارشادنامه نشان داده‌اند که در همین نامه هم میرزای قمی مشروعیت سلطنت را نپذیرفته است.[۶۰]

مقبولیت به جای مشروعیت

برخی برآنند که میرزای قمی مشروعیت را از مقبولیت جدا می‌کند. در حالی که هرگونه حکومت غیر از حکومت معصوم را نامشروع می‌داند، از مقبولیت حکومت سلاطین شیعی در عصر غیبت دفاع می‌کند.[۶۱] میرزای قمی با وجود مشروع ندانستن حکومت قاجارها با این حکومت همکاری داشت. گفته شده که این همکاری بر اساس اصل مماشات صورت گرفته[۶۲] و دلایلی همچون مذهبی بودن شاهان قاجار، جنگ‌های ایران و روس که خطر تسلط کفار را در پی داشت و مقابله با جریان‌های انحرافی مانند صوفیان و اخباریان، میرزا و دیگر علمای همفکر او را به همکاری با شاهان قاجار و حمایت از آنان واداشته است.[۶۳]

محدوده اختیارات و وظایف فقیه

میرزای قمی از حق حکومت فقها سخن نگفته است.[۶۴] و نیابت عام فقیه از امام زمان (عج) را در برخی از امور پذیرفته است. برخی محدوده اختیارات ولی فقیه را از دیدگاه میرزای قمی اموری همچون افتاء، قضاوت، امور حسبیه، ولایت بر وجوه شرعی و خراج، نماز جمعه و جهاد دانسته اند.[۶۵]او درباره اینکه علما در عصر غیبت اجازه اجرای حدود را داشته باشند، تردید دارد و در این باب قائل به توقف است.[۶۶]

پانویس

  1. میرزا قمی، جامع الشتات(مقدمه مصحح)، ۱۳۷۱ش، ص۸.
  2. برقعی، راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، ۱۳۸۴ش٬ ج۱، ص۱۷۳
  3. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش٬ ج۱، ص۳۶۴
  4. میرزا قمی، جامع الشتات(مقدمه مصحح)، ۱۳۷۱ش، ص۹؛ الامین، اعیان الشیعة، ج۲، ص۴۱۲.
  5. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش٬ ج۱، ص۳۳۳
  6. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق٬ ج۹، ص۱۶
  7. میرزا قمی، جامع الشتات(مقدمه مصحح)، ۱۳۷۱ش، ص۸.
  8. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش٬ ج۱، ص۳۳۴
  9. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش٬ ج۱، ص۱۳۰
  10. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۲۸۶.
  11. تهرانی٬ طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق٬ ج۱۲، ص۳۳۱
  12. تهرانی٬ الذریعة، ۱۴۰۳ق٬ ج۴، ص۵۸
  13. تهرانی، نقباءالبشر، ۱۴۰۴ق٬ ج۱، ص۳۳۷.
  14. گلشن ابرار، جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۴ش٬ ج۵، ص۱۹۲
  15. حسینی، مردان علم در میدان عمل، ۱۳۷۷ش٬ ج ۳، ص۳۶.
  16. قمی، غنائم الأیام، ج۱، ص۳۹
  17. میرزا قمی، جامع الشتات(مقدمه مصحح)، ۱۳۷۱ش، ص۹.
  18. ناصر الشریعه٬ تاریخ قم، ۱۳۸۴ش٬ ص۲۹۳
  19. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۲.
  20. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۲.
  21. آشتیانی، بحر الفوائد فی شرح الفرائد، ۱۳۸۸ش٬ ج۸، ص۶۵۷
  22. بحرانی، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، المقدمة، ۱۴۰۵ق، ص۱۲.
  23. قمی، رسائل المیرزا القمی، ۱۴۲۷ق٬ ج۱، ص۸ -۱۰
  24. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۲.
  25. ناصر الشریعه٬ تاریخ قم، ۱۳۸۴ش٬ ص۸۳
  26. برقعی، راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، ۱۳۸۴ش٬ ج۲، ص۲۳۶
  27. قانصوه، المقدمات و التنبیهات، ۱۴۱۸ق٬ ج۱، ص۲۵
  28. قمی٬ غنائم الأیام، ج۱، ص۴۰
  29. خوانساری، روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق٬ ج۴، ص۴۰۲
  30. الامین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۱.
  31. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش٬ ج۱، ص۳۶۴
  32. الحسینی السیدی، مقدمه «مناهج الاحکام»، ۱۴۲۰ق، ص۶.
  33. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۵۳.
  34. تبریزیان، غنائم‌الایام (مقدمه عباس تبریزیان)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۵۱.
  35. اشکنانی، دروس فی اصول الفقه (توضیح الحلقة الثانیة)، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۹۹.
  36. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۲۰۲.
  37. محقق داماد، مباحثی از اصول فقه، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۲.
  38. برقعی، راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۱۷۳.
  39. کفایی خراسانی، «بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ق)»، ص۴۰.
  40. امین، اعیان‌الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۳.
  41. آشتیانی، بحر الفوائد فی شرح الفرائد، ۱۳۸۸ش٬ ج۸، ص۶۵۸ (موارد اخیر)
  42. سبحانی٬ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۳، ص۵۲
  43. الحسینی السیدی، مقدمه «مناهج الاحکام»، ۱۴۲۰ق، ص۶.
  44. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۳۸.
  45. صدر٬ تکملة أمل الآمل،۱۴۲۹ق٬ ج۴، ص۳۰۵
  46. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۰۷.
  47. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۲.
  48. صدر٬ تکملة أمل الآمل،۱۴۲۹ق٬ ج۱، ص۸۲
  49. عقیقی، طبقات مفسران شیعه، ۱۳۸۷ش٬ ص۷۲۲
  50. صدر٬ تکملة أمل الآمل،۱۴۲۹ق٬ ج۵، ص۲۳۹
  51. امین٬ مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق٬ ج۲، ص۲۹۹
  52. مهدی‌نژاد، «میرزای قمی و حکومت قاجار»، ص ۱۰۰
  53. پنج‌نامه از فتحعلی‌شاه قاجار، ص ۲۵۶، ۲۶۷،‌۲۷۳
  54. بشیریه، جمالزاده، «اشکال گفتمانی علمای شیعه از صفویه تا مشروطیت»، ص ۱۹۲
  55. کاظمی موسوی، خاقان صاحب قرآن و علمای زمان، ص۱۱۹
  56. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ص ۶۹-۷۱
  57. موسوی، علمی نصیرآبادی، «رویکرد علما به مشروعیت نهاد سلطنت»، ص ۱۳۰؛ مهدی‌نژاد، «میرزای قمی و حکومت قاجار»، ۱۰۸-۱۰۹؛
  58. «نگاهی به اندیشه سیاسی میرزای قمی»، ص ۲۱۳
  59. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ص ۶۹
  60. درخشه، سوری، «رد نظریه سلطنت مشروعه میرزای قمی و حاکمیت سیاسی در عصر غیب»، ص ۱۱۹
  61. زرگری نژاد، «میرزای قمی»، ص ۳۲۸
  62. موسوی، علمی نصیرآباد، «رویکرد علما به مشروعیت نهاد سلطنت»، ص ۱۳۰
  63. مهدی‌نژاد، «میرزای قمی و حکومت قاجار»، ص ۱۱۲، ۱۱۶،‌۱۱۸
  64. دهقان نیری و دیگران، «نگاهی به اندیشه سیاسی میرزای قمی»، ص ۲۱۳
  65. کدیور، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران، ص ۲۱۳؛ دهقان نیری و دیگران، «نگاهی به اندیشه سیاسی میرزای قمی»، ص۲۱۳
  66. کدیور،‌ تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران، ص ۲۱۳

منابع

  • امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، حققه واخرجه واستدرک علیه حسن الامین، بیروت٬ دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق-۱۹۸۶م.
  • آزاد کشمیری، محمدعلی بن محمدصادق، نجوم السماء فی تراجم العلماء (شرح حال علمای شیعه قرنهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری قمری)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چ۲، ۱۳۸۷ ش.
  • آشتیانی، محمدحسن بن جعفر، بحر الفوائد فی شرح الفرائد، قم، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • اشکنانی، محمدحسین، دروس فی اصول الفقه (توضیح الحلقة الثانیة)، قم، انتشارات باقیات، ۱۴۲۷ق.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، بیروت، دار الأضواء، چ۳، ۱۴۰۳ق.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات أعلام الشیعة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۳۰ق.
  • امین، حسن، مستدرکات أعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چ۱، ۱۴۰۸ق.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، چ اول، ۱۴۰۵ق.
  • برقعی، علی‌اکبر، راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ۱، ۱۳۸۴ش.
  • بشیریه، حسین، جمالزاده، ناصر، «اشکال گفتمانی علمای شیعه از صفویه تا مشروطیت»، مدرس علوم انسانی، شماره۸، ۱۳۷۷.
  • تبریزیان، عباس، غنائم‌الایام (مقدمه عباس تبریزیان)، میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن، دفتر تبلیغات اسلامی، شعبه خراسان، ۱۳۷۵ش.
  • تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چ اول، ۱۳۸۳ش.
  • جمعی از نویسندگان، گلشن ابرار، قم٬ نور السجاد٬ ۱۳۸۴ش.
  • حسینی، نعمت الله٬ مردان علم در میدان عمل، قم، مولف، ۱۳۷۷ش.
  • درخشه، جلال، سوری، محمد، «رد نظریه سلطنت مشروعه میرزای قمی و حاکمیت سیاسی در عصر غیبت»،‌شماره ۸۶، تابستان ۱۳۹۸
  • دهقان نیری و دیگران، «نگاهی به اندیشه سیاسی میرزای قمی»، شیعه شناسی، شماره ۲۵، ۱۳۸۸
  • روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، خوانساری، محمدباقر بن زین‌العابدین، قم، دهاقانی (اسماعیلیان)، چ۱، ۱۳۹۰ق.
  • زرگری نژاد، غلامحسین، میرزای قمی، اندیشیه سیاسی متفکران مسلمان، جلد هفتم، علی اکبر علیخانی و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تابستان ۱۳۹۰
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۵۲ش.
  • صدر، حسن، تکملة أمل الآمل، بیروت،‌دار المؤرخ العربی، چ۱، ۱۴۲۹ق.
  • عقیقی بخشایشی، عبد الرحیم، طبقات مفسران شیعه، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چ۴، ۱۳۸۷ش.
  • قانصوه، محمود، المقدمات و التنبیهات فی شرح أصول الفقه بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • قمی، ابو القاسم بن محمد حسن، جامع الشتات (فارسی)، تصحیح: مرتضی رضوی، تهران٬ کیهان، ۱۳۷۱ش.
  • قمّی، ابو القاسم بن محمد حسن، رسائل المیرزا القمی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی- شعبه خراسان، چ اول، ۱۴۲۷ق.
  • قمی، ابو القاسم بن محمد حسن، مناهج الاحکام، قم٬ مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
  • قمی، عباس، الکنی و الألقاب، تهران، مکتبة الصدر، چ۵، ۱۳۶۸ش.
  • قمی، محمد حسین بن محمد، توضیح القوانین تهران، چاپ اول، ۱۳۰۳ق.
  • کاظمی موسوی، احمد، خاقان صاحب قران و علمای زمان، تهران،‌ آگاه، ۱۳۹۸.
  • کدیور،‌ جمیله، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹.
  • کدیور، محسن، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، تهران، نی، ۱۳۸۷.
  • کفایی خراسانی، عبدالرضا، «بیان شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ق)»، مطالعات اسلامی، شماره ۳۴-۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
  • محقق داماد، مباحثی از اصول فقه، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۲.
  • مدرسی طباطبایی، «پنج نامه از فتحعلی‌شاه قاجار به میرزای قمی»، بررسی‌های تاریخی، سال دهم، شماره ۴، مهر و آبان، ۱۳۵۴
  • مهدی نژاد، «میرزای قمی و حکومت قاجار»، حکومت اسلامی، شماره ۵۴، ۱۳۸۸
  • موسوی‌، سارا، علمی نصیرآباد، بهنام، «رویکرد علما به مشروعیت نهاد سلطنت»، تاریخ و فرهنگ، شماره ۹۶، بهار ۹۵
  • ناصر الشریعه، محمد حسن، تاریخ قم، تصحیح علی دوانی، تهران، رهنمون، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

مطالعه بیشتر