خاوران‌نامه

از ویکی شیعه
صفحۀ آغازین «خاوراننامه» اثر ابن‌حسام خوسفی- نگارگری حدود ۸۸۱ ق

خاوران‌نامه، مشهورترین ولایت‌نامه فارسی سروده ابن حسامِ خوسْفی در قرن نهم. ولایت‌نامه یک نوع متن ادبی مشهور در تاریخ ادب فارسی بوده که امروزه فراموش شده است. در ولایت‌نامه ،داستانی به نظم و به لحن حماسی درباره قهرمانی‌های امیرالمؤمنین شرح داده می‌شود که غالباً آمیخته به افسانه است. ابن حسام جز خاوران‌نامه، چندین ولایت‌نامه دیگر نیز سروده است.[۱]

سبک کتاب

ابن حسام خاوران‌نامه را که برخی خاورنامه نیز نامیده‌اند، در قالب مثنوی و در بحر متقارب مثمن محذوف سروده است.

محتویات کتاب

ذکر توحید و ستایش نبوت

او کتاب را با ذکر توحید خداوند آغاز کرده، خرد و دانش را ستوده و پس از مناجات، به ستایش مقام نبوت پرداخته است.[۲] خاوران نامه از قدیم‌ترین حماسه‌های فارسی شیعیان است،[۳] اما آن‌گونه که شهرت یافته، کهن‌ترین حماسه شیعی به زبان فارسی نیست و منظومه علی‌نامه از قرن پنجم، سروده ربیع، از آن کهن‌تر است.

هماوردی اصحاب

در آغازِ خاوران‌نامه، اصحاب پیامبر اکرم(ص) در حضور او بحث می‌کنند که چه کسی از اصحاب، پهلوان‌تر است و به دنبال این بحث و نزاع، دو تن از اصحاب، ابوالمِحجَن و سعد وقاص، مکه را به قصد خاورزمین ترک می‌کنند. آنان در راه با نوادر، فرمانروای راهزنان، می‌جنگند و سعد وقاص اسیر می‌شود.

ابوالمحجن نوادر را می‌کشد و سعد وقاص را می‌رهاند که هر دو با قَطّار آدم‌خوار روبه رو می‌شوند و پس از جنگیدن با او می‌گریزند.

حضور امیر المؤمنین(ع) در خاور زمین

حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) را به جستجوی آن دو روانه می‌کند.

برخی از مردم خاورزمین قنبر را اسیر می‌کنند و امیرالمؤمنین قنبر را گم می‌کند. علی (ع) پس از آنکه ابوالمحجن و سعد وقاص را می‌یابد، با قطّار می‌جنگد و او را به اسلام دعوت می‌کند و چون قطّار نمی‌پذیرد، کشته می‌شود.

از آن پس لشکر اسلام به رهبری امیرالمؤمنین علی (ع) به خاورزمین می‌رود. علی (ع)، قنبر را می‌یابد و او را می‌رهاند.

در این میان، مالک اشتر هم به جستجوی حضرت علی می‌آید و سپاه اسلام به رهبری علی، چندین بار با سپاه خاورزمین می‌جنگد.[۴]

در بخشی از داستان عَمْرِواُمیه نیز، به داستان وارد می‌شود که پیک و تندرو سپاه اسلام است.[۵] پاره‌ای از کتاب، از جنگ علی (علیه‌السلام) با جادوان بحث می‌کند[۶] سرانجام علی (علیه‌السلام) خاورزمین را مسخر می‌کند و جمشید شاه می‌گریزد.

علی (ع) در سرزمین ساحل

پس از آن علی (ع)، رسول اکرم (ص) را در خواب دید که به او فرمان داد به سرزمین قهرمان رود تا یادگار سلیمان(ع) را از فراز کوه بلور، برایش بیاورد و او در آنجا با سپاه قهرمان جنگید. پس از آن علی (ع) به سرزمین ساحل رفت.

بخشی عظیم از خاوران نامه درباره جنگ‌های امیرالمؤمنین با تهماس، پهلوان اهل ساحل، است.

سرزمین قام

پس از آن به سرزمین قام، که سرزمین زردشتیان است، می‌رود و با صلصال می‌جنگد.[۷] در تمام این جنگ‌ها سپاه اسلام به رهبری علی (ع) پیروز است. مالک اشتر و عمرواُمَیه نیز قهرمانی‌های بسیار نشان می‌دهند.

متأثر از فردوسی

ابن حسام در این مثنوی، سخت تحت تأثیر شاهنامه فردوسی است و حتی در جایی از کتاب[۸] راجع به اینکه فردوسی را در خواب دیده، سخن گفته است.

خاورنامه

با اینکه ابن حسام[۹] تصریح کرده که نام منظومه‌اش خاوراننامه است، بسیاری از منابع از آن با عنوان خاورنامه نام برده‌اند.[۱۰]

شهرت در هند

خاوراننامه در هند نیز رواج و شهرت داشته است. شاعری دَکنی، متخلص به رستمی، خاوراننامه را در قرن یازدهم برای خدیجه سلطان شهربانو، همسر سلطان محمد بن ابراهیم عادل شاه، پادشاه دکن، به زبان دکنی ترجمه کرده است.[۱۱]

خاوراننامه منثور

از خاوراننامه روایتی منثور از نوع روایت نقالان نیز باقی است که خاورنامه نام دارد.[۱۲] این کتابِ منثور، مشحون از تعبیرات و اصطلاحات نقالی است و چند چاپ سنگی از آن باقی است. صورتِ کامل مثنوی خاوراننامه، هنوز به صورت منقّح چاپ و منتشر نشده است. دو پایاننامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد، به تصحیح خاوراننامه اختصاص یافته است؛ یکی نیمه نخست کتاب به تصحیح حیدرعلی خوشکنار و دیگری نیمه دوم کتاب به تصحیح حمیداللّه مرادی،[۱۳] همچنین حمیداللّه مرادی خلاصه خاوراننامه را با عنوان تازیاننامه پارسی: خلاصه خاوراننامه، تصحیح و منتشر کرده است.[۱۴]

نسخه‌های خطی

چند نسخه خطی مصور از خاوراننامه وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

  • نسخه موزه هنرهای تزیینی تهران؛
  • نسخه موزه بریتانیا دارای ۳۶۲ برگ و ۱۵۶ نگاره به تاریخ ۱۰۹۷؛
  • چند نسخه در مجموعه کتابخانه دیوان هند، از جمله نسخه‌ای با ۱۵۶ نگاره هندی بدون تاریخ و نسخه‌هایی به تاریخ ۹۶۵[۱۵] و ۱۰۵۹[۱۶]

قدیمی‌ترین نسخه

کهن‌ترین و نفیس‌ترین نسخه شناخته شده از خاوراننامه، نسخه موزه هنرهای تزیینی تهران است.

از مشخصات این نسخه است:

  1. داشتن جلد سوخته جدولدار از تیماج مشکی مایل به قهوهای،
  2. کاغذ خَتایی به قطع ۲۷/۵ سانتیمتر × ۳۸/۵ سانتیمتر،
  3. جدول کشی و شمسه،
  4. خط نستعلیق، با ۶۴۵ برگ و ۱۱۵ نگاره که ظاهراً دارای ۶۸۵ برگ و ۱۵۵ نگاره بوده است.[۱۷]

پنج برگ و هفت نگاره از این نسخه در کتابخانه چستربیتی، یک برگ آن در موزه رضا عباسی و قطعات دیگری از آن در موزه‌ها و مجموعه‌های شخصی در امریکا و اروپاست.[۱۸]

خصوصیات نوشتاری

هر صفحه کتاب از چهار ستون تشکیل می‌شود که به جز صفحات مصور، برخی دارای ۲۵ سطر و برخی به صورت ترکیبی ساده و مورب دارای یازده سطر است. عنوان‌ها در کل کتاب با رنگ طلایی و به خط رقاع، داخل مستطیل بدون تزیین قرار دارند. دور هر صفحه، بدون دقت و ظرافت، جدولکشی شده است. هر جدول شش خط افقی و شش خط عمودی دارد که فاصله میان خط اول و دوم و سوم و چهارم مطلاست و در فاصله میان ستون‌ها، چهارخط نازک طلایی در فاصله‌های مساوی ترسیم و با قلم مرکب کشیده شده است.

صفحه اول کتاب با شمسه‌ای ساده و فاقد تشعیر، با گل و بوته‌های ریز و درشت رنگین، تزیین شده و در میان شمسه عبارت «کتاب خاورنامه» به قلم ثلث و با سفیداب نوشته شده است.

تذهیب صفحه‌های دوم و سوم همانند است و در هر دو، سر لوح‌های مذهّب و جدول‌های زرین دیده می‌شود. در هر صفحه نُه بیت به خط نستعلیق نوشته شده و فاصله میان ابیات دارای طلا اندازی دندانه دار، معروف به دندان موشی، و تزیینات گیاهی است.[۱۹]

معمولا خوشنویسی کتاب‌های مصور ضعیف‌تر از آثار خطی تک ورقی است. این نسخه خاوراننامه نیز چنین است. چنانکه حروف، نسبت به زبانه قلم، بزرگ نویسی دارند و اتصالات، ظرافت‌های لازم و انسجام معمول را ندارند، اما باید یادآور شد که این اثر جزو اولین کتابت‌های نستعلیق به شمار می‌آید و تأثیر خطوط دیگر، همچون رقاع و تعلیق و نسخ، در حرکت بعضی حروف دیده می‌شود.[۲۰]

خصوصیات تصویری

با آنکه تاریخ اتمام کتابت این نسخه، با توجه به نوشته آخرین صفحه، ۸۵۴ ذکر شده است، نقاشی‌های امضا شده آن با تاریخ‌های ۸۸۱، ۸۸۲ و ۸۹۲،[۲۱] نشان می‌دهند که مصورسازی، چندین سال پس از کتابت نسخه به انجام رسیده است.

چون تاریخ کتابت نسخه و نگاره‌های آن همزمان با سلطنت ترکمانان آق قوینلو و قره قوینلو در ایران است و شیوه معینی دارد، متخصصان، سبک نقاشی آن را ترکمانی و مکتب شیراز می‌دانند؛[۲۲] اما، یحیی ذکاء، با ذکر دلایلی، از جمله شباهت آن با نسخه‌ای از شاهنامه، نقاشی‌های این نسخه را در مکتب هرات دانسته است.[۲۳]

نگارگری حدود ۸۸۱ ق- «هالۀ نور گرداگرد چهره حضرت علی (علیه‌السلام)»

با توجه به جزئیات صورت‌ها، طرز قلم‌زنی، رنگ‌آمیزی، صحنه‌سازی و ترکیب‌بندی، مصورسازی را چند نقاش انجام داده‌اند، احتمالا زیرنظر استادی به نام فرهاد، که رقم وی بر روی چند نقاشی دیده می‌شود. از زندگی این نقاش اطلاعی در دست نیست. برخی محققان، با توجه به سبک کار و نوع تصاویر، او را شیرازی دانسته‌اند.[۲۴] از جمله خصوصیات این نگاره‌هاست:

  1. تصویر چهره حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) با هاله‌ای نورانی در گرداگرد سر؛
  2. تصاویر حیوانات افسانه‌ای نظیر اژدها و دیو سفید؛
  3. استفاده از رنگ‌های تیره در مرکز تصویر در برخی نگاره‌ها؛
  4. کشیدن ابرها در رنگ‌های غیرطبیعی، همچون طلایی و آبی در زمینه آسمانِ آبی مایل به خاکستری و‌گاه لاجوردی؛
  5. تزیین باغ‌ها با اشکال هندسی؛
  6. استفاده از رنگ‌های شاد و درخشان؛
  7. گسترش دادن نقاشی به بیرون از جدول؛
  8. استفاده از اشکال نمادینی چون چاه و ابریق[۲۵]

پانویس

  1. رجوع کنید به ابن حسام، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۰۱۹۵.
  2. رجوع کنید به ۱۳۸۲ش، ص۴۳-۶۳.
  3. صفا، حماسه‌سرایی در ایران، ص۳۷۷.
  4. رجوع کنید به ابن حسام، تازیاننامه پارسی: خلاصه خاوراننامه، صص۶۸-۸۷، ۹۶-۱۱۶.
  5. رجوع کنید به: ابن حسام، خاوراننامه، صص۱۳۱-۱۳۳.
  6. رجوع کنید به: ابن حسام، خاوراننامه، صص۱۶۲-۱۷۰.
  7. رجوع کنید به: ابن حسام، خاوراننامه، صص۱۷۰-۱۷۲، ۱۷۶-۲۰۳، ۲۰۶-۲۷۶، ۲۸۰-۳۱۹.
  8. رجوع کنید به ص۱۹۹و۲۰۰.
  9. 1382ابن حسام، خاوراننامه، ص۳۱۴.
  10. رجوع کنید به خواندمیر، ج۴، ص۳۳۶؛ رازی، تذکره هفت اقلیم، ج۲، ص۸۶۹؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۶۸۲؛ معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۳، ص۱۱۲.
  11. اته، ج۱، ستون۵۶۰.
  12. رجوع کنید به ذکاء، «خاوراننامه: نسخۀ خطی و مصور موزۀ هنرهای تزیینی»، ص۱۹، پانویس ۱.
  13. رجوع کنید به ساکت، «پایان نامه‌های تصحیح نسخ خطی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد»، ص۷۵.
  14. تهران ۱۳۸۲ش.
  15. ابن حسام، مقدمه سعید انواری، ص۲۵.
  16. میتال، ص۲۱۶.
  17. ذکاء،، «خاوراننامه: نسخۀ خطی و مصور موزۀ هنرهای تزیینی»، ص۲۰، ۲۲؛ ابن حسام، همان مقدمه، ص۶-۷.
  18. رجوع کنید به ذکاء،، «خاوراننامه: نسخۀ خطی و مصور موزۀ هنرهای تزیینی»، ص۲۲و۲۳؛ ابن حسام، همان مقدمه، ص۷، ۲۵.
  19. رجوع کنید به ابن حسام، خاوراننامه، ص۳۵-۳۷.
  20. سیدمجتبی حسینی، کارشناس خط، مصاحبه مورخ ۹ مرداد ۱۳۸۶.
  21. رجوع کنید به ابن حسام، خاوراننامه، صص۵۹، ۶۲، ۶۵، ۸۶، ۸۹، ۹۱، ۹۳.
  22. رجوع کنید به گری، ص۱۰۴؛ فرهنگ هنر، ج۱۶، ص۳۲۸، ج۲۸، ص۶۱۷.
  23. رجوع کنید به ص۲۸و۲۹.
  24. رجوع کنید به کریم زاده تبریزی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران و برخی از مشاهیر نگارگر هند و عثمانی، ج۲، ص۵۱۱-۵۱۴؛ ابن حسام، همان مقدمه، ص۳۰.
  25. رجوع کنید به گری، ص۱۰۶و۱۰۷؛ رضی زاده، «در شیوه و مکتب نگاره‌های خاوراننامه»، ص۶۵۶۸.

منابع

  • ابن حسام، خاوراننامه، نگاره‌ها و تذهیب‌ها از فرهاد نقاش، تهران، ۱۳۸۱ش.
  • همو، تازیاننامه پارسی: خلاصه خاوراننامه، چاپ حمیداللّه مرادی، تهران، ۱۳۸۲ش.
  • همو، دیوان، چاپ احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک، مشهد، ۱۳۶۶ش.
  • ذکاء، یحیی، «خاوراننامه: نسخۀ خطی و مصور موزۀ هنرهای تزیینی»، هنر و مردم، دوره جدید، ش۲۰ (خرداد ۱۳۴۳).
  • رازی، امیناحمد، تذکره هفت اقلیم، چاپ محمدرضا طاهری (حسرت)، تهران ۱۳۷۸ش.
  • رضی زاده، رضیه، «در شیوه و مکتب نگاره‌های خاوراننامه»، گلستان هنر، ش ۲ (پاییز و زمستان ۱۳۸۴).
  • خواندمیر.
  • ساکت، سلمان، «پایان‌نامه‌های تصحیح نسخ خطی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد»، گزارش میراث، ش ۳۵ (مهر و آبان ۱۳۸۸).
  • شوشتری، قاضی نوراللّه بن شریف الدین، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۵۴ش.
  • صفا، ذبیح اللّه، حماسه سرایی در ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
  • کریم زاده تبریزی، محمدعلی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران و برخی از مشاهیر نگارگر هند و عثمانی، لندن، ۱۳۶۳-۱۳۷۰ش.
  • معصوم علی شاه، محمدمعصوم بن زین‌العابدین، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.

منابع انگلیسی

  • Hermann Ethe, Catalogue of Persian manuscripts in the Library of the India Office, Oxford 1903-1937.
  • The Dictionary of art, ed. Jane Turner, New York: Grove, 1998, s.vv. "Islamic art. III: Arts of the book. 4(V)(e) Iraq and Iran, c. 1450-c. 1500" (by B. W. Robinson), "Shiraz" (by Sheila S. Blair).
  • Basil Gray, Persian painting, London 1977.
  • Jagdish Mittal, "Painting", in History of medieval Deccan (1295-1724), ed. H. K. Sherwani, vol.2, Andhra Pradesh: The Government of Andhra Pradesh, 1974.

بپوند به بیرون