قابیل

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
قابیل
نخستین فرزند آدم(ع) و حوا
نقاشی مینیاتور از صحنه قتل هابیل به دست برادرش قابیل
نقاشی مینیاتور از صحنه قتل هابیل به دست برادرش قابیل
اطلاعات کلی
مذهبآتش‌پرستی پس از توحید
خویشاوندان
سرشناس
آدم(ع)حواهابیل
اطلاعات دیگر
پیشهزراعت
فعالیت‌هااعتراض به انتخاب برادر کوچکش هابیل به جانشینی آدم(ع) • حسادت و قتل هابیل • پذیرفته نشدن قربانی او از سوی خدا • انقراض نسل قابیل پس از طوفان نوح


قابیل نخستین فرزند آدم(ع) و حوا و برادر بزرگ هابیل. بر اساس منابع تاریخی او مرتکب نخستین قتل بر روی زمین شده است. قابیل به انتخاب برادر کوچکش، هابیل، برای جانشینی آدم اعتراض کرد. پس از این اعتراض، دو برادر مأمور به قربانی کردن برای خدا شدند تا قربانی هر یک از سوی خدا پذیرفته شد، جانشینی از آنِ او باشد. قابیل پس از آنکه قربانی‌اش برخلاف قربانی هابیل پذیرفته نشد، هابیل را به قتل رساند.

گزارش کرده‌اند که قابیل پس از قتل هابیل متواری شد و به آتش‌پرستی روی آورد. در منابع تاریخی و تفسیری و روایی درباره فرزندان و خاندان قابیل نیز نگاهی منفی وجود دارد. تأکید شیث، برادر دیگر قابیل، به فرزندان خود برای وصلت‌نکردن خاندانش با خاندان قابیل، از آن موارد است. نسل قابیل به‌سبب ارتکاب گناهانی همچون زنا و شراب‌خواری و قمار، در جریان طوفان نوح نابود شد و نسل بشر از طریق خاندان شیث ادامه یافت.

قرآن در سوره مائده از ماجرای قربانی‌کردن هابیل و قابیل و قتل هابیل سخن گفته است. نام قابیل در تورات، «قایین» ذکر شده است.

زندگی‌نامه

قابیل نخستین فرزند پسر آدم(ع) و حوا[۱] و برادر بزرگ هابیل و شیث است.[۲] وی مانند فرزندان دیگر آدم و حوا به صورت دوقلوی دختر و پسر به دنیا آمد.[۳] خواهر هم‌قلویش اقلیما نام داشت.[۴] قابیل به زراعت مشغول بود.[۵] شخصیت او در تفاسیر قرآن و منابع تاریخی به سبب حسادت به برادرش هابیل و قتل او منفی گزارش شده است.[۶] نخستین قتل توسط او اتفاق افتاده است.[۷] در متون تاریخی اسامی دیگری نیز برای قابیل به کار رفته است. تورات نام او را قایین ذکر کرده است.[۸] برخی منابع نیز از نام‌های قِین و قاین برای وی استفاده کرده‌اند.[۹]ناسوت نیز نام دیگری است که برای قابیل ذکر شده است.[۱۰]

ماجرای قربانی

برپایه منابع تاریخی پس از آنکه هابیل به عنوان جانشین آدم(ع) انتخاب شد،[۱۱] قابیل به سبب آنکه برادر بزرگ‌تر بود به این انتخاب اعتراض کرد.[۱۲] او بر این باور بود که انتخاب هابیل فرمان خدا نبوده است؛ بلکه حضرت آدم به سبب علاقه خود به هابیل، وی را به جانشینی و وصایت خود تعیین کرده است.[۱۳]

آدم(ع) در پاسخ به این اعتراض، از هابیل و قابیل خواست برای خدا قربانی کنند. هدیه هر کدام که از سوی خدا پذیرفته شد وصایت و جانشینی از آن اوست. هابیل دامدار بود و یکی از بهترین دام‌های خود را برای قربانی آماده کرد؛ اما قابیل که کشاورزی داشت، بدترین محصول زراعی خود را انتخاب کرد.[۱۴] هر دو به بالای کوهی رفتند و قربانی‌های خود را بر بلندی قرار دادند. قربانی هر کدام که آتش می‌گرفت به معنای پذیرفته‌شدن آن از سوی خدا بود. سرانجام قربانی هابیل آتش گرفت و مورد قبول واقع شد؛ اما برای محصول زراعی قابیل اتفاقی نیافتد و قربانی او پذیرفته نشد.[۱۵]

حسادت و قتل هابیل

پس از آنکه قربانی هابیل پذیرفته شد، قابیل به او حسادت کرد و سوگند خورد او را خواهد کشت. در مقابل هابیل گفت آنچه که موجب پذیرفته‌شدن قربانی می‌شود، تقوا است. او در پاسخ به تهدید قابیل، گفت برای اینکه از خدا می‌ترسد، اقدام به قتل قابیل نخواهد کرد.[۱۶]

بر اساس گزارش‌های تاریخی، زمانی که هابیل دام‌های خود را برای چراندن به بیرون و در نزدیکی کوهی برده بود، قابیل او را در حالی که استراحت می‌کرد، به شکلی غافلگیرکننده به قتل رساند.[۱۷] قابیل پس از کشتن هابیل، برای پنهان‌کردن جسد او درمانده شد. برخی از حیوانات درنده قصد حمله به جسد هابیل را داشتند تا آنکه به فرمان خدا دو زاغ آمدند و با هم درگیر شدند. یکی از آنها دیگری را کشت و با منقارش پرنده کشته‌شده را دفن کرد. قابیل از این صحنه به درماندگی خود پی برد و اظهار ندامت کرد.[۱۸] آیات ۲۹ تا ۳۱ سوره مائده به ماجرای قتل و دفن هابیل پرداخته است.[۱۹]

قابیل پس از کشتن هابیل مورد لعن آدم قرار گرفت.[۲۰] او به همراه خواهر خود به عدن، در جنوب یمن فرار کرد.[۲۱]

آتش‌پرست‌ شدن قابیل

منابع تاریخی از آتش‌پرست شدن قابیل پس از قتل برادرش سخن گفته‌اند.[۲۲] بر این اساس پس از آنکه وی مرتکب قتل هابیل شد، شیطان وی را وسوسه کرد. شیطان به قابیل گفت: آتش گرفتن قربانی هابیل برای آن بود که او آتش را عبادت می‌کرد. تو نیز باید برای آتش گرفتن قربانی‌ و پذیرفته‌شدن آن، آتش را عبادت کنی. بعد از این ماجرا قابیل خانه‌ای برای عبادت آتش ساخت و آتش‌پرست شد.[۲۳] روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در خصوص ساخت خانه‌ای برای پرستش آتش از سوی قابیل گزارش شده است.[۲۴]

تهدید به قتل شیث

پس از آنکه شیث به جانشینی آدم(ع) انتخاب شد، قابیل او را نیز مانند هابیل به قتل تهدید کرد.[۲۵] شیث به توصیه آدم(ع) برای در امان ماندن از تهدید قابیل، علومی را که از آدم(ع) دریافت کرده بود، از قابیل پنهان می‌کرد[۲۶] و تا مدتی در تقیه به سر می‌برد.[۲۷]

فرزندان قابیل

در متون تاریخی از فرزندان قابیل به بدی یاد شده است. براساس برخی گزارش‌ها فرزندان و خاندان قابیل گناهانی نظیر شراب‌خواری، قمار، زنا و بت‌پرستی مرتکب می‌شدند.[۲۸] این مسئله از سخنان شیث هم پیدا است که به فرزندان و نوادگان خود توصیه کرد با خاندان قابیل وصلت نکنند.[۲۹]

انقراض نسل قابیل پس از طوفان نوح

مورخان معتقدند خاندان و نوادگان قابیل به خاطر گناهانی که مرتکب شده بودند، در جریان طوفان نوح از بین رفتند و نسل آنان منقرض شد.[۳۰] بر این اساس نسل بشر از طریق خاندان شیث ادامه یافته است.[۳۱]

پانویس

  1. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۰.
  2. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج1ٌ، ص۸۵ و ۹۱.
  3. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۶.
  4. بن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۶.
  5. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۸۵ و ۹۱.
  6. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ۹۱ و ص۱۰۳.
  7. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۶، ص۱۶۵۲.
  8. تورات، سفر پیدایش، بخش ۴، آیه۳.
  9. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۸۵.
  10. محقق سبزواری، هادی المضلین، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۶.
  11. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۲.
  12. صادقی فدکی، ارتداد بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش، ص۲۷۰.
  13. صادقی فدکی، ارتداد بازگشت به تاریکی، ۱۳۸۸ش، ص۲۷۰.
  14. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۶، ص۱۴۷۹.
  15. کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۹.
  16. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۳۸.
  17. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۳۸.
  18. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۸۶.
  19. سوره مائده، آیه ۲۹-۳۱.
  20. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۶۶.
  21. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴۳.
  22. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۱۴۷۹.
  23. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۱۴۷۹.
  24. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۲۲۸.
  25. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۱۰۴.
  26. ملکی میانجی، مناهج البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۷۴.
  27. طبری، ترجمه تفسیر طبری، ۱۳۵۶ش، ج۲، ص۳۹۹.
  28. ثعلبی، تفسیر الثعلبی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۸۷.
  29. عسکری، عقاید اسلام در قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۳۰.
  30. شرف‌الدین، الموسوعة القرآنیة، خصائص السور، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۴۰؛ثعلبی، تفسیر الثعلبی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۸۷.
  31. ثعلبی، تفسیر الثعلبی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۸۷.

یادداشت

منابع

  • ابن‌کثیر، ابو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، محقق: ابی‌محمدابن عاشور، مراجعه و تدقیق: نظیر ساعدی، بیروت،‌ دار إحیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • شرف‌الدین، جعفر، الموسوعة القرآنیة، خصائص السور، مراجعه: احمد حاطوم/محمد توفیق، ابوعلی، بیروت، دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • صادقی فدکی، جعفر، ارتداد، بازگشت به تاریکی؛ نگرشی به موضوع ارتداد از نگاه قرآن کریم، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، (مرکز فرهنگ و معارف قرآن/بوستان کتاب)، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح: فضل الله یزدی طباطبایی، /هاشم رسولی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
  • طبری، محمد بن جریر، ترجمه تفسیر طبری، مصحح: حبیب یغمایی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۵۶ش.
  • عسکری، مرتضی، عقاید اسلام در قرآن، مترجم: محمدجواد کرمی، تهران، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر(تفسیر العیاشی) محقق: هاشم رسولی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
  • کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • ملکی میانجی، مناهج البیان فی تفسیر القرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۴ق.