بلاد کبیره

مقاله قابل قبول
بدون عکس
از ویکی شیعه

بِلاد کبیره، شهرهایی که بیش از حد متعارف دیگر شهرها بزرگ هستند. برخی از فقها شهرهای فوق‌العاده بزرگ را بلاد کبیره می‌دانند و برخی دیگر فقط به شهرهایی بلاد کبیره می‌گویند که هر محله آن شهری مستقل خوانده می‌شود. به عقیده گروهی از فقیهان، بلاد کبیره در نحوه محاسبه مسافت شرعی، حدّ تَرَخُّص و قصد اقامت، احکامی متفاوت با سایر شهرها دارند. امام خمینی ، تهران را از بلاد کبیره شمرده است. به فتوای وی، ساکنان این شهر اگر قصد رفتن به ناحیه‌ای از آن را داشته باشند که فاصله رفت و برگشت آنجا بیش از هشت فرسخ شرعی است، هنگامی که از محله خود خارج شوند، باید نماز را به‌صورت شکسته بخوانند.

معنا و کاربرد

بِلاد کبیره اصطلاحی فقهی است و منظور از آن، شهرهایی است که بیش از حد متعارفِ دیگر شهرها بزرگ هستند.[۱] در کتاب‌های فقهی از بلاد کبیره در بخش نماز، سخن می‌گویند.[۲]

تعاریف

در نوشته‌های فقهی با عبارات مختلفی بلاد کبیره را تعریف کرده‌اند. در برخی از تعاریف، بلاد کبیره به شهری گفته می‌شود که به لحاظ عرفی هریک از محله‌های آن شهری جدا به شمار می‌آید.[۳] برخی شهرهایی را بلاد کبیره دانسته‌اند که چنان بزرگ باشند که رفتن از یک ناحیه شهر به ناحیه دیگر، سفر محسوب شود.[۴] در مقابل این تعاریف، دیدگاه امام خمینی قرار دارد که در آن قیودی که در دو تعریف بالا بود، یعنی اینکه هر محله شهری مستقل شمرده شود یا رفتن از محله‌ای به محله دیگر مسافرت دانسته شود، وجود ندارد. در تعریف وی بلاد کبیره صرفا به شهرهای بسیار بزرگ گفته می‌شود.[۵]

احکام

مبدأ مسافت شرعی، حدّ تَرَخُّص و قصد اقامت، از مسائلی هستند که در مسئله بلاد کبیره هم از آنها سخن می‌آید.

مبدأ مسافت شرعی

به فتوای فقیهان شیعه، اگر فردی قصد سفر به منطقه‌ای داشته باشد که فاصله رفت و برگشت آنجا تا وطن شرعی‌اش دست‌کم هشت فرسخ شرعی (بین ۴۰ تا ۴۵ کیلومتر) است، باید نماز را شکسته بخواند.[۶] مبدأ محاسبه مسافت شرعی در شهرهای معمولی، دیوار شهر یا خانه‌های آخر شهر است؛[۷] اما درخصوص بلاد کبیره اختلاف‌نظر هست. برخی از فقیهان معتقدند که در بلاد کبیره، هشت فرسخ از منزل فرد محاسبه می‌شود.[۸] برخی دیگر می‌گویند مبداء مسافت شرعی در بلاد کبیره، آخر محله سکونت است.[۹] برطبق دیدگاهی دیگر مبدأ را حد ترخص نسبت به محله محل سکونت می‌دانند. [۱۰]

حد تَرّخُّص

در فقه، به جایی که در آن دیوار خانه شهر را نبینند و صدای اذان شهر را نشنوند، حد تَرَخُّص می‌گویند.[۱۱] به عقیده فقها کسی که قصد مسافرت به جایی را دارد که فاصله مجموع رفت و برگشت آنجا حداقل به اندازه هشت فرسخ شرعی است، وقتی به حد ترخص برسد، نماز او شکسته است.[۱۲] به عقیده برخی از فقها همچون آیت‌الله خوئی بلاد کبیره و دیگر شهرها در حد ترخص تفاوتی با هم ندارند؛[۱۳] اما طبق دیدگاه امام خمینی، بلاد کبیره حد ترخص ندارد و فرد هرگاه قصد پیمودن مسافت شرعی را داشته باشد، هنگامی که از محله خود خارج شود، باید نماز را شکسته بخواند.[۱۴]

قصد اقامت

قصد ماندن در جایی به مدت ده روز یا بیشتر توسط مسافر را قصد اقامت گویند.[۱۵] اگر کسی در مسافرت قصد اقامت در جایی داشته باشد، در آنجا نماز او تمام و روزه‌اش صحیح است.[۱۶] درخصوص چگونگی قصد اقامت در بلاد کبیره اختلاف‌نظر هست. بیشتر فقها معتقدند که قصد اقامت در بلاد کبیره شامل تمام منطقه‌ای است که یک شهر دانسته می‌شود؛[۱۷] اما به باور برخی همچون امام خمینی در بلاد کبیره، قصد اقامت تنها در محله‌ای معتبر است که قصد اقامت در آن را داریم.[۱۸]

بلاد کبیره‌بودن تهران

در برخی از کتاب‌های توضیح المسائل و استفتائات، این مسئله مطرح شده است که شهر تهران از بلاد کبیره است یا خیر. بیشتر مراجع تقلید ایران ازجمله آیت‌الله بهجت، آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله فاضل لنکرانی تهران را جزء بلاد کبیره نمی‌دانند؛[۱۹] اما از نظر امام خمینی این شهر از بلاد کبیره است.[۲۰]

پانویس

  1. مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۱۲۶.
  2. مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۱۲۶.
  3. نگاه کنید به مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۷۶.
  4. نگاه کنید به فاضل لنکرانی، جامع المسائل، امیر قلم، ج۱، ص۱۴۱.
  5. نگاه کنید به امام خمینی، استفتائات، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۶.
  6. یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۴۱۴.
  7. امام خمینی، توضیح المسائل، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۸۷۵.
  8. نگاه کنید به امام خمینی، استفتائات، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۱۲.
  9. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۱۴، ص۲۰۳.
  10. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۱۴، ص۲۰۳.
  11. مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۴ش، ج۳، ص۲۴۵.
  12. امام خمینی، توضیح المسائل، ۱۳۹۲ش، ص۸۶۹.
  13. خوئی، صراط النجاة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ۱۰۸.
  14. امام خمینی، استفتائات، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۱۲.
  15. مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ج۶، ۱۳۹۵ش، ص۶۳۰.
  16. مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ج۱، ۱۳۹۰ش، ص۶۳۰.
  17. نجفی جواهر، ج۱۴، ص۳۰۷، ۳۰۸.
  18. نگاه کنید به امام خمینی، استفتائات، ۱۴۲۲ق، ص۲۱۳.
  19. بهجت، استفتائات، ۱۴۲۸ق، ج۲، ۴۰۰؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۷۵، ۷۶؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، امیر قلم، ج۱، ص۱۴۱.
  20. امام خمینی، استفتائات، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۶.

منابع

  • امام خمينى، سيدروح‌الله، استفتائات، قم، ‌دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنم، ۱۴۲۲ق.‌
  • امام خمينى، سيدروح‌الله، توضیح المسائل مراجع، قم، ‌دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.‌
  • بهجت، محمدتقی، استفتائات، قم، دفتر حضرت آیت الله بهجت، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
  • فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، قم، امیر قلم، چاپ یازدهم، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، استفتائت جدید، تحقیق ابوالقاسم علیان‌نژادی، قم، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
  • مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۶، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعة السابعة، بی تا.
  • یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی (المُحَشّیٰ)، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.