لیلی بن نعمان

از ویکی شیعه
قلمرو علویان طبرستان

لَیلی‌ٰ بن نُعمان (درگذشت ۳۰۸ق) از سرداران علوی سپاه ناصر اطروش و حاکم جرجان در حکومت حسن بن قاسم بن حسن بود. فرزندان اطروش در مکاتبات خود، از وی با القاب «المؤید لدین‌اللّه المنتصر لآل رسول‌اللّه» یاد می‌کردند.

او در شورش حسن بن قاسم بن حسن بر ضد اطروش، از اطروش حمایت کرد. و پس از درگذشت اطروش، به خدمت حسن‌ بن قاسم درآمد.

حسن بن قاسم در ۳۰۸ق او را به حکومت جرجان گماشت. وی به دامغان و نیشابور حمله کرد و پس از پیروی به نام حسن بن قاسم خطبه خواند. وی سر انجام پس از فتح نیشابور در نبردی که در طوس در گرفت دستگیر شد و به قتل رسید و به دستور، نصر بن احمد، سرش را به دربار خلیفه عباسی فرستادند.

پدر

از ابتدای زندگی لیلی بن نعمان اطلاعی در دست نیست. پدرش از حاکمان گیلان و نام واقعی‌اش شهدوست بود[۱] لیلی به همین واسطه به دربار علویان راه یافت و از نزدیکان حسن اطروش شد.

سردار علویان

ابن‌ اثیر نخستین بار در رویدادهای سال ۳۰۱ از لیلی به عنوان سردار علویان نام برده است. لیلی در این سال، به همراه سرداران سامانی، از جمله حسین‌ بن علی مرورودی و سیمجور دواتی، در شورش مردم سیستان بر نصر بن احمد، امیر سامانی، شرکت جست. وی در این هنگام در خدمت حسن اطروش بود.[۲]

حمایت از حسن اطروش

او در سال ۳۰۳، در شورش حسن بن قاسم بن حسن علیه حسن اطروش، که به دستگیری و حبس او انجامید، از اطروش حمایت کرد و به همراه مردم آمل، او را رهانید و به آمل برد[۳]به نظر می‌رسد در این هنگام، لیلی حکومت جرجان را بر عهده داشته است.[۴]مرعشی، نیز از عمارت و سرای حکومتی به‌ جا مانده از لیلی‌بن نعمان در روستای نشکنجان ساری یاد کرده ‌است.[۵]

دوران حسن بن قاسم

حسن اطروش در سال ۳۰۴ درگذشت. به نوشتۀ گردیزی، پس از مرگ وی، لیلی سپاه را در اختیار گرفت و به جرجان رفت؛ اما به نظر می‌رسد که از آن پس به خدمت حسن‌ بن قاسم، داعی صغیر، درآمده است.[۶]

حاکم جرجان

حسن بن قاسم بن حسن در ۳۰۸ لیلی‌ بن نعمان را به حکومت جرجان گمارد[۷] آشفتگی اوضاع خراسان و ضعف حکومت سامانیان در ادارۀ آنجا، سبب حملۀ لیلی به آنجا شد.

او نخست به دامغان حمله برد و پس از نبردی که به نابودی عده‌ای از مردم انجامید، هنگام بازگشت به جرجان، با قراتکین (سردار سامانی) روبه‌رو گردید. در جنگ میان آن دو، قراتکین شکست خورد و گریخت[۸] و بارس، یکی از سرداران قراتکین، از لیلی امان خواست و با سپاهی در حدود۱۰۰۰ نفر به وی پیوست. لیلی او را گرامی داشت و خواهرش را به عقد وی درآورد[۹] این پیروزیها لیلی را برای حمله به نیشابور ترغیب کرد.

درگذشت

او در ذیحجه ۳۰۸ نیشابور را گرفت و به نام حسن‌ بن قاسم خطبه خواند.[۱۰] نصر بن احمد، حمویة‌ بن علی را از بخارا برای سرکوب لیلی‌ بن نعمان فرستاد. در نبردی که در طوس درگرفت، حمویه‌ نخست عقب نشست، اما با تدبیر سردارانش، لیلی را شکست داد. لیلی گریخت، اما دستگیر شد و به قتل رسید. به فرمان نصر، سرش را به دربار خلیفه مقتدر عباسی فرستادند.[۱۱]

محمد وراق جرجانی، شاعر شیعی، پس از کشته شدن لیلی‌ در رثای او شعری سرود.[۱۲]

خصوصیات

لیلی‌ بن نعمان سخی بود و با دشمنانش مدارا می‌کرد. به نوشتۀ گردیزی، همین بذل و بخشش مال سبب تنگدستی او و در نهایت شکستش در جنگ با حمویه شد.[۱۳]

القاب

فرزندان حسن اطروش در مکاتبات خود، از لیلی با القاب «المؤید لدین‌اللّه المنتصر لآل رسول‌اللّه» یاد می‌کردند.[۱۴]

پانویس

  1. صابی، ص‌۱۵؛ ابن‌اسفندیار، ج‌۱، ص‌۲۷۴
  2. ابن‌اثیر ج‌۸، ص‌۷۹-۸۰
  3. ناطق بالحق، ص‌۱۲۷؛ ابن‌اسفندیار، ج‌۱، ص‌۲۷۴
  4. نک: ابن‌اثیر، ج‌۸، ص‌۱۲۴
  5. مرعشی، ص۳۰۷
  6. نک: گردیزی ص‌۱۹۱و به ادامۀ مقاله
  7. ابن‌اثیر، ج‌۸، ص‌۷۹-۸۰
  8. صابی، ص‌۴۴
  9. ابن‌اثیر، ج‌۸، ص‌۷۹۸۰
  10. نک: صابی، ص‌۴۴-۴۵
  11. صابی، ص‌۴۵؛ ابن‌اسفندیار، ج‌۱، ص‌۲۷۷۲۷۸؛ ابن‌اثیر، ج‌۸، ص‌۱۲۴-۱۲۵؛ قس ابن‌مسکویه، ج‌۵، ص‌۲۳۲؛ همدانی، ص‌۵۱، که به اشتباه در رویدادهای سال ۳۱۵ از لیلی‌ بن نعمان به عنوان اولین دیلمی یاد کرده است که ری را گشود
  12. مرزبانی، ص‌۴۲۸
  13. نک: گردیزی، ص‌۱۹۱-۱۹۲
  14. ابن‌اثیر، ج‌۸، ص‌۱۲۴-۱۲۵

منابع

  • ابن‌اثیر.
  • بهاءالدین محمدبن حسن ابن‌اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
  • ابن‌مسکویه، تجارب‌الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • ابواسحاق الصابی، «التاجی فی اخبار الدولة الدیلمیه»، در اخبار الائمه الزیدیه فی طبرستان، دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت، ۱۹۸۷م.
  • ابوعبداللّه محمدبن عمران مرزبانی، معجم‌الشعراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
  • سیدظهیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، چاپ برنهارد وارن، تهران، ۱۳۶۳ش،
  • ابوسعید عبدالحی ابن‌محمود گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • محمدبن عبدالملک همدانی، تکمله تاریخ طبری، چاپ آلبرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م.
  • یحیی‌بن حسین ناطق‌بالحق، الافادة فی تاریخ الائمه الساده، چاپ ابراهیم‌بن مجدالدین مؤیدی و هادی‌بن حسن حمزی، یمن ۱۴۲۲/۲۰۰۱.

پیوند به بیرون