لشکر عمر بن سعد

مقاله متوسط
رده ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از لشکر عبیدالله بن زیاد)

لشکر عمر بن سعد سپاهی بود که عمر بن سعد به‌دستور عبیدالله بن زیاد جمع‌آوری کرد و در روز عاشورا در کربلا با امام حسین(ع) و یارانش جنگید و آنان را به شهادت رساند؛ سپس اهل بیت امام حسین(ع) را به اسارت برد.

بیشتر منابع تعداد سپاه عمر بن سعد را بیش از ۲۰ هزار دانسته‌اند. لشکر عمر بن سعد از طیف‌های مختلف اهالی کوفه تشکیل شده بود که با انگیزه‌های مختلفی در کربلا حضور یافته بودند. بیشتر آنان را از لحاظ عقیدتی عثمانی‌مذهب (افرادی که براین باور بودند که حق و جایگاه عثمان رعایت نشده است) دانسته‌اند. افرادی از خوارج نیز در میان آنان حاضر بودند و گروهی از لشکریان ابن سعد با انگیزه دشمنی با اهل‌بیت و برخی دیگر با تهدید و تطمیع ابن زیاد در کربلا حاضر شده بودند.

نام‌ و تعداد

فرماندهی سپاهی که در روز عاشورا در برابر امام حسین(ع) قرار گرفت بر عهده عمر بن سعد بن ابی‌وقاص بود و به همین دلیل نیز به لشکر عمر بن سعد معروف است. بنا بر گزارش بیشتر منابع، تعداد افراد این لشکر در آغاز حدود ۴۰۰۰ نفر بود[۱] و با پیوستن لشکرهای دیگر به آن، به بیش از ۲۰۰۰۰ تن رسید؛[۲] البته شمار لشکریان عمر سعد را بین ۶ تا ۳۵ هزار تن گزارش کرده‌اند و اعدادی همچون ۶ هزار،[۳] ۱۴ هزار،[۴] ۱۷ هزار،[۵] ۲۲ هزار، ۲۸ هزار،[۶] ۳۰ هزار،[۷] ۳۲ هزار[۸] نیز در برخی منابع ذکر شده است. امام حسین(ع) در روز عاشورا در اشعاری از لشکریان دشمن به دانه‌های درشت باران تعبیر کرده است.[۹] نویسنده کتاب لمعات الحسین از این تعبیر استفاده کرده که ابن سعد با لشگری انبوه چون دانه‌های باران شدید در کربلا حضور داشته است.[۱۰]

شکل‌گیری

عمر بن سعد پیش از واقعه کربلا، بیرون از شهر کوفه در محلی به نام حمام اعین به قصد عزیمت به ری و جنگ با دیلمیان، اردو زده بود. اما پیش از حرکت به سمت ری، کاروان امام حسین(ع) در کربلا توقف کرد. عبیدالله بن زیاد حاکم بصره و کوفه، از عمر بن سعد خواست قبل از حرکت به ری، جهت مبارزه با امام حسین(ع) به کربلا برود. عمر بن سعد ابتدا نپذیرفت اما عبیدالله ولایت بر ری را مشروط به حضور او در کربلا نمود؛ در نتیجه عمر بن سعد با لشکرش، به کربلا رفت.[۱۱] در برخی منابع آمده است که ابن سعد شب قبل از تصمیم‌گیری برای جنگ باامام حسین(ع) تا صبح با خود اندیشید که این کار را انجام دهد یا خیر. او با این اندیشه که پیش از مرگ توبه می‌کند آمادگی‌اش را برای جنگ با امام حسین(ع) اعلام کرد.[۱۲]

تقویت لشکر توسط ابن زیاد

بنابر برخی گزارش‌ها، در پی حرکت عمر سعد به سمت کربلا، شماری از مردم کوفه به سبب تطمیع و یا تهدید ابن زیاد به لشکر او پیوستند. ابن‌زیاد، مردم را در مسجد کوفه گرد آورد و بزرگان آنان را با پرداخت هدیه، تطمیع کرد سپس آنان را به همراهی با عمر بن سعد در جنگ با امام حسین(ع) فرا خواند.[۱۳]

ابن‌زیاد، عمرو بن حریث را به جای خود در کوفه گماشت و با تشکیل اردو در نخیله، کوفیان را واداشت تا به آنجا بیایند.[۱۴] وی پیوستن به لشکر ابن سعد را بر همه مردان کوفی لازم کرد و سوید بن عبدالرحمن منقری را به کوفه فرستاد و به او دستور داد در کوفه جستجو کند و هر کس را که از رفتن به جنگ امام حسین(ع) خودداری کرده، پیش او بیاورد.[۱۵] [یادداشت ۱]

عبیدالله بن زیاد، حصین بن تمیم و چهار هزار سپاهی تحت امر او را از قادسیه به نخیله فرا خواند.[۱۶] هم‌چنین به دستور وی شمر بن ذی‌الجوشن با ۴۰۰۰ نفر، یزید بن رَکاب کلْبی با ۲۰۰۰ نفر، حُصَین بن نُمَیر با ۴۰۰۰ نفر، مُضایر بن رهینه مازِنی با ۳۰۰۰ تن و نصر بن حَربه با ۲۰۰۰ تن[۱۷] و نیز شبث بن ربعی، حجّار بن اَبجَر،[۱۸] محمّد بن اشعث[۱۹] و یزید بن حارث هر کدام با هزار سوار به لشکر عمر بن سعد در کربلا پیوستند.[۲۰]

ابن زیاد روزانه دسته‌های بیست تا صد نفری از مردم کوفه را نیز به کربلا می‌فرستاد.[۲۱] سرانجام در ۶ محرم شمار لشکریان ابن سعد، به حدود ۲۲۰۰۰ تن رسید.[۲۲]

گروه‌ها و انگیزه‌ها

بیشتر افراد سپاه عمر بن سعد از اهالی و گروه‌های مختلف کوفه[۲۳] با انگیزه‌های متفاوت تشکیل شده بود.[۲۴] منابع تاریخی این گروه‌ها را از نظر عقیدتی عثمانی‌مذهب دانسته‌[۲۵] و از افرادی مانند: ابوبردة بن عوف ازدی،[۲۶] شیبان بن مخروم،[۲۷] کثیر بن شهاب،[۲۸] کعب بن جابر، عمر بن سعد، بشر بن سوط و عمارة بن عقبة ابی‌معیط با چنین منش عقیدتی نام برده‌اند.[۲۹]

شماری از لشکریان عمر بن سعد از هواداران بنی‌امیه و از مخالفان امام علی(ع) و دشمن شیعیان او بودند؛ شیبان بن مخزوم،[۳۰] شبث بن ربعی[یادداشت ۲]،[۳۱] کثیر بن عبدالله شعبی،[۳۲] شمر بن ذی‌الجوشن، عمر بن سعد، زحر بن قیس، عزرة بن قیس و عمرو بن حجاج زبیدی از این دسته به شمار می‌روند.[۳۳]

تعدادی از افراد سپاه نیز از اشراف کوفه بودند که به امام حسین(ع) نامه نوشته و او را به شهر خود دعوت کرده بودند ولی در پی تهدید و یا تطمیع ابن زیاد به او پیوستند. عروة بن قیس، شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، قیس بن اشعث، یزید بن حارث، عمرو بن حجاج و محمد بن عمیر تمیمی از این گروه بودند.[۳۴]

برخی از اهالی کوفه و شام با تهدید و اجبار ابن زیاد در لشکر عمر بن سعد حضور یافتند.[۳۵] افرادی نیز در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان بخشی از سپاه امام علی (ع) بودند ولی در واقعه کربلا در سپاه عمر بن سعد قرار گرفتند. شمر بن ذی‌الجوشن،[۳۶] محمد بن عمیر تمیمی[۳۷] و زحر بن قیس جعفی[۳۸] از این جمله هستند.[۳۹]

فرماندهان

فرماندهان سپاه عمر بن سعد عبارت بودند از:

پرچم لشکر نیز در دست زید، غلام ابن‌سعد بود.[۴۰]

عمر بن سعد، حر بن یزید ریاحی را به فرماندهی بنی‌تمیم و بنی‌همدان برگزید. اما حرّ از لشکر او جدا شد و به امام حسین(ع) و یارانش پیوست.[۴۱]

جداشدگان

در روز عاشورا افرادی از لشکر عمر بن سعد جدا شدند و به سپاه امام حسین پیوستند. در برخی منابع تعداد این افراد حدود ۳۰ تن ذکر شده است.[۴۲] حر بن یزید ریاحی،[۴۳] ابوالحتوف و سعد بن حرث انصاری،[۴۴] نعمان و حلاس بن عمرو ازدی راسبی،[۴۵] بکر بن حیّ تیمی،[۴۶] قاسم بن حبیب،[۴۷] جوین بن مالک، [۴۸] ابوالشعثاء کندی [۴۹] و عمرو بن ضبیعه[۵۰] از آن جمله‌اند. البته برخی از نویسندگان معتقدند برخی از این افراد به قصد جنگ با امام حسین در لشکر ابن سعد نیامده بودند؛ بلکه از آنجا که ابن زیاد راه‌های خروجی کوفه را بسته بود از طریق لشکر ابن زیاد خود را به امام حسین رساندند.[نیازمند منبع]

اقدامات در کربلا

لشکریان عمر بن سعد در کربلا اقداماتی انجام دادند که برخی از آنها عبارتند از:

بستن آب بر روی امام حسین و اصحابش

پس از رسیدن نامه ابن زیاد به عمر بن سعد که از او خواسته بود میان امام حسین و آب جدایی افکند، به دستور ابن سعد، عمرو بن حجاج در ۷ محرم، با پانصد سوار به کنار شریعه فرات رفت تا مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شوند.[۵۱]

شهادت امام حسین و اصحاب

سپاهیان عمر سعد در روز عاشورا آغازگر جنگ بودند. نخستین تیر را خود عمر بن سعد انداخت.[۵۲]آنان امام حسین و یارانش را به شهادت رساندند. سپس آنچه را که حضرت به تن داشت، بردند. قیس بن اشعث و بحر بن کعب، لباس‌،[۵۳] اسود بن خالد اودی نعلین‌، جمیع بن خلق اودی شمشیر، اخنس بن مرثد عمامه، بجدل بن سلیم، انگشتر و عمر بن سعد، زره[۵۴] او را ربودند.

آتش زدن و غارت خیمه‌ها

پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، لشکریان عمر بن سعد، به خیمه‌ها هجوم برده، اموال موجود در آن‌ها را غارت کرده و[۵۵] سپس خیمه‌ها را آتش زدند.[۵۶]

تاختن اسب بر بدن امام حسین

به دستور عمر بن سعد و در اجرای فرمان ابن زیاد، ده نفر از سپاهیان او، با اسبان‌شان بدن امام حسین(ع) را لگدکوب کردند و استخوان‌های سینه و پشت آن حضرت را در هم شکستند.[۵۷] اسحاق بن حویه، اخنس بن مرثد[۵۸] حکیم بن طفیل، عمرو بن صبیح، رجاء بن منقذ عبدی، سالم بن خیثمه جعفی، واحظ بن ناعم، صالح بن وهب جعفی، هانی بن شبث خضرمی و اسید بن مالک[۵۹] با اسب بر بدن امام حسین تاختند.

فرستادن سرهای شهدا به کوفه

سپاهیان عمر بن سعد سرهای شهدای کربلا را از تن جدا کرده، بر نیزه قرار داده و به کوفه منتقل کردند. خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی سر حسین بن علی(ع) و شمر بن ذی‌الجوشن، قیس بن اشعث، عمرو بن حجاج و عزره بن قیس سرهای دیگر شهدا را به سوی عبیدالله بن زیاد در کوفه بردند.[۶۰]

اسارت اهل بیت امام(ع)

به دستور عمر بن سعد، سپاهیان او اجساد کشتگان لشکر خود را دفن کردند[۶۱] سپس بازماندگان کاراوان امام حسین(ع) را به اسارت گرفته و به کوفه نزد ابن زیاد و سپس به شام و دربار یزید فرستادند.[۶۲]

کشتگان

درباره کشته‌شدگان لشکر عمر بن سعد آمار دقیقی وجود ندارد. برخی منابع شیعه از کشته شدن ۲۲۵ یا ۲۲۶ تن توسط یاران امام حسین(ع) خبر داده‌اند[۶۳] و برخی این عدد را حدود ۹۰۰ نفر دانسته‌اند.[۶۴] بر پایه روایتی که در مناقب ابن شهر آشوب آمده است امام حسین(ع) خود در روز عاشورا ۱۹۵۰ نفر از لشکریان عمر بن سعد را کشت و شماری را نیز مجروح کرد.[۶۵] همچنین در اثبات الوصیه شمار کشته‌های لشکر عمر بن سعد به دست امام حسین(ع) ۱۸۰۰ تن ذکر شده است.[۶۶]

پانویس

  1. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۰۹؛ دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۳.
  2. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۸۹-۹۰؛ ابن طاوس؛ اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۸۵.
  3. ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۲۶.
  4. طبری، دلایل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۱۷۸.
  5. کاشفی، روضة الشهداء، ۱۳۸۲ش، ص۳۴۶.
  6. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۱۶۶.
  7. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج ۴، ص۸۶؛ شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، مجلس ۷۰، ص۴۶۱، ح۱۰.
  8. کاشفی، روضة الشهداء، ۱۳۸۲ش، ص۳۴۶.
  9. مقرم، مقتل الحسین، بصیرتی، ۱۳۹۴، ص‌۳۴۵.
  10. حسینی طهرانی ،لمعات الحسین ،انتشارات باقرالعلوم،ص ۳۳
  11. نگاه کنید به طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۰۹؛ دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۳.
  12. شعرانی، دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۱۱۰.
  13. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۸۹.
  14. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۸.
  15. دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، صص۲۵۴-۲۵۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۹.
  16. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۸.
  17. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۸۹.
  18. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۰-۸۹.
  19. شیخ صدوق، الامالی، ص۱۵۵.
  20. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۹.
  21. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۹.
  22. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ۱۴۱۱ق، ص۹۰.
  23. ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۲۶.
  24. نگاه کنید به: هدایت‌پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، ۱۳۸۹ش، ص۱۶۶.
  25. نگاه کنید به: هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، ۱۳۸۹ش، ص۱۶۶.
  26. منقری، وقعة الصفین، ۱۴۰۴ق، ص۵.
  27. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۲۲۱.
  28. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۰۱.
  29. هدایت‌پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، ۱۳۸۹ش، ص۸۷-۹۵.
  30. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۴، ص۲۲۱.
  31. صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.
  32. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۰۱.
  33. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۰۰ق، ج۵، ص۲۵۵؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۶۹-۲۷۰.
  34. نگاه کنید به: طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۵۳-۳۵۴.
  35. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۸۹.
  36. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۸؛ منقری، وقعة‌صفین، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸-۱۹۵.
  37. ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۱۴۴.
  38. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۰۷.
  39. منقری، وقعة‌صفین، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸-۱۹۵.
  40. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۲، ۴۳۶؛ دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۶.
  41. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۷؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۹۹.
  42. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۸۰.
  43. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۷؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۹۹.
  44. سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۹.
  45. سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۱۸۷.
  46. سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۱۹۴.
  47. سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۱۸۶.
  48. سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۱۹۴.
  49. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۴۵.
  50. سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۱۹۴.
  51. دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۵؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۱۲؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۸۶.
  52. ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۰.
  53. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۵۴۳.
  54. ابن طاوس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۳۰.
  55. قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۹ش، ص۴۷۹.
  56. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۸؛ سید طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۰.
  57. الإرشاد، المفید ،ج‏۲،ص۱۱۳، بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۲۰۴؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۵.
  58. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۵.
  59. ابن طاوس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۳۵.
  60. بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۴۱۱؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۶.
  61. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۴۱۱.
  62. طبری، تاریخ‌الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۶.
  63. شیخ صدوق،الامالی،۱۳۷۶ش ص۲۲۳ـ۲۲۶؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ص۱۸۶-۱۸۸.
  64. ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹ـ۱۱۴.
  65. ابن شهر آشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۱۰.
  66. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۱۶۸.

یادداشت

  1. سوید مردی از شامیان را که برای مطالبه ارث خود به کوفه آمده بود، بازداشت کرده، نزد ابن‌زیاد فرستاد. ابن زیاد دستور قتل او را صادر کرد. دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، صص۲۵۴-۲۵۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۹. قتل او در راستای ترساندن مردم کوفه از نرفتن به نخیله انجام شده بود و پس از قتل او مردان کوفی راهی نخیله شدند. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۷ق، ج۳، ص۱۷۹.
  2. وی از سوی معاویه مأمور ترور امام حسن(ع) شده بود

منابع

  • ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۹۶۵م/۱۳۸۵ق.
  • ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
  • ابن جوزی، سبط، تذکرة الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
  • ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب علیهم‌السلام، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
  • ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، جهان، تهران، ۱۳۴۸ش.
  • ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه والنهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف (۵)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، جمعیة المستشرقین الألمانیة، ۱۹۷۹م/۱۴۰۰ق.
  • ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، لبنان، ۱۴۱۵ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الأشراف (ج۳)، تحقیق: محمدباقر محمودی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۹۷۷م/۱۳۹۷ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
  • دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • سماوی، محمد، إبصارالعین فی أنصار الحسین، قم، مركز الدراسات الإسلامية لحرس الثورة، ۱۴۱۹ ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، کتاب‌فروشی داوری، ۱۳۸۵ش/۱۹۶۶م.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۹ق.
  • طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
  • فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، قم، شریف رضی، ۱۳۷۵ش.
  • کاشفی سبزواری، ملاحسین، روضة الشهداء، قم، نوید اسلام، ۱۳۸۲ش.
  • مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه للامام علی بن ابی‌طالب، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
  • منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق: عبدالسلام محمدهارون، قاهره، المؤسسة العربیة الحدیثة، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۲ق. افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  • هدایت‌پناه، محمدرضا، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۹ش.