اصول خمسه

مقاله قابل قبول
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
استناد ناقص
شناسه ناقص
از ویکی شیعه

اُصولِ خَمْسه به اصول بنیادین اعتقادی در مذهب کلامی معتزله گفته می‌شود. این اصول پنج‌گانه عبارت‌اند از توحید، عدل، وعد (قول به پاداش) و وعید (قول به عذاب)، منزلة بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر. معتزله، عنوان گروهی از متکلمان مسلمانِ اهل سنّت است که به اصالت عقل در برابر نقل، شهرت دارند.

معتزله

مُعتَزِلَه، عنوان گروهی از متکلمان مسلمانِ اهل سنّت است که به اصالت عقل در برابر نقل، شهرت دارند. معتزله معتقد بودند آنچه از طریق وحی به دست ما می‌رسد، باید با عقل نظری ارزیابی شود. این اصل، ثمراتی در کلّیت نظام فکری و عقاید دینی آنان داشت و برداشتی ویژه از توحید و عدل الهی به آنان بخشید و بدین رو، آن دسته از متون دینی را که به ظاهر، با عقل ناسازگار بود، تأویل کردند. برای مثال، امکان رؤیت خدا را که در برخی متون به آن تصریح شده انکار کردند و آن را تأویل بردند؛ زیرا به لحاظ عقلی، دیدن بدون مکان و جهت ممکن نیست و چون خداوند از مکان و جهت منزه است، رؤیت او نه در این جهان، نه در آخرت ممکن نیست.[نیازمند منبع]

برخی عقاید معتزله با آرای مورد اتفاق اهل سنت تضاد آشکار داشت و دیدگاهشان به متکلمان امامیه نزدیک‌تر بود و حتی در برخی اصول اعتقادی مانند توحید و عدل با هم اشتراک نظر داشتند. ارتباط نزدیک شیعیان و معتزله در برخی دوره‌های تاریخی بیشتر بوده و برخی از علمای عقل‌گرای شیعه مانند شیخ مفید و سید مرتضی به معتزله نزدیک بودند. با این حال همواره اختلاف نظرهای مهمی بین شیعیان و معتزله وجود داشته و مجادلات بسیاری بین علمای شیعی و معتزلی درباره عقاید کلامی در گرفته است. برای نمونه شیعیان در اندیشه امامت، رابطه میان ایمان و گناه کبیره، و امر به معروف و نهی از منکر با معتزلیان اختلاف داشته‌اند.[نیازمند منبع]

اصول مذهب آنان

اصول بنیادین اعتقادی در مذهب کلامی معتزله بر پایه پنج اصل استوار است که هر کس به آنها اعتقاد داشته باشد معتزلی خوانده میشود.[۱] قاضی عبد الجبار معتزلی (متوفای ۴۱۵ق) کتابی را بر اساس همین اصول پنجگانه تدوین کرده است که «شرح الاصول الخمسة» نام دارد.[۲] اصل توحید و عدل جزو مسایل ایمانی و اعتقادی و سه اصل دیگر در واقع معرف مذهب معتزله است.[۳] این اصول عبارتند از:

توحید

از مراتب یا اقسام توحید آنچه بیش از همه مورد تأکید معتزله قرار گرفته توحید صفاتی است. یعنی صفات زاید بر ذات را از خداوند نفی کرده‌اند و معتقدند صفات خداوند عین ذات اوست. و بدین جهت گاهی از آنان به نفی‌کنندگان صفات یا قائلان به نیابت ذات از صفات یاد شده است.[یادداشت ۱] ولی به نظر می‌رسد آنان صفات کمال را از خداوند نفی نکرده‌اند، بلکه معتقدند صفات با ذات عینیت دارد و در این مسئله با امامیه هم عقیده‌اند. این مطلب از کلام شیخ مفید در «اوائل المقالات»[۴] و شهرستانی در «ملل و نحل»[۵] به روشنی استفاده می‌شود و مؤلفان کتاب «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی» نیز بر آن تصریح کرده‌اند.[نیازمند منبع] اما حکیم سبزواری براین باور است که معتزله با دیدگاه نیابت، در حقیقت صفات الهی را نفی کرده‌اند.آنان درباره صفات الهی معتقدند که ذات الهی برای صفاتش نیابت دارد به این معنا که مثلاً اثرِ علم انجام دادن کارها بر اساس اتقان است و همین اثر بر ذات الهی مترتب است یعنی افعال الهی حقیقتاً مُتقَن است بدون این که صفت علمی در ذات الهی موجود باشد. سبزواری منشاء این دیدگاه غلط از سوی معتزله را این می‌داند که آنان صفت را معنایی دانستند که قائم به غیر است و نمی‌تواند ذات مستقلی باشد در حالی که متوجه نیستند صفت حقیقت وجودی و دارای مراتب مختلف است. [۶][یادداشت ۲]مطهری فیلسوف معاصر شیعی نیز معتقد است که توحید صفاتی معتزله به معنی خالی بودن ذات از هر صفتی و به عبارت‌ دیگر به معنی فاقد الصفات بودن ذات است.[۷] معتزله توحید افعالی را نیز قبول ندارند؛ زیرا معتقدند لازمه توحید افعالی این است که خدا خالق همه افعال انسان باشد، نه خود او؛ پس در واقع انسان، انجام‌دهنده واقعی اعمال خود نیست و نمی‌شود به خاطر کارهایی که خودش انجام نداده، او را پاداش یا کیفر داد و چنین پاداش و کیفری با عدل الهی ناسازگار است. بر اساس این استدلال، معتزله به اصل تفویض معتقدند؛ یعنی همه امور اختیاری انسان به خود او واگذار شده و خداوند در این امور دخالتی ندارد.[نیازمند منبع]

عدل

در نظر عموم‌ اهل‌ سنت‌ هیچ‌ حکم‌ و قانونی‌، از دایره اراده‌ و حکم‌ خداوند بیرون‌ نیست‌ و تعیین‌ نیک‌ و بد افعال‌ نیز به‌ خواست‌ و تشریع‌ الهی‌ بستگی‌ دارد. معتزله‌ در مقابل‌ بر این‌ اعتقاد بودند که‌ عقل‌ انسانی‌ به‌ درک‌ احکام‌ کلی‌ اخلاقی‌ تواناست‌ و کار شریعت‌ تأیید و تعیین‌ حدود دقیق‌ آنها بوده‌ است‌. از این‌ عقیده‌ به‌ «حسن‌ و قبح‌ عقلی» تعبیر می‌شود. بر این‌ مبنا، معیارهای‌ عرفیی‌ که‌ آدمیان‌ در مورد عدالت‌ و به‌ طور کلی‌ درباره نظام‌ ارزشی‌ افعال‌ انسانی‌ باور دارند، معیارهایی‌ عام‌ است‌ که‌ فعل‌ خداوند از آنها مستثنی‌ نیست‌. بنابراین‌، اگر مثلاً تکلیف‌ مالایطاق‌ یا کیفر دادن‌ کسی‌ به‌ دلیل‌ عمل‌ غیرارادی‌ او در میان‌ انسانها کاری‌ ناعادلانه‌ و قبیح‌ است‌، به‌ همین‌ گونه‌، نمی‌توان‌ پذیرفت‌ که‌ پروردگار عادل‌ - که‌ عمل‌ قبیح‌ از او سر نمی‌زند - با بندگانش‌ چنین‌ رفتار کند.[۸]

معتزله در حسن و قبح عقلی و عدل خداوند با امامیه همعقیده است و این دو در مقابل اشاعره که با آنها در این عقیده مخالفند به «عدلیه» معروف‌اند.[۹] البته معتزله در برخی از فروعات مسئله عدل الهی نظری مخالف با امامیه دارند به عنوان نمونه در مسئله اختیار انسان) قائل به تفویض در مقابل عقیده جبر شده‌اند[۱۰]، حال اینکه شیعه قائل به امر بین الامرین است.[۱۱]

وعد و وعید

براساس‌ اصل‌ وعد و وعید، خداوند مؤمنان‌ را به‌ آنچه‌ وعده‌ داده‌ است‌، پاداش‌ می‌دهد(وعد)، و کافران‌ و فاسقان‌ را به‌ سزای‌ موعودشان‌ که‌ خلود در آتش‌ است‌، می‌رساند(وعید). بنابراین‌، مؤمنانی‌ که‌ به‌ گناه‌ آلوده‌ شده‌اند، از کیفر الهی‌ جز به‌ توبه‌ رهایی‌ نمی‌یابند، اما جزای‌ آنان‌ از کافران‌ خفیف‌تر است.[۱۲]

منزلتی میان دو منزلت

منزلتی میان دو منزلت (به عربی منزلة بین المنزلتین) نخستین اصل مذهب معتزله است که توسط پیشوای آن یعنی واصل بن عطا مطرح شد. زمینه بحث این است که آیا کسی که مرتکب گناه کبیره می‌شود، مؤمن است یا کافر. معتزله معتقدند کسی که گناه کبیره‌ای انجام دهد، نه مؤمن نامیده می‌شود، نه کافر. چنین شخصی اگر بدون توبه از دنیا برود، عذاب او قطعی و جاودانه خواهد بود؛ اما نه به شدتی که کافر عذاب می‌کشد[۱۳]. شیخ مفید معتقد است هر کس در این مسئله با معتزله هم عقیده باشد معتزلی خواهد بود هر چند در مسائل دیگر با اکثرشان اختلاف نظر داشته باشد.[۱۴]

امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر یکی از احکام ضروری اسلام است و هیچ یک از مذاهب اسلامی منکر آن نیستند و جزء ویژگی‌های اختصاصی هیچ مذهبی محسوب نمی‌شود. ولی معتزله با اصل قرار دادن آن خواسته‌اند اهتمام خود را نسبت به آن نشان دهند. به گفته زمخشری، عقیده معتزله این است که امر به معروف و نهی از منکر از واجبات کفایی و مشروط به شرایط ویژه‌ای است و شدیدترین مرتبه آن (جنگ) از شئون حکومت و وظایف رهبری اسلامی است.[۱۵]

پانویس

  1. ربانی گلپایگانی فرق و مذاهب کلامی، ۱۳۹۳ش، ص۲۵۹.
  2. ربانی گلپایگانی فرق و مذاهب کلامی، ۱۳۹۳ش، ص۲۵۹.
  3. مطهری، آشنایی با علوم اسلامی،۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۴.
  4. مفید، اوائل المقالات، ۱۳۷۲ش، ص۵۲
  5. شهرستانی، ملل و نحل، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۴۴
  6. سبزواری، منظومه، نشر ناب، تهران، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۵۹.
  7. مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ج۱، ص۷۳.
  8. انواری، محمدجواد، «اصول خمسه»، ص۲۸۰
  9. محمدی ری شهری، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۱۰۴
  10. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، موسسه امام صادق، ج۳، ص۲۷۹
  11. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۷.
  12. انواری، محمدجواد، «اصول خمسه»، ص۲۸۰
  13. قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۷۱-۴۷۲.
  14. مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۲ش، ص۴۵
  15. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، صص۳۹۸-۳۹۶

یادداشت

  1. . «الاشعری بازدیاد قائله/ و قال بالنیابة المعتزله. سبزواری، منظومه، نشر ناب، تهران، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۳۷ ص۵۵۸-۵۵۹.
  2. و لم يتفطنوا أن حقيقة كل صفة هي الوجود و الوجود مقول بالتشكيك فكلّ صفة له عرض عريض

منابع

  • انواری، محمدجواد، «اصول خمسه»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۲۷۹ تا ۲۸۲
  • ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم،مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۹۳ش.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل،‌دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ق.
  • سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، موسسه امام صادق.
  • شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م.
  • قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه عقاید اسلامی، قم، دارالحدیث، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، تهران، صدرا،۱۳۸۷ ش.
  • مفید، محمد بن محمد، اوایل المقالات فی المذاهب و المختارات، به اهتمام دکتر مهدی محقق، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، مک گیل، ۱۳۷۲ش.

پیوند به بیرون