مُصْحَف، چیزی که قرآن به صورت کامل بر آن نوشته شده است. این واژه وقتی برای قرآن به کار گرفته شد که به شکل امروزی‌اش جمع‌آوری و تدوین شد. در تاریخ آمده است به دستور عثمان (خلیفه سوم)، برای دوری از اختلاف قرائت‌ها، مصحف‌ها یکسان‌سازی شدند و مصحفی واحد تدوین شد. مصحف احکام خاصی دارد؛ مثل اینکه نباید آن را نجس کرد و اگر نجس شود، واجب است که آن را آب بکشند یا مس کردن خط قرآن نیازمند وضو است و کسی که وضو ندارد یا جُنُب است، حرام است به خط قرآن دست بزند.

واژه‌شناسی

مُصحَف در لغت به معنای چیزی بوده که صحیفه‌ها در آن جمع شده است؛ یعنی چیزی که دارای دو رُویه (جلد) بوده و در آن، اوراق جمع‌آوری و نگهداری می‌شده است.[۱] واژه مُصحَف در قرآن نیامده است؛ اما هم‌ریشه آن یعنی واژه صُحُف، ۸ بار به کار رفته است و به کتاب پیامبرانی چون ابراهیم، موسی و به لوح محفوظ و نامه اعمال صحف گفته شده است.[یادداشت ۱] صُحُف جمع صحیفه است و صحیفه صفحه‌ای است که بر آن می‌نویسند.[۲] واژه مصحف بعدها برای قرآن به کار گرفته شده است.[۳]

مصحف، اصطلاحی برای اشاره به قرآن

نام یا اصطلاح مُصحَف برای قرآن، بیشتر در زمانی رواج یافت که به شکل امروزی‌اش تدوین شد؛ به عبارت دیگر، هنگامی که پس از رحلت پیامبر(ص) قرآن را یکجا جمع کردند و نوشتند، آن را «مُصحَف» خواندند.[۴] محمدباقر حجتی درباره نامگذاری قرآن به مصحف می‌نویسد: «بر طبق منابع تاریخی اهل سنت، چنین استفاده می‌شود که نامگذاری قرآن به مصحف به زمان خلافت ابوبکر بازمی گردد». وی پس از نقل روایات گوناگون در این زمینه به نقد و بررسی این نظریه پرداخته است.[۵]

تدوین مصحف واحد

در زمان پیامبر(ص) و پس از آن، مصحف‌های فراوانی متعلق به یاران پیامبر و تابعین وجود داشت.[۶] محمود رامیار پژوهشگر قرآنی به برخی از این مصحف‌ها و صاحبان آنها اشاره کرده است که از آن جمله، مصحف امام علی(ع)، مصحف حمزه عموی پیامبر، ابی بن کعب، معاذ بن جبل، زید بن ثابت و ابوایوب انصاری هستند.[۷]

گوناگونی این مصحف‌ها موجب اختلاف مردم می‌شد. چنان‌که مردم نواحی مختلف (کوفه، بصره، دمشق، شام) هر کدام یک مصحف را قبول داشتند و آن را درست می‌پنداشتند. خلیفه سوم برای جلوگیری از اختلاف میان مردم و تفاوت در بین مصحف‌ها، دستور داد که در دست هر کسی مصحفی یا آیه‌ای یا سوره‌ای‌ یا قسمتی از قرآن است بیاورد. آن‌گاه گفت: از روی این همه مصحفی درست کنند که اساس و امام باشد و اگر در قرائت کلمه‌ای اختلاف پیدا کردند، زبان و لهجه قریش را (که قرآن به این زبان نازل شده است) مقدّم دارند. پس از اینکه مصحف رسمی آماده شد، عثمان دستور داد تا از روی آن چندین نسخه نوشتند و هر یک را به طرفی از اطراف جهان اسلامی فرستادند، و نیز به منظور رفع اختلاف دستور داد تا باقی‌مانده مصحف‌ها را که متفاوت بودند در آتش بیندازند. بدین ترتیب، قرآن طی چند سال (منتهی به حدود سال ۲۸ قمری) بین دو جلد، از سوره فاتحه تا ناس و در ۱۱۴ سوره تدوین شد.[۸]

احکام مربوط به مصحف

در فقه برای مصحف احکامی بیان شده است:

  • مس کردن مصحف

برای مسّ کردن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به آن، وضوگرفتن واجب است[۹] و فرقی هم بین آیه، کلمه یا حرف نیست، حتی اگر در کتاب دیگری آمده باشند.[۱۰] ولی اگر قرآن را به زبان دیگر ترجمه کنند، مسّ آن اشکال ندارد، به جز نام خداوند که به هر زبانی باشد، مس آن نیازمند وضو است.[۱۱] جلوگیری بچه و دیوانه از مسّ خط قرآن واجب نیست، مگر اینکه مس کردن آنان بی‌احترامی به قرآن باشد.[۱۲] همچنین بر شخص جُنُب حرام است جایی از بدنش را به خط قرآن برساند.[۱۳]

کسی که وضو ندارد یا غُسل بر گردن اوست، می‌تواند به حاشیه و بین خطوط قرآن دست بزند و این کار بر او حرام نیست، بلکه مکروه است.[۱۴] همچنین مستحب است انسان برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای مسّ حاشیۀ قرآن وضو بگیرد.[۱۵]

  • نجس‌کردن و آب‌کشیدن مصحف

نجس‌کردن مصحف حرام است[۱۶] و اگر نجس شد، واجب است آن را آب بکشند.[۱۷] همچنین اگر برگی از قرآن در توالت بیفتد، واجب است آن را خارج کنند و اگر ممکن نیست، احتیاط و بهتر آن است که از آن توالت استفاده نشود تا آن برگه از بین برود.[۱۸]

  • در دست کافر

گفته شده است دادن قرآن به کافر حرام است و اگر در دست اوست باید قرآن را از او بگیرند.[۱۹] البته بنابر نظر برخی از فقیهان همچون آیت‌الله مکارم شیرازی و فاضل لنکرانی، اگر برای تحقیق یا تبلیغ در مورد اسلام باشد، ایرادی ندارد.[۲۰]

  • به ارث گذاشتن مصحف

قرآن و انگشتر و شمشیر میت و لباسی را که پوشیده یا برای پوشیدن گرفته و دوخته است اگر چه نپوشیده باشد مال پسر بزرگ‌تر است و اگر میت از این چهار چیز بیشتر از یکی دارد، مثلًا دو قرآن یا دو انگشتر دارد، چنانچه استفاده شده یا برای استفاده مهیا شده، مال پسر بزرگ‌تر است.[۲۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه صحف؛ راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه صحف.
  2. رامیار، تاریخ قرآن، ص۹.
  3. رامیار، تاریخ قرآن، ص۱۰.
  4. خرمشاهی، قوام الدین، مصحف، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۰۶۵.
  5. حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن کریم، ص۴۶۲ به بعد؛ به نقل خرمشاهی، قوام الدین، مصحف، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۰۶۶.
  6. ایازی، مصحف امام علی(ع)، صص۱۸۰-۱۸۱.
  7. رامیار، تاریخ قرآن، صص۳۳۴-۳۳۵.
  8. خرمشاهی، قوام الدین، مصحف، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۰۶۵-۲۰۶۶.
  9. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۳۳۴ و ص۳۳۷، مسئله ۳.
  10. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۳۳۴ و ص۳۳۸، مسئله ۷ و ۸.
  11. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۳۴۲، مسئله ۱۷.
  12. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۳۴۱، مسئله ۱۵.
  13. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۴۸۱.
  14. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۳۴۲، مسئله ۱۶.
  15. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۳۴۵.
  16. امام خمینی، توضیح المسائل (مُحَشّیٰ)، مسئله ۱۳۵.
  17. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۱۸۲، مسئله ۲۱.
  18. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۱۸۳، مسئله ۲۶.
  19. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی (محشی)، ج۱، ص۱۸۲، مسئله ۲۳.
  20. توضیح المسائل آیت‌الله مکارم شیرازی، مسئله ۱۴۰. توضیح المسائل آیت‌الله فاضل لنکرانی، مسئله ۱۴۰.
  21. امام خمینی، توضیح المسائل (مُحَشّیٰ)، مسئله ۲۷۸۰.

یادداشت

  1. «صُحُفِ إِبْرَ‌اهِیمَ وَمُوسَیٰ» (سوره اعلی، آیه ۱۹)، «صُحُفِ مُوسَیٰ» (سوره نجم، آیه ۳۶)، «الصُّحُفِ الْأُولَیٰ» (سوره طه، آیه ۱۳۳)، «صُحُفٍ مُّکرَّ‌مَةٍ: نامه‌های گرامی، لوح محفوظ یا کتب انبیا» (سوره عبس، آیه ۱۳)، «صُحُفًا مُّنَشَّرَ‌ةً: نامه‌های سرگشاده و افراخته» (سوره مدثر، آیه ۵۲)، «وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَ‌تْ» (سوره تکویر، آیه ۱۰)، «صُحُفًا مُّطَهَّرَ‌ةً: نامه‌های پاکیزه» (سوره بینه، آیه ۲).

منابع

  • ابن منظور، لسان العرب، [بی‌جا]، دارالفکر، [بی‌تا].
  • ایازی، سیدمحمدعلی، مصحف امام علی(ع)، در دانشنامه امام علی(ع)، ج۱۲، زیر نظر علی اکبر رشاد، تهران، مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ش.
  • خمینی، سیدروح‌الله، توضیح المسائل (محشیٰ)، به تحقیق و تصحیح سیدمحمدحسین بنی‌هاشمی خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
  • دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، بیروت،‌ دار العلم، ۱۴۱۲ق.
  • رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
  • طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المُحشّی)، به تحصیح و تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.