سنائی غزنوی، از شاعران و عارفان قرن پنجم و نخستین شاعر اهل تصوف است. مولوی از او با عنوان «حکیم» یاد کرده است. درباره مذهب او اتفاق نظر وجود ندارد، اما برخی با استناد به اشعاری که در وصف ائمه سروده، او را شیعه میدانند.
سنائی غزنوی |
|
زادروز | نیمه دوم قرن پنجم |
---|
زادگاه | غزنین |
---|
جایگاه
زندگینامه
ابوالمجد مجدود ابن آدم مشهور به سنائی، در نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری در غزنین به دنیا آمد. وی در شهرهای بلخ، هرات، سرخس، نیشابور و غزنین سکونت داشته است.[۵] در تاریخ وفات وی اختلاف نظر وجود دارد. نویسنده کتاب ریحانة الأدب یکی از دو تاریخ ۵۴۵ و ۵۵۵ قمری را درست میداند[۶] و در برخی منابع ۱۱ شعبان ۵۴۵ق تاریخ وفات وی ثبت شده است.[۷]
مذهب
سنائی در برخی از اشعارش از اهل بیت سخن گفته و آنان را مدح کرده است؛ ازاینرو برخی او را شیعه دانستهاند: مدرس تبریزی مؤلف ریحانة الأدب، دو کتاب حدیقة الحقیقة و دیوان قصائد سنائی را شامل اشعاری میداند که بر شیعه بودنِ سنائی دلالت صریح دارند.[۸] شیخ عباس قمی در الکِنیٰ و الأَلقاب با استناد به شعری از سنائی که در آن از خلافت امام علی (ع) پس از عثمان با عبارت «زَهَقَ الباطل است و جاءَ الحق» (باطل نابود شد و حق آمد) یاد شده، نوشته است: او شیعه بوده و تقیه میکرده است.[۹] همچنین افندی در کتاب ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، با استناد به ابیاتی از او که در آنها به حدیث غدیر اشاره شده، سنائی را شیعه دانسته است.[۱۰]
رسول جعفریان معتقد است اشعار حدیقة الحقیقة سنائی اظهارنظر درباره مذهب سنائی را مشکل میسازد؛ چرا که سنائی در این کتاب دیدگاهی وحدتگرایانه را بروز میدهد و به ستایش از پیامبر(ص)، خلفای سهگانه، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، ابوحنیفه و شافعی میپردازد.[۱۱]
اشعار دیگری نیز در دیوان سنائی وجود دارد که گفته شده آنها را در پاسخ به سلطان سنجر سروده، زمانی که سلطان از مذهب سنائی پرسید. سنائی در این اشعار، امام علی(ع) را مدینة العلم خوانده و تنها او را شایسته امیری دانسته است؛ همچنین از غصب حق حضرت زهرا(س) (ماجرای فدک) سخن گفته، به حدیث ثَقَلَین اشاره کرده و اعتقاد به مذهب جعفری را لازم دانسته است:
چون همی دانی که شهر علم را حیدر درست
| | خوب نبود جز که حیدر میر و مهتر داشتن
|
مر مرا باری نکو ناید ز روی اعتقاد
| | حق زهرا بردن و دین پیمبر داشتن
|
آنکه او را بر سر حیدر همی خوانی امیر
| | کافرم گر میتواند کفش قنبر داشتن
|
جز کتاب الله و عترت ز احمد مرسل نماند
| | یادگاری کان توان تا روز محشر داشتن
|
گر همی مومن شماری خویشتن را بایدت
| | مهر زر جعفری بر دین جعفر داشتن
|
بندگی کن آل یاسین را به جان تا روز حشر
| | همچو بیدینان نباید روی اصفر داشتن[۱۲]
|
|
مدایح
سنائی غزنوی دو دسته مدیحه سروده است. برخی مدایح سنائی که در مدح ارباب قدرت، که در نیمه اول حیات هنری خود سروده، از سوی محققان جزء نیمه تاریک کارنامه او به شمار رفته است.[۱۳]
سنائی مدایحی هم درباره اهلبیت(ع) دارد: از جمله:
آن ز فضل آفت سرای فضول | | آن علمدار و علمدار رسول |
آنکه در شرع تاج دین او بود | | و آنکه تاراج کفر و کین او بود |
نشنیده ز مصطفی تأویل | | گشته مکشوف بر دلش تنزیل |
مصطفی چشمروشن از رویش | | شاد زهرا چو گشت وی شویش |
نور علمش چشندهٔ کوثر | | ناز تیغش کشندهٔ کافر |
نائب مصطفی به روز غدیر | | کرده در شرع مر ورا به امیر[۱۴] |
|
سراسر جمله عالم پر زناناند | | زنی چون فاطمه خیرالنسا کو[۱۵] |
|
پسر مرتضی امیر حسین | | که چنویی نبود در کونین |
اصل و فرعش همه وفا و صفا | | عفو و خشمش همه سکون و رضا |
خَلق او همچو خلق پاک پدر | | خُلق او همچو خُلق پیغمبر |
مصطفی مر ورا کشیده به دوش | | مرتضی پروریده در آغوش |
باد بر دوستان او رحمت | | باد بر دشمنان او لعنت[۱۶] |
|
دین را حرمی است در خراسان | | دشوار تو را به محشر آسان |
از معجزههای شرع احمد | | از حجتهای دین یزدان |
همواره رهش مسیر حاجت | | پیوسته درش مشیر غفران |
چون کعبه پر آدمی ز هر جای | | چون عرش پر از فرشته هزمان |
از رفعت او حریم مشهد | | از هیبت او شریف بنیان |
مهرش سبب نجات و توفیق | | کینش مدد هلاک و خذلان |
ای کین تو کفر و مهرت ایمان | | پیدا به تو کافر از مسلمان |
در دامن مهر تو زدم دست | | تا کفر نگیردم گریبان[۱۷] |
|
کتاب «مدایح رضوی در شعر فارسی»، قصیدهای از سنائی در مدح امام رضا(ع) را قدیمیترین قصیده فارسی موجود در مدح امام رضا(ع) دانسته است.[۱۸]
آثار
برخی از آثار سنائی عبارتاند از:
- حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة (الهینامه/فخرینامه)
- سیر العباد إلی المعاد
- طریق التحقیق
- کارنامه بلخ (مطایبهنامه)
- عشقنامه
- عقلنامه
- تجربة العلم
- غریبنامه
- رساله اعتراض
- رساله مقدمه نثری
- نامهها (مکاتیب) سنائی[۱۹]
پانویس
یادداشت
منابع